مباحثه، تالار علمی فقاهت

نسخه‌ی کامل: مرجعیت عرف در تطبیقات دو مبنا تاثیر گذار در اجتهاد
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
مرجعیت عرف در تطبیقات :
آیت الله شیخ محمد جواد فاضل در درس خارج اصول خود در نزاع بین مرحوم آیت الله خوئی و آخوند  در مقابل مرحوم امام  و مرحوم آیت الله فاضل در باب مرجعیت عرف در تطبیقات می فرمایند:
مرحوم آقای خوئی می فرمايند عرف در باب مفاهيم مرجعيت دارد نه در باب تطبيقات،عرف بايد بگويد مفهوم اُم چيست، بيان کند، مفهوم زوجه را بيان کند، اما در تطبيق عنوان امّ الزوجه  به عرف  نیاز نیست . تطبيق مربوط به عقل است و يک مفهومی که معنايش عند العرف روشن است تطبيق آن مفهوم بر اين مصداق خارجی يا انطباق آن مفهوم بر اين مصداق خارجی يک امر عقلی ياامر قهریٌ است، شاهد اين مطلب اين است که در جايی که انطباق قهری است يک عنوانی بر يک مصداقی قهراً انطباق پيدا میکند ما نمی گوئيم چون عرف میگويد، می گوئيم اين انطباق قهری است. پس در تطبيق نبايد سراغ عرف رفت .اين مبنا مبنای مرحوم آخوند است، مبنای مرحوم آقای خوئی قدس سره است و حتی يادم می آيد بايکی از تلامذهی مرحوم آقای خوئی که همين اواخر به رحمت خدا رفتند يک وقتی رفته بدوم بازديد که درفوت مرحوم والد ما هم ايشان آمده بودند، همين مسئله مطرح شد و من تعجب کردم و ايشان فرمودندآقای خوئی اين حرف را نمیزند، گفتم در چند جا ايشان تبعيت از مرحوم آخوند کردند.اما مرحوم امام رضوان الله عليه و به تبع ايشان مرحوم والد ما و به تبع اين دو بزرگوار خود ما، می فرمایند: عرف همان طوری که مرجعيت در مفاهيم دارد مرجعيت در تطبيقات هم دارد، الادر جايی که انطباق قهری است. در جايی که انطباق قهری است نه مجالی برای عقل است و نه مجالی برایدعرف است، فرض کنيد انطباق مفهوم انسان بر زيد قهری است چون عرف به اين انسان می گويدما هم می گوئيم انسان، اما فرض کنيد همان جايی که يک بچه ای به دنيا بيايد سه سر داشته باشد،قيافه اش عجيب و غريب باشد، اما عرف به او انسان میگويد باز هم آنجا عرف را کافی میدانيم. اين دو مبنا درنتايج اجتهاد خيلی تأثيرگذار است، يک مبنا مثل مرحوم آخوند، مرحوم آقای خوئی و لامذه آقای خوئی،من يادم هست استاد بزرگوار ما آيت الله العظمی وحيد دام ظله هم روی اين مبنا خيلی تکيه داشت و حتی ايشان می فرمود اين برهانی است و نمیشود کاری کرد. اينها قائلند به اينکه تطبيق به يد عرف نيست!تطبيق يک مفهوم بر يک مصداق خارجی به يد العقل است. اما مبنای امام و من تبع ايشان اين است که همان طوری که عرف مرجعيت در بيان مفاهيم را دارد تطبيق هم به يد العرف است. الآن میگوئيم اين لبنی که از اين حيوان گرفتيم عرف میگويد لبن، و الا اگر به نظر دقّی عقلی بخواهيم پيش بيائيم دَم هم در آن وجود دارد، اما عرف به آن لبن میگويد و همين مقدار کفايت می کند، اين ثمراتش بسيار زياد است.
درس خارج اصول دوشنبه 19دی ماه 1401