مباحثه، تالار علمی فقاهت

نسخه‌ی کامل: اشکال به فلاسفه در عدم تعلق اراده به خارج
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
فلاسفه می گویند: اراده تکوینیه به صور ذهنیه تعلق گرفته در نتیجه: آنچه مراد بالذات است همان صور ذهنیه است و اما آنچه که در خارج موجود می شود مراد بالعرض است و اضافه اراده به مراد از قبیل اضافه اشراقیه است نه اضافه مشهوریه
این نظر صحیحی نیست
زیرا برای انقداح اراده در افق نفس، وجود فعلی مراد شرط نیست تا ما مجبور شویم به التزام به اینکه صور ذهنیه که وجود فعلی دارد متعلق اراده است بلکه می توان گفت: اراده به همان خارج تعلق می گیرد و این کلام فلاسفه که می گویند لازمه ی تعلق اراده و یا علم و شوق و ... که از امور نفسانیه است به خارج این است که نفس به خارج بیاید یا خارج به نفس، اول الکلام بوده و مجرد ادعاست و عجیب این است که فلاسفه با اینکه کلامشان ادعای محض بوده و مستند به هیچ دلیل و برهانی نیس
البته ما نیز برای این کلام که امور نفسانیه به خارج تعلق می گیرد برهان عقلی نداریم اما آنچه که وجدان و بداهت مساعد آن است تعلق امور نفسانیه همچون اراده به خارج است زیرا ما بالوجدان و بالبداهة، شرب الماء خارجی را اراده می کنیم نه صورت شرب الماء که منقش در نفس است و یا وجود خارجی امیر المؤمنين (علیه السلام) محبوب بالذات ماست نه اینکه محبوب بالذات ما صورت ذهنیه ای از امیر المؤمنین (علیه السلام) باشد که در نفس وجود دارد و بدیهی است که انکار این امر، چیزی نیست غیر از مکابره با وجدان
البته به طور کلی تحلیل اموری که معلوم به علم حضوری بوده و از امور نفسانیه محسوب می شود کار بسیار صعب و مشکلی است و لعل مراد از این شعر منظومه که می گوید:
مفهومه من أعرف الأشياء
و كنهه في غاية الخفاء