مباحثه، تالار علمی فقاهت

نسخه‌ی کامل: امور قصدیه قابلیت خطای در تطبیق ندارند
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
مرحوم خوئی می‌گوید در امور قصدیه خطای در تطبیق معنا ندارد. در امور قصدیه همان که قصد کرده واقع می‌شود. اگر می‌خواست بفروشد ولی در مقام انشاء گفت وهبتک، طرف مقابل نیز گفت قبلت، اگر بگوید من می‌خواستم بفروشم و الان اشتباه کردم که قصد هبه کردم، به او می‌گویند فایده ندارد و هبه کردی. عناوینی که به قصد واقع می‌شود، خطای در تطبیق ندارد. مثلا نماز ظهر را به نیت ظهر خوانده، ظهر واقع می‌شود ولو می‌خواسته عصر بخواند و ظهر را قبلا خوانده است. خطای در تطبیق برای امور غیر قصدیه است. اگر مکلف فکر می‌کرد که آخر ماه است و گفت روزه آخر ماه بگیرد و بعد معلوم شد که آخر ماه نبوده، آخر ماه بودن قصدی نیست بلکه یک واقعیت است لذا حال که روزه آخر ماه را قصد کرده بود و الان مشخص شد که خطا بوده، عملش صحیح است چون متقوم به قصد نیست. مثلا قصد کرده که به زید اقتدا کند بعد مشخص شده که عمرو بود، این خطای در تطبیق است، درست است که اقتدا قصدی است و زید یا عمرو بودن، قصدی نیست و خطا در آن ممکن است.
مرحوم خوئی در محل کلام نسبت به صغری گفته واجب و مستحب از امور قصدیه هستند و اگر مکلف دو رکعت نماز صبح بخواند، نمی‌شود که مصداق نافله یا فریضه واقع شود. اگر قصد کرده که دو رکعت نافله بخواند، همان دو رکعت نافله واقع می‌شود و در فریضه نیز همین است. پس وقتی خطای در تطبیق معنا ندارد، کسی که نماز فریضه را قصد کرد ولی با نیت نافله ادامه داد، در این صورت نافله واقع می‌شود چون نافله شدن به قصد است. پس مکلف نمازی را که تمامش فریضه باشد، قصد نکرده است.
لذا میفرماید این فرع سید مسألة: لو دخل في فريضة فأتمها بزعم أنها نافلة غفلة أو بالعكس‌ صحت على ما افتتحت عليه‌. درست نیست علی القاعده. باید رجوع به روایات بشود ببینیم دلیل بر صحت داریم.
درس خارج فقه، جلسه 17، 24 مهر ماه 1402
سلام علیکم 
در مثال هایی که آقای خویی زده اند فرق بین روزه آخر ماه با اقتدا برام خیلی واضح نشد. 

در مورد روزه آخر ماه می فرمایند: "اگر مکلف فکر می‌کرد که آخر ماه است و گفت روزه آخر ماه بگیرد و بعد معلوم شد که آخر ماه نبوده، آخر ماه بودن قصدی نیست بلکه یک واقعیت است"

طبق این بیان قصد شخص برای گرفتن روزه آخر ماه کافی نیست. چون آنچه واقع خارجی بوده روزه آخر ماه نبوده. 

در مقابل :
ایشان در مورد اقتدا می فرمایند: " قصد کرده که به زید اقتدا کند بعد مشخص شده که عمرو بود، این خطای در تطبیق است،

همان بیانی که در مورد روزه آخر ماه آمده است چرا در اینجا نیاید . یعنی بگوییم درسته که این آقا قصد اقتدا به زید کرد اما در واقع امام جماعت و اتباع نسبت به کدام امام در خارج واقع شد؟ جواب: عمرو . 


ایشان چرا این مثال دوم را مثل مثال اول توضیح نمی دهند؟
ضمن عرض سلام؛ خدمت شما عرض شود در بحث اقتدا دو موضوع وجود دارد یکی اصل اقتدا که تحققش به قصد است. لذا اگر کسی میخواست اقتدا کند بعد نیتش عوض شد به فردا دیگر جماعتی در کار نیست اما نسبت به مقتدی به قصدی نیست. وجود عمر و زید در خارج متقوم به قصد نیست و قصد آنها را عوض نمیکند این جاست که خطای در تطبیق میآید. در بحث روزه هم اصل صوم قصدی است اما آخر شعبان که متعلق قصد است متقوم به قصد نیست و قصد آن را عوض نمیکند لذا. خطای در تطبیق نمیاید
یعنی شما می پذیرید که بین این دو مثال آقای خویی به درستی فرق گذاشته؟

یا صرفا قصد داشتید مقصود آقای خویی را بیان کنید.

اگر کلام آقای خویی را می خواهید بیان کنید عرض بنده این بود که در هر دو هم روزه اخر ماه و هم اقتدا به زید شبیه هم هستند. چرا باید فرق گذاشت؟
اقای خویی هم گفته است مثل هم هستند. یعنی در هر دو خطای در تطبیق راه دارد. بر خلاف مورد بحث که قصدی است و خطای در تطبیق در آن راه ندارد.