مباحثه، تالار علمی فقاهت

نسخه‌ی کامل: خلط بین معانی مقام بیان در ثمره بین منطوقی یا مفهومی بودن مفهوم حصر
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
برخی در مفام بیان ثمره برای منطوقی یا مفهومی بودن مفهوم حصر گفته اند: اگر حصر منطوقی باشد بعدا می توان اطلاق گیری کرد اما اگر مفهومی باشد دیگر نمی توان اطلاق گیری کرد. اما این حرف غلط است چرا که بین معانی مختلف مقام بیان خلط شده است. چون بیان در علم اصول سه معنی دارد:
بیان به معنای حجت مانند قبح عقاب بلا بیان. ممکن است مولی چیزی را ابراز نکند اما عقل قطعی، حجت را تمام کند.
بیان به معنای گفتن و ابراز کردن (یا بیان حکم الله الواقعی) مانند تأخیر البیان عن وقت الحاجة قبیح. این معنی، در منطوق هست اما در مفهوم نیست چون منطوق، مذکور و بیان شده است.
بیان به معنای مراد ضابطه ای و قانونی که در اطلاق و مقدمات حکمت که می گویند مولی باید در مقام بیان باشد، مراد اعطاء ضابطه و قانون است و فرقی نمی کند این ضابطه و قانون در منطوق باشد یا در مفهوم باشد. کفایه و آسید محمد روحانی، در مقدمات حکمت، همین معنی را برای بیان ذکر می کند.
پس بیانی که برای اطلاق لازم است، اعطاء ضابطه و قانون است و اگر می توانست قید بیاورد و نیاورد، اطلاق تشکیل می شود. اما بیانی که اینجا در منطوق است و در مفهوم نیست، یعنی ابراز حکم.
پس آن چه در منطوق و مفهوم موجب فرق است، تأثیری در اطلاق و عدم اطلاق ندارد و آن چه در اطلاق و عدم اطلاق باعث تفاوت است، فرقی بین منطوق و مفهوم ندارد. ممکن است مولی ضابطه را به صورت منطوقی بیان کند و یا به صورت مفهومی بیان کند که هیچ فرقی نمی کند. کما این که ممکن است مولی بیان حکم الله را ذکر کند یا ذکر نکند. خلاصه، ثمره اول ناشی از خلط اشتراک لفظی است. بیانی که فرق منطوق و مفهوم است، به معنای ابراز کردن حکم است مانند قبح تأخیر بیان از وقت حاجت و بیانی که در مقدمات حکمت مطرح است، ابراز حکم نیست بلکه اعطاء ضابطه است. لذا این ثمره، تمام نیست.
به عبارت دیگر آن چه در مقدمات حکمت مطرح است، ذکر شدن یا نشدن حکم نیست بلکه ملاک این است که گوینده در مقام إعطاء ضابطه باشد و بتواند قرینه بر تقیید بیاورد و نیاورد و انصرافی هم در کار نباشد تا مخاطب مطلق بفهمد نه این که مطلق ذکر شده باشد.(جلسه 61 24 دی1402)