مباحثه، تالار علمی فقاهت

نسخه‌ی کامل: موارد تمسک به سیره ی عقلا
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
مورد اول: صحت معاطات

مقدمه ی اول

بیع یعنی خرید و فروش با صیغه ولی معاطات یعنی خرید و فروش بدون صیغه که فقط اعطاء طرفینی رخ می دهد و طرفین هم زمان با اعطاء، قصد خرید و فروش می کنند.

مقدمه ی دوم

بیع معاطاتی از جهت زمانی بر بیع به صیغه، مقدم است و گسترش بیشتری هم داشته و دارد.

اسندلال و استناد به سیره ی عقلا بر صحت معاطات

یکی از دلایلی که برای صحت معاطات مطرح شده است، تمسک به سیره ی عقلا است که به صورت قیاس اقترانی به شکل ذیل می باشد:

صغری: سیره ی مستمره و مستقره ی عقلا در خرید و فروش بر معاطات و صحت معاطات بوده و می باشد؛ چه قبل از عصر نبی صلی الله علیه و اله و سلم و چه در عصر نبی صلی الله علیه و اله و سلم و چه بعد از عصر نبی صلی الله علیه و اله وسلم و توسط شارع در آیات و روایات هم ردع هم نشده است.

کبری: هر سیره ی عقلایی ای که توسط شارع ردع نشده باشد، حجت است.

نتیجه: سیره ی عقلا بر صحت معاطات، حجت است.

اثبات صغری:
برای اثبات صغری از قاعده ی (لو کان لبان) استفاده می کنیم که به صورت قیاس استثنایی به شکل ذیل می باشد:

اگر در واقع از سیره ی عقلا بر عمل به معاطات و صحت معاطات نهی شده بود (مقدم) حتما در آیات و روایات آشکار می شد (تالی)

نفی تالی: ولی در آیات و روایات نهی از صحت معاطات آشکار نشده است

نفی مقدم: پس در واقع از سیزه ی عقلا بر عمل به معاطات و صحت معاطات، نهی نشده است.

اثبات کبری: در ادله ی حجیت سیره ی عقلا به طور مفصل اثبات شده است.
اولا از قاعده اصل عدم نقل که نه تنها در الفاظ بلکه در سایر امور این چنینی که مربوط به ارتکاز و ... مردم است هم میتوان استفاده کرد.
ثانیا این نکته نیاز به تذکر دارد که سیره متشرعه هم بر جریان معطات داریم یا نه؟
ثالثا ادله ای که دال بر وجود صیغه میتوانند باشند و همچنین اجماع چگونه نمیتوانند رادع باشند؟
(22-مهر-1402, 19:52)خیشه نوشته: [ -> ]اولا از قاعده اصل عدم نقل که نه تنها در الفاظ بلکه در سایر امور این چنینی که مربوط به ارتکاز و ... مردم است هم میتوان استفاده کرد.
ثانیا این نکته نیاز به تذکر دارد که سیره متشرعه هم بر جریان معطات داریم یا نه؟
ثالثا ادله ای که دال بر وجود صیغه میتوانند باشند و همچنین اجماع چگونه نمیتوانند رادع باشند
اولا گفتن شما بی ربط است چون در کتاب ادعای انحصار نشده است فافهم
ثانیا گفتن شما هم بی ربط است چون بحث ما فعلا در مورد سیره ی عقلا است فتامل
ثالثا شما خوب است ولی جواب دارد و آن این که اولا تناسب رادع و مردوع باید رعایت شود و ثانیا اجماعی وجود ندارد و بر فرض هم وجود داشته باشد مدرکی یا محتمل المدرک است.
اولا اصل عدم نقل را گفتم بی ربط نبود چون قاعده لو کان مشکلاتی دارد که در اصل عدم نقل نیست. مثلا قاعده لو کان را میشود اشکال کرد که ردع شده با همان عمومات و ان بحث تناسب رادع و مردوع هم جواب دارد.
ثانیا سیره متشرعه بر معاطات کار را راحت تر میکند تا سیره عقلا. این که فعلا بحث شما چیه به من ربطی ندارد. کما این که به قول بعضی از بزرگان شیخ انصاری ادعای سیره متشرعه میکند. ما میخواهیم به حکم برسیم این که شما چی ادعا میکنید من کاری ندارم. به نظرم از راه سیره متشرعه راحتر میتوانیم به مقصود برسیم.
ثالثا این که میگویید اجماع نداریم پس به نظرم باید یک بار دیگر سری به مباحث معاطات و کتب علما بزنید که ادعا اجماع هم داریم. این که میگویید مدرکی و .... هم سلیقه ای یا اختلاف مبنایی است لذا خیلی این رو رخ نکشید.
رابعا روایاتی که در این زمینه هست را میتوان متناسب با ردع دید.