مباحثه، تالار علمی فقاهت

نسخه‌ی کامل: تفاوت ماهوی استعمالات تفهیمی و استعمالات غیر تفهیمی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
درس خارج اصول جلسۀ 12 مورخ 19 مهر1402
به نظر می­رسد بکارگیری لفظ در جایی که با قصد تفهیم است و جایی که با قصد اجمال­گویی است، جامع مشترک ندارند و از دو سنخ کاملاً متفاوت هستند. این مطلب به یک معنا اشکالی به تفسیر مختار شهید صدر در حقیقت ارادۀ استعمالی نیز محسوب می­شود چون ایشان ارادۀ استعمالی را چنین تفسیر کردند: «ارادة اللفظ الصالح للدلالة بما أنه صالح للدلالة علی المعنی».
اشکال ما به ایشان آن است که اگر ارادۀ لفظ به جهت صلاحیت داشتن برای دلالت بر معنا باشد، متکلم باید به هنگام ارادۀ لفظ، به صلاحیت داشتن لفظ برای دلالت بر معنا توجه داشته باشد؛ این در حالی که متکلمین، در استعمالات متعارف به چنین چیزی توجه ندارند؛ یعنی اینگونه نیست که متکلم، به دلیل این که لفظ را واجد صلاحیت برای انتقال معنا می­داند آن را به کار می­برد.
سؤال: آیا متکلم ارتکازاً  به این صلاحیت توجه ندارد؟
پاسخ: اولاً التفات ارتکازی هم وجود ندارد؛ ثانیاً بر فرضی که التفات ارتکازی وجود داشته باشد چنین التفاتی سودی ندارد.
مواردی که همراه با قصد تفهیم است با مواردی که تعمّد بر اجمال وجود دارد، متفاوت است؛ در موارد اجمال، متکلم می­داند لفظ مشترکش می­تواند دال بر معنای الف یا معنای ب باشد ولی به هر انگیزه­‌ای فعلاً قصد ندارد از این لفظ معنا را اراده کند.
به عبارت دیگر متکلم در استعمالات متعارف به چه دلیل، لفظ را اراده می­کند؟ آیا ارادۀ لفظ به دلیل صلاحیت­‌دار بودن برای دلالت است یا به دلیل دلالت­‌گری بالفعل لفظ برای معنا است؟ به عقیدۀ ما صلاحیت­‌دار بودن لفظ برای دلالت‌­گری، در انگیزۀ متکلم هیچ دخالتی ندارد و متکلم اصلاً به آن توجه ندارد؛ آنچه مورد توجه متکلم است و انگیزۀ بکارگیری لفظ محسوب می­شود دلالت­‌گری بالفعل است نه صلاحیت دلالت­‌گری.
پس آن پدیده­ای که در متعارف استعمالات درک می­کنیم سنخاً با موارد اجمال­گویی تفاوت دارند و جامع مشترکی بین این دو پدیده وجود ندارد.