مباحثه، تالار علمی فقاهت

نسخه‌ی کامل: رابطه رزق با تجارت و اقتصاد با توجه به روایت
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
در روایتی معروف که اسانید متعددى دارد و شاید بعضی از اسانید آن قابل اعتماد باشد آمده است:  «تسعة أعشار الرزق في التجارةـ یا: «تسعة أعشار البرکة في التجارة» كه متن اول مشهورتر است ـ و انصافاً‌ روایت بسیار شیرینی است؛ چرا که غیر از جهات بحث جواز و عدم جواز، متعرض ارزش تجارت و داد و ستد در اقتصاد هم شده است. کلمۀ «رزق» در این جا یا ممکن است به همان معنایی باشد که الآن به ذهن ما می‌رسد ـ یعنی رزقی که انسان به دست می‌آورد و مصرف زندگی اوست ـ، که در این صورت معنای روایت آن خواهد بود که: نود درصد این رزق از راه تجارت و داد و ستد است، نه از راه تولید خود شخص. احتمال دوم آن است که کلمۀ رزق کنایه از خود اقتصاد باشد؛ یعنی: اقتصاد هرچه مهم و هر گونه اقتصادی باشد ـ چه اقتصاد جامعه‌های کشاورزی، و چه جامعه‌های زراعتی - بالاخره باید در آن داد و ستد باشد، وگرنه رشد نمی‌کند، حتی در زمان ما که اقتصاد بیشتر جنبه‌های صنعتی و تولیدی یافته است، حتی اگر به دنبال همین اقتصاد تولیدی داد و ستد نباشد، رشد نمی‌کند.
(17-خرداد-1399, 10:53)خیشه نوشته: [ -> ]در روایتی معروف که اسانید متعددى دارد و شاید بعضی از اسانید آن قابل اعتماد باشد آمده است:  «تسعة أعشار الرزق في التجارةـ یا: «تسعة أعشار البرکة في التجارة» كه متن اول مشهورتر است ـ و انصافاً‌ روایت بسیار شیرینی است؛ چرا که غیر از جهات بحث جواز و عدم جواز، متعرض ارزش تجارت و داد و ستد در اقتصاد هم شده است. کلمۀ «رزق» در این جا یا ممکن است به همان معنایی باشد که الآن به ذهن ما می‌رسد ـ یعنی رزقی که انسان به دست می‌آورد و مصرف زندگی اوست ـ، که در این صورت معنای روایت آن خواهد بود که: نود درصد این رزق از راه تجارت و داد و ستد است، نه از راه تولید خود شخص. احتمال دوم آن است که کلمۀ رزق کنایه از خود اقتصاد باشد؛ یعنی: اقتصاد هرچه مهم و هر گونه اقتصادی باشد ـ چه اقتصاد جامعه‌های کشاورزی، و چه جامعه‌های زراعتی - بالاخره باید در آن داد و ستد باشد، وگرنه رشد نمی‌کند، حتی در زمان ما که اقتصاد بیشتر جنبه‌های صنعتی و تولیدی یافته است، حتی اگر به دنبال همین اقتصاد تولیدی داد و ستد نباشد، رشد نمی‌کند.

بله در جامعه ما همین طور است بطور مثال در سر مزرعه گوجه کیلو پانصد تومان توسط دلال (داد و ستد کنندگان به تعبیر استاد معظم) از کشاورز خریداری شده و کیلویی شش هزار تومان در بازار فروخته می شود 
mehrnews.com/xRJnH

البته در اقتصاد پیشرفته، کشاورزان به طور مستقیم در غرفه های بازار روز محصولات خود را بدون واسطه می فروشند و امکان ثروتمند شدن دلالان (داد و ستدکنندگان به تعبیر استاد معظم) وجود ندارد بلکه این تولید است که ارزش دارد.

کشاورزان بسیار فقیر جنوب کرمان که زیر بمباران وهابیت هستند اگر این مطالب را بخوانند و ببنند غارت کشاورزان توسط دلالان دستور امامان شیعه تلقی می شود، در مورد مبلغان وهابیت که دفعه بعد وارد روستایشان شوند چه فکری می کنند؟

یا جوانی که قصد دارد مسافر کشی کند قصد خرید خودرو دارد، خودرو در درب کارخانه توسط دلال خریداری شده و سپس با اضافه کردن مبلغ پنجاه و پنج میلیون تومان به جوان مزبور فروخته می شود (یعنی قیمت کارخانه و بازار حداقل پنجاه و پنج میلیون تفاوت دارد)
https://tn.ai/2195025

حتی الآن که برای اولین بار قرعه کشی شد نیز دلالان (داد و ستد کنندگان به تعبیر استاد) اقدام به خرید کارت ملی مردم روستاها کردند تا در قرعه کشی شانس برنده شدن بالایی داشته باشند.

البته در کشورهای پیشرفته با چند ماه کار کردن بهترین خودروهای روز دنیا را قسطی خریداری می کنند. زیرا تولید خودرو آن قدر زیاد است که نیازی به قرعه کشی نیست.

در اقتصاد امروز تولید مهم است نه دلالی و داد و ستد

این جوان که شبکه های ماهواره ای وهابی را نگاه کند وقتی ببیند دلالی مورد توصیه امامان شیعه محسوب می شود چه تصوری در مورد شبکه های ماهواره ای تبلیغی وهابی خواهد داشت؟
(19-خرداد-1399, 12:05)علاوی نوشته: [ -> ]این جوان که شبکه های ماهواره ای وهابی را نگاه کند وقتی ببیند دلالی مورد توصیه امامان شیعه محسوب می شود چه تصوری در مورد شبکه های ماهواره ای تبلیغی وهابی خواهد داشت؟
امر به تجارت غیر از دلالی است. کسی که تجارت می کند باید آداب آن را هم رعایت کند. مضافابر اینکه در بازار یک طرف کار تولید است. اگر این تولید عرضه مناسبی نداشته باشد، نتیجه اش می شود همینکه فرمودید. اگر اسلام توصیه به تجارت می کند به خاطر این است که توصیه به تولید هم کرده است. خود امیرالمومنین علیه السلام بیشترین تولید را داشتند در زمینه محصولات کشاورزی. البته باید روش و آداب تجارت هم در کنار روایات تشویق به تجارت بیان شود.
ظاهرا دوست عزیزمون که بحث را به کرمان بردند دغدغه مند است اما دغدغه را نباید این جوری با مساله علمی شیر تو شیر کرد. به نظرم جواب جناب خسرو مناسب بود.