مباحثه، تالار علمی فقاهت

نسخه‌ی کامل: حجیت اصل مثبت
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
سوالی که مدتهاست در ذهن بنده جواب روشنی ندارد اینست که آیا اصل مثبت حجت است یا نه؟
یک تقریب برای حجیت اصل مثبت اینست که :
اولا وقتی شارع میگوید یقینت را نشکن یا نقض نکن در جایی که این یقین استمرارا نقض شده ظهور در این دارد که فرض کن نقض نشده یعنی فرض کن یقین داری.
ثانیا در هیچ کجای جمله نگفته متعلق یقین اثر شرعی یا موضوع ذی اثر باشد و ما گثیرا با موضوعاتی مواجهیم که آثار مع الواسطه دارند.
ثالثا کثرت ابتلاء به موضوعات دارای اثر شرعی مع الواسطه باعث میشود نتوان براحتی این موضوعات را از تحت دلیل خارج کرد که لازمه اش خروج تعداد کثیری از افراد موضوع است آن هم با تقریبات نه چندان روشنی که براب عدم حجیت اصل کثبت ذکر شده است.
رابعا فرض کردن یقین در موضوعات دارای اثر مع الواسطه بالملازمه عرفیه ملازم است با فرض یقین به آن واسطه و بالتبع نفس اثر شرعی.
شاهد روایی حجیت اصل مثبت هم روایت صم للرویه افطر للرویه است که به برای استهلال ماه شوال اگر ماه دیده نمیشد به حکم استصحاب(علی المبنا) باید فردای آن روز را هم روزه بگیرند فکر میکنم تردیدی نیست که از صدر اسلام فردای همان یوم الشک را عید فطر میدانستند در حالیکه احتمال دارد در واقع روز دوم بوده باشد و از فطر گذشته باشد.
آیا هیچ یک از دوستان منبه یا تقریب روشنی دارد که بتوان با آن حجیت اصل مثبت را نفی کرد؟
غالب مثالها و منبهاتی که بنده در گلمات دیدم نکات دیگری دارد که باعث میشود اصل مثبت در آن جاری نشود نه اینکه مشکلش باواسطه بودنش باشد. البته تتبع زیادی نکردم!
مثبتات اصول عملیه حجت نیست یعنی اینکه خطاب شارع در حیطه خطابی که آورده فقط حجت است و آثار با واسطه آن حجت نیست. مثبتات در امارات به دلیل اینکه اماره کاشف از واقع است، حجت است چون وقتی شما واقع را دیدی لوازمش را هم می بینی مثلا وقتی زید را دیدی می بینی که به سن تکلیف رسیده و ریش هم درآورده ولی در اصول عملیه پای واقع در میان نیست بلکه پای تعبد در میان است و ما مقداری متعبد می شویم که دستور به تعبد آن شدیم و مقداری که به آن متعبد شدیم همان است که در خطاب شارع آمده است نه بیشتر و لوازم غیر شرعی در خطاب نیامده است
(14-مهر-1399, 13:52)مهدی خسروبیگی نوشته: [ -> ]مثبتات اصول عملیه حجت نیست یعنی اینکه خطاب شارع در حیطه خطابی که آورده فقط حجت است و آثار با واسطه آن حجت نیست. مثبتات در امارات به دلیل اینکه اماره کاشف از واقع است، حجت است چون وقتی شما واقع را دیدی لوازمش را هم می بینی مثلا وقتی زید را دیدی می بینی که به سن تکلیف رسیده و ریش هم درآورده ولی در اصول عملیه پای واقع در میان نیست بلکه پای تعبد در میان است و ما مقداری متعبد می شویم که دستور به تعبد آن شدیم و مقداری که به آن متعبد شدیم همان است که در خطاب شارع آمده است نه بیشتر و لوازم غیر شرعی در خطاب نیامده است

سلام این اصلا پاسخ دوست عزیمون آقای عطار منش نمیشود و اصلا ربطی به مسئله ندارد، قدری باید بیشتر در مورد استدلال دوستمون که به اطلاق تنزیل در دلیل استصحاب تمسک کردند؛ تمرکز و دقت نمود. حرف کاملا بجا و دقیقی زدند و اتفاقا حضرت استاد أعلائی هم یادمه اصل مثبت را حجت میدانستند، به علاوه آقای هاشمی شاهرودی
(28-آبان-1399, 21:50)1972392352 نوشته: [ -> ]
(14-مهر-1399, 13:52)مهدی خسروبیگی نوشته: [ -> ]مثبتات اصول عملیه حجت نیست یعنی اینکه خطاب شارع در حیطه خطابی که آورده فقط حجت است و آثار با واسطه آن حجت نیست. مثبتات در امارات به دلیل اینکه اماره کاشف از واقع است، حجت است چون وقتی شما واقع را دیدی لوازمش را هم می بینی مثلا وقتی زید را دیدی می بینی که به سن تکلیف رسیده و ریش هم درآورده ولی در اصول عملیه پای واقع در میان نیست بلکه پای تعبد در میان است و ما مقداری متعبد می شویم که دستور به تعبد آن شدیم و مقداری که به آن متعبد شدیم همان است که در خطاب شارع آمده است نه بیشتر و لوازم غیر شرعی در خطاب نیامده است

سلام این اصلا پاسخ دوست عزیمون آقای عطار منش نمیشود و اصلا ربطی به مسئله ندارد، قدری باید بیشتر در مورد استدلال دوستمون که به اطلاق تنزیل در دلیل استصحاب تمسک کردند؛ تمرکز و دقت نمود. حرف کاملا بجا و دقیقی زدند و اتفاقا حضرت استاد أعلائی هم یادمه اصل مثبت را حجت میدانستند، به علاوه آقای هاشمی شاهرودی

منظور حقیر این بود که وقتی کسی به اطلاق تنزیل یقین تمسک میکند و قائل است که مفاد ادله استصحاب این است که فرض کن همچنان یقین داری؛ با توجه به اینکه یقین به شئ یقین به لوازمش را هم به دنیبال دارد؛ یقین تنزیلی نیز شبیه همان یقین تکوینی لوازمش را ثابت میکند؛ این مقتضای یقین تنزیلی است؛ اگر میخواهید این بیان فنی را رد کنید حداقل بیان فنی بیارید نه مصادره به مطلوب.