مباحثه، تالار علمی فقاهت

نسخه‌ی کامل: عدم صحت تمسک به روایت رفع قلم برای اشتراط بلوغ در معاملات
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
یکی از روایاتی که برای اشتراط بلوغ به آن تمسک شده است روایت رفع قلم است «رُوِيَ فِي الْحَدِيثِ أَنَّهُ صلى الله عليه وآله قَالَ: رُفِعَ‏ الْقَلَمُ‏ عَنِ الصَّبِيِّ حَتَّى يَبْلُغ» مفاد روایت این است که افعال و اقوال صبی موضوع هیچ یک از احکام نیست. از جمله احکام، عقود و ایقاعات و قضای صبی است.
 استاد قایینی می فرماید استدلال به این روایت تمام نیست زیرا لسان روایت، امتنانی است و مفادش این است که اگر حکمی الزامی داشتیم، آن حکم از صبی برداشته شده است. مفاد روایت این نیست که هیچ حکمی برای صبی وجود ندارد، بلکه مفادش این است که احکام الزامی و احکامی که دارای ثقل است، برای صبی وجود ندارد. شیء باید قابل رفع باشد تا به حسب این روایت برای صبی مرفوع شود.
بنابراین دو اشکال برای استدلال به این روایت وجود دارد؛ یکی اینکه این روایت لسان امتنان دارد و با رفع اموری مانند صحت مناسبت ندارد، دیگر اینکه مفاد آن رفع است و رفع نسبت به اموری مانند تکالیف است که در جعل آنها بر مکلف ثقلی وجود دارد و رفع در مورد آن صادق است. مواردی مانند انشاء عقد و ایقاع و حکم کردن، برای صبی ثقلی ندارد.. در نتیجه این روایت صالح برای استدلال بر اشتراط بلوغ نیست.فقه20/12/98
 
با غض نظر از درستی اصل تمسک به روایت
در رابطه با اشکال امتنانی بودن؛ آیا برداشتن الزامی که عقود و ایقاعات بر گردن صبی میگذارند امتنان نیست علاوه بر آنکه آیا برداشتن مواردی مثل هبه لازمه که به ضرر صبی است امتنان بر صبی نیست؟و این موارد نوعی نقض به حساب نمی آیند.

در رابطه با اشکال رفع؛ آیا همان اشکال قبل وارد نیست و لذا بر فرض قبول اشکال٬ دو اشکال به نظر نمی رسد چون الزام حاصل از معامله فرض دارد و رفع آن قابل تصویر است الا اینکه امتنان نیست
(21-ارديبهشت-1399, 14:54)هادی نوشته: [ -> ]با غض نظر از درستی اصل تمسک به روایت
در رابطه با اشکال امتنانی بودن؛ آیا برداشتن الزامی که عقود و ایقاعات بر گردن صبی میگذارند امتنان نیست علاوه بر آنکه آیا برداشتن مواردی مثل هبه لازمه که به ضرر صبی است امتنان بر صبی نیست؟و این موارد نوعی نقض به حساب نمی آیند.

در رابطه با اشکال رفع؛ آیا همان اشکال قبل وارد نیست و لذا بر فرض قبول اشکال٬ دو اشکال به نظر نمی رسد چون الزام حاصل از معامله فرض دارد و رفع آن قابل تصویر است الا اینکه امتنان نیست
در اینکه صبی بین زن و مردی عقد نکاح جاری کند و یا اینکه وکیل شود و برای کسی بیع انجام دهد چه ثقلی وجود دارد.؟
بنده به کلام استاد بزرگوار نقض کردم حضرتعالی به کجای کلام بنده نقض می کنید حقیر که ادعای مطلق نکردم که نقض بفرمایید
(22-ارديبهشت-1399, 15:35)هادی نوشته: [ -> ]بنده به کلام استاد بزرگوار نقض کردم حضرتعالی به کجای کلام بنده نقض می کنید حقیر که ادعای مطلق نکردم که نقض بفرمایید
کسانی که قائل به مسلوب العباره بودن صبی هستند به طور مطلق می گویند قول او کلا قول است.