مباحثه، تالار علمی فقاهت

نسخه‌ی کامل: انکار حق طاعت مولا درفرض جهل مرکب مکلف!
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
مرحوم شهید صدر بااین که حق را یک امر واقعی می داند اما معتقد است درفرضی که مکلف جهل مرکب دارد نسبت به تکلیف مولا اصلا مولا حق طاعت ندارد. ما چه اینکه حق را واقعی بدانیم یا مانند علامه طباطبایی ومرحوم اصفهانی اعتباری بدانیم، یک واقعیتی برای آن قائل هستیم که نسبت به علم و جهل و احتمال و ظن و حتی قطع فرقی نمی کند. یعنی واقعیت حق کاری به علم و جهل مکلف ندارد؛ از این رو ما بهتر است حقوق را یک امر واقعی بدانیم و بپذیریم که دائر مدار علم و جهل ما نیستند موید عرض ما این است که نکته ای که موجب حق طاعت مولاست که همان خالقیت اوست درفرض علم و جهل تفاوتی ندارد. این عدم تعلق به علم و جهل، هم در مورد  خود حق و هم در مورد متعلق المتعلق آن که تکلیف است مطرح است. یعنی حق اطاعت مولا در تکالیف امری است که نسبت به علم و جهل ما یک واقعیت است. ما اگر جاهل هم باشیم حق در جای خود می باشد. اگر من جاهل به اصل حق باشم معذورم نسبت به اقتضائات آن، نه اینکه حقی در کار نباشد.بنابراین کلام اصولیین دراینکه مساله ی حق اطاعت مولا را جدای از تنجیز واستحقاق عقاب بررسی کردند کاملا متین بوده است.چرا که مولا حق اطاعت بر ما دارد اما تکالیفی که واصل باشد منجز بر عبد می باشد.به نظر ما طاعت مصطلح فرع بر تکلیف است لذا وقتی مکلف در اطراف علم اجمالی از تمامی ظروف اجتناب می کند نسبت به یک ظرف که نجس واقعی است اطاعت کرده و الباقی انقیاد است حق طاعت مولا نسبت به اوامر اوست اما عدم امر او که اطاعت ندارد وفرض این است که نسبت به ظروف دیگر که درواقع آب هستند امری ندارد تا طاعتی فرض شود مگر اینکه مراد شهید از حق الطاعه طاعت لغوی باشد.شهید دربحث تجری صحبت از حق احترام کرده نه طاعت.وفرق آن دو در این است که احترام متفرع برتکلیف نیست به خلاف طاعت 98/9/26