مباحثه، تالار علمی فقاهت

نسخه‌ی کامل: حکم پخش اذان از بلندگو و اذیت شدن همسایگان
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
استاد گنجی به مناسبت این روایت كَانَ طُولُ حَائِطِ مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله قَامَةً فَكَانَ ع يَقُولُ لِبِلَالٍ إِذَا أَذَّنَ اعْلُ فَوْقَ الْجِدَارِ وَ ارْفَعْ صَوْتَكَ بِالْأَذَانِ. حکم پخش اذان از بلندگوها و اذیت شدن دیگران را مطرح کردند. ایشان فرمود گاهی اوقات با توجه به عنوان ثانوی مثل بی دین شدن همسایگان بحث میشود که در اینجا قائل هستیم به این که نباید از بلندگو پخش بشود ولی اگر این مشکلات به وجود نیاید و فقط بحث مزاحمت مطرح بشود اگر صدای اذان متعارف باشد و از بلند گو صداهای ناهنجاری پخش نشود اشکالی ندارد هر چند که اذیت بشود.
درس فقه جلسه 124 تاریخ 23 اردیبهشت ماه 1402
تقریر درس ایشان:
بلند گو را هم صحبت کردیم که صوت ناهجاری نداشته باشد به مقدار عادی باشد اشکالی ندارد در ان روایات داشت که صدایت را بلند کن تا جایی که جانت در نرفته است. بعضی از صداهای بلند به اندازه بلندگو هست میشود از روایت فهمید که بلند گو ها فقط صدایش بلند است نه ناهنجاری. در جایی که شک داریم کسی اذیت میشود یا نه هیچ اشکالی ندارد معمولا هم این جور نیست که کسی اذیت بشود. اگر کسی هم حرف میزند معلوم نیست که اذیت بشود. عادتشان است که حرف بزند. حالا نه، جایی که هیچ اذیت نشوند میگوییم بلند گو اشکالی ندارد اونی که اعتراض میکند فی قلوبهم مرض است.و اگر نه واقعا اذیت میشوند از صدای اذان. اذان به نحو متعارف است به نحو ناهنجار نیست میگوییم اشکالی ندارد اذیت میشوند عده ای خوششان میاید ندای خدا است او باید خودش را معاجله بکند مشکل در ان است. یک جایی بخوابد اذیت نشود نه این که ما بیاییم به خاطر بی نمازی در مسجد را ببندیم که نمیشود. حالا یک نفر هم اذیت میشود معالجه کند. حالا مدارا کردن یک مساله است ممکن است در یک منطقه ای باشیم نه اصلا این سبب بشود که یک عده بی دین بشود. به قول ان اقا ما در اپارتمانمان اذان بگوییم، مخصوصا آن بالاشهری ها از همان مقداری دینی که دارند هم رفع ید میکنند. ان عنوان ثانوی را کاری نداریم ها!ربما عنوان ثانوی که سبب میشود که ما بلند گو را خاموش کنیم. فرض کنید عنوان ثانوی نیست. این هم اعتراضی به اذان گفتن ندارد دین را بد نمیگوید ولی میگوید من اعصابم خرام است دیر خوابم میگیرد شما که صدای اذان را بلند میکنید از خواب بلند میشوم و دیگر خواب نمیروم این جور ادم هایی که میشود با انها تعامل کرد نه اونی که امده به اول و اخر فحش میدهد ان را میگوییم حق با تو است، باشه.
تشکر از مطالب حاشیه شما دوست عزیز
نکته ای که به ذهن بنده میرسد این است که ما یک کبری داریم که در دوران امر بین ملاک لزومی و ملاک غیر لزومی، ملاک غیر لزومی نمیتواند مقاومت داشته باشد. لذا در فرض اذیت دیگران با فرض موضوع نمیتوان به یک استحباب عمل کرد. خود استاد در جلسه بعدی ان (جلسه 125) میفرماید اگر کسی یادش رفت اذان و اقامه بگوید و وارد نماز یادش رفت اگر قائل به حرمت قطع نماز بشویم طبق مقتضای قاعده اولیه نمیتوانیم نماز را قطع کنیم. تعبیر ایشان این است:حرمت با استحباب تزاحم ندارد و نمی‌شود به دلیل مستحب، مرتکب حرام شد.(البته این بحث با قطع نظر از روایات بود)
حالا عرض بنده این است که اگر واقعا اذیت میشود و فقط ایراد گرفتن نیست بحث غُر زدن صرف نیست چرا در فرض تزاحم ما دلیل مستحب را مقدم میکنیم؟ علی القاعده باید دلیل حرمت مقدم شود و روایت که بحث بلندی صدا بود در مواردی است که تزاحمی در کار نیست.
شما فرض کنید شخصی مریض دارد و واقعا صدای اذان او را اذیت میکند و از دین هم خارج نمیشود اینجا میگوییم فی قلوبهم مرض! این اخرش تعبیر خود استاد بود