25-شهريور-1399, 17:53
مراحل حکم از این قرار است:
1. ملاکات (امور تکوینی فی نفسه) که از همه قبلتر است. در قرآن کریم گاهی خود امر تکوینی بهعنوان زمینهساز تشریع آمده. اگر امر تکوینی از این زاویه ـ یعنی: از زاویهای که مقدّمه و تمهیدی برای اعتبارات قانونی شود ـ (در نظر گرفته شود) اسمش ملاکات است.
2. بعد مرتبۀ حبّ و بغض است؛ یعنی: آن ملاک باید به درجهای برسد که بخواهد (یا نخواهد).
3. بعد مرتبۀ اراده و کراهت است؛ یعنی: ارادۀ او به تحقّق این عنوان در خارج تعلّق بگیرد.
4. بعد از این سه مرتبه جعل میآید.
5. بعد از مرتبۀ جعل ابلاغ است که نامش فعلیّت است.
6. بعد از ابلاغ تنجّز (علم مکلّف و وصول مکلّف) است.
7. بعد از مرتبۀ تنجّز امتثال و یا معصیت (تحقّق و عدم تحقّق شیء در خارج) است.
پس سه مرتبه به عنوان مبادی جعل است و این که بگويیم: «حکم اقتضايی، حکم...» درست نیست. حکم یکی و آن هم انشاء است. سه مرتبه قبل از جعل و سه مرتبه هم بعد از جعل است. آن که مناسب با تفسیر قانونی است و فعلاً هم هنوز بنای عقلا بر آن است این تفسیر است که مناسب با اعتبارات است.
1. ملاکات (امور تکوینی فی نفسه) که از همه قبلتر است. در قرآن کریم گاهی خود امر تکوینی بهعنوان زمینهساز تشریع آمده. اگر امر تکوینی از این زاویه ـ یعنی: از زاویهای که مقدّمه و تمهیدی برای اعتبارات قانونی شود ـ (در نظر گرفته شود) اسمش ملاکات است.
2. بعد مرتبۀ حبّ و بغض است؛ یعنی: آن ملاک باید به درجهای برسد که بخواهد (یا نخواهد).
3. بعد مرتبۀ اراده و کراهت است؛ یعنی: ارادۀ او به تحقّق این عنوان در خارج تعلّق بگیرد.
4. بعد از این سه مرتبه جعل میآید.
5. بعد از مرتبۀ جعل ابلاغ است که نامش فعلیّت است.
6. بعد از ابلاغ تنجّز (علم مکلّف و وصول مکلّف) است.
7. بعد از مرتبۀ تنجّز امتثال و یا معصیت (تحقّق و عدم تحقّق شیء در خارج) است.
پس سه مرتبه به عنوان مبادی جعل است و این که بگويیم: «حکم اقتضايی، حکم...» درست نیست. حکم یکی و آن هم انشاء است. سه مرتبه قبل از جعل و سه مرتبه هم بعد از جعل است. آن که مناسب با تفسیر قانونی است و فعلاً هم هنوز بنای عقلا بر آن است این تفسیر است که مناسب با اعتبارات است.