مباحثه، تالار علمی فقاهت

نسخه‌ی کامل: تحریر درست محل نزاع در مفاهیم در گروِ تحلیل درست «دلالت التزامی»
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
تحریر درست محل نزاع در مفاهیم در گروِ تحلیل درست «دلالت التزامی»
 
حاجبی منطوق را «ما دل علیه اللفظ فی محلّ النطق» می­داند و مفهوم را «ما دل علیه اللفظ لا فی محلّ النطق».[1]
 
محقق بروجردی می­گوید پس از اینکه منطقیون برای «مفرد»، سه دلالت مطابقی، تضمنی و التزامی را مطرح کردند، اصولیون، برای «کلام» به بیان سه دلالتِ مطابقی، تضمنی و التزامی پرداختند. اصولیون در تقسیم مذکور به دنبال اموری بودند که قابلیت احتجاج داشته باشد. آنها دلالت کلام بر «لازم» را قابل احتجاج دانستند. تمامی دلالات مذکور، دلالات لفظیه و در محل نطق هستند، اما دلالت مفهوم، دلالتی غیر از این سه دلالت است، چرا که مفهوم «هی الدلالة لا فی محلّ النطق». مفهوم، دلالتی است که از لفظ فهمیده می­شود، اما نمی­توان با آن احتجاج کرد و به متکلم گفت که تو فلان نکته را بیان کردی!
 
محقق بروجردی می­گوید متأخرین چون در کلام قدما به خوبی تأمل نکردند، لذا تصور کردند که مراد از مفهوم، همان دلالت التزامی است. سپس هنگامی که به عباراتی از قدما نظیر «آیا فلان مفهوم کذائی، حجت است؟» مواجه شدند، دچار حیرت شدند، چرا  که دلالت التزامی، بدون شک، حجت است. لذا کلام قدما را تأویل کردند و گفتند مقصود قدما این است که آیا مفهوم وجود دارد یا نه؛ یعنی نزاع را صغروی تصویر کردند.
 
محقق بروجردی می­گوید تفسیر درست از نظر قدما این است که مهفوم، دلالت در خارج از محل نطق است، لذا غیر از دلالات ثلاث است.  آنها می­خواستند ببینند آیا چنین دلالتی حجت است؛ یعنی نزاع در نزد قدما، کبروی بوده است. شاهدش نیز استدلالشان بر اساس «لغویت قید» است؛ اینکه اگر مفهوم حجت نباشد، قید مطرح­ شده در نطق، زائد است!
 
 
حضرت امام(ره) می­گوید سخن حاجبی را دو گونه می­توان تفسیر کرد:
 
  1. اینکه مراد از دلالت در محل نطق، دلالات سه گانه لفظی باشد، و مراد از دلالت در غیر محل نطق، دلالت لفظ بر دخالت­داشتن قید در حکم است به نحوی که با انتقاء قید، حکم نیز منتفی شود. این سخن، همان سخن محقق بروجردی است.
  2. اینکه دلالت در محل نطق، فقط دلالت لفظی به صورت تطابقی و تضمنی است، و دلالت در غیر محل نطق، دلالت التزامی است.
 
تعریف حاجبی بر هر دو تفسیر، صدق می­کند. آنچه روشن می­کند که کدام تفسیر درست است، بررسی این نکته است که آیا دلالت التزامی، دلالت لفظی است یا نه.
 
مبنای حضرت امام این است که دلالت التزامی، دلالت لفظی نیست. بنابراین مفهوم، که دلالت در غیر محل نطق است، بر اساس دلالت التزامی شکل می­گیرد. مفهوم، مدلول التزامیِ جمله است. اگر لفظ به طریقی دلالت بر حصر داشته باشد، لازمه­ ای خواهد داشت، و آن «مفهوم» است، لذا دلالت لفظ بر این مفهوم به دلالت التزامی خواهد بود. مفهوم، مدلول التزامیِ حصر است، نه مدلول التزامی حصری که از لفظ آمده باشد! چرا که دلالت التزامی، «لازمِ معنا» است نه «لازم معنای مفاد لفظ»!
فلذا حاجبی که می­گوید منطوق، ما دلّ علیه اللفظ فی محلّ النطق است، مرادش دلالت مطابقه و تضمن است، اما مفهوم که ما دلّ علیه اللفظ لا فی محلّ النطق است، مرادش «لازم معنا» است. و مرادش قطعاً «لازم معنا از آن جهت که مدلول لفظ است» نمی­باشد.
 
بنابراین برداشت محقق بروجردی از سخن قدما درست نیست. قدما در بحث مفهوم، مرادشان مدلول التزامی بوده است، و می­خواسته­ اند روشن کنند که آیا مدلول التزامی وجود دارد یا نه. آنها از اینکه قیدها لغو نیستند، خواسته­ اند استدلال کنند بر اینکه در صورت انتفاء قید، حکم نیز منتفی می­شود. بنابراین آنها نزاع را صغروی می ­دیده ­اند. بنابراین مراد قدما نیز همان نظر متأخرین بوده است و تقابلی که مرحوم بروجردی میان قدما و متأخرین ساخته ­اند بی ­وجه است.
 

درس خارج مفاهیم، جلسات 30مهر تا 2آبان

[1] شرح العضدي على مختصر ابن حاجب: 306.