مباحثه، تالار علمی فقاهت

نسخه‌ی کامل: اصل عقلائی عدم انتقال مال
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
اصل عقلایی این است که در شک در انتقال مالی از شخصی به دیگری اصل، عدم انتقال است. در جایی که شما این خانه را به زید فروختی، ‌وکیلت هم‌زمان خانه را به عمرو فروخت، همه فقها گفته اند هر دو بیع باطل است، چون احل الله البیع از بیع‌های متضاد انصراف دارد. آیا شما احتمال ثبوتی نمی‌دهید که بیع شما که موکل هستی نافذ باشد فی علم الله؟

احتمالش هست، اما با اصل عقلایی ثابت می کنیم نخیر من مالک هستم و ملک منتقل به این مشتری نشد.

در حقوق الناس اصل عقلایی است کار به استصحاب نداریم، اصل عقلایی است که تا ثابت نشود انتقال حق یا ملک از من به دیگری، اصل عدم انتقال است. این را نمی‌شود انکار کرد و الا سنگ روی سنگ بند نمی‌شود.

[سؤال: شارع این کار عقلاء را امضا کرده است؟ جواب:] بله امضا کرده است، چون ردع نکرده کشف امضا می‌‌شود.
 
·       درس خارج فقه 27/10/1402
برای توجه و دقت در جریان بحث:
استاد شهیدی این بحث را در نقد کلام آقای خوانساری که استصحاب عدم حکم را قبول نداشتند مطرح کردند. متن کامل به این صورت است : 


جناب آقای خوانساری این‌که استصحاب در شبهات حکمیه را قبول ندارید که البته شما مبنایی دارید عده‌ای قبول دارند مثل آقای زنجانی تایید می‌‌کنند شما را ولی ما به نظرمان می‌‌آید هیچ قصوری در دلیل استصحاب نیست، لاتنقض الیقین بالشک ابدا استصحاب عدم حکم را می‌‌گیرد، ولی اگر هم شما می‌‌گویید نه، انصراف دارد به شبهات موضوعیه، اصل عقلایی این است که در شک در انتقال مالی از شخصی به دیگری اصل، عدم انتقال است. 
اصل عقلایی این است که در شک در انتقال مالی از شخصی به دیگری اصل، عدم انتقال است. در جایی که شما این خانه را به زید فروختی، ‌وکیلت هم‌زمان خانه را به عمرو فروخت، همه فقها گفته اند هر دو بیع باطل است، چون احل الله البیع از بیع‌های متضاد انصراف دارد. آیا شما احتمال ثبوتی نمی‌دهید که بیع شما که موکل هستی نافذ باشد فی علم الله؟......
احتمالش هست، اما با اصل عقلایی ثابت می کنیم نخیر من مالک هستم و ملک منتقل به این مشتری نشد.
در حقوق الناس اصل عقلایی است کار به استصحاب نداریم، اصل عقلایی است که تا ثابت نشود انتقال حق یا ملک از من به دیگری، اصل عدم انتقال است. این را نمی‌شود انکار کرد و الا سنگ روی سنگ بند نمی‌شود.
[سؤال: شارع امضا کرده این کار عقلاء رو؟ جواب:] چرا امضا نکرده، ردع نکرده کشف امضا می‌‌شود. و الا این همه حقوق این همه املاک شک می‌‌کنیم که انتقال او صحیح بود یا صحیح نبود عمومی نداریم بگوییم پس استصحاب عدم انتقال هم نداریم برو به امان خدا، این‌که قابل گفتن نیست.
پس بحث اصاله الصحه چه میشود؟ خیلی اوقات شک در انتقال داریم و اصل صحت جاری میشود. این چه اصل عقلایی هستش؟ یعنی استاد می‌فرماید ما یک اصاله الفساد عقلایی داریم؟ دلیل نیاز دارد. بنده در فرمایش ایشان دلیل قانع کننده ندیدم
یعنی شما می فرمایید در هنگام شک در انتقال مال، اصاله الصحه به عنوان اصل عقلائی جاری می شود؟

یعنی الان من بروم یک معامله خرید خانه کنم و در آنجا شک کنیم که آیا این بیع ما شرایط انتقال ملکیت عقلایی را داشته یا نه ؟ در اینجا عقلاء می گویند حتما داشته و..... یا می گوییم باید احراز کنیم که شرایط محقق شده و ملکیت انتقال یافته.
این اصل عقلائی صحیح به نظر می رسد ولی در شبهات موضوعیه نه حکمیه. یعنی اگر عقلاء فراموش کنند ایا فلان مال را به فلان شخص فروختم یا نه اصل بر عدم فروش است.
اما بحث در شبهات حکمیه است. یعنی اگر عقلاء بیعی را صحیح بدانند ولی احتمال بدهند شارع آن بیع را فاسد بداند و ردع یا امضای شارع هم امعلوم نباشد، آیا عقلاء اصل را بر عدم انتقال می گذارند؟! به نظر می رسد چنین نیست. محل بحث هم در شبهات حکمیه است نه شبهات موضوعیه.