14-بهمن-1402, 09:39
درس خارج اصول جلسۀ 77 مورخ 10 بهمن 1402
غلبۀ وجود به تنهایی منشأ انصراف نیست بلکه غلبۀ وجود به علاوۀ کثرت استعمال منشأ انصراف خواهد شد. گفتنی است که مقصود از کثرت استعمال، کثرت استعمال مطلق و ارادۀ مقید از باب مجاز نیست؛ بلکه کثرت استعمال مطلق و ارادۀ مقیّد از باب تعدّد دالّ و مدلول است؛ خواه دالّ دیگر، لفظ باشد و خواه تناسبات حکم و موضوع باشد.
غلبۀ وجود به تنهایی منشأ انصراف نیست بلکه غلبۀ وجود به علاوۀ کثرت استعمال منشأ انصراف خواهد شد. گفتنی است که مقصود از کثرت استعمال، کثرت استعمال مطلق و ارادۀ مقید از باب مجاز نیست؛ بلکه کثرت استعمال مطلق و ارادۀ مقیّد از باب تعدّد دالّ و مدلول است؛ خواه دالّ دیگر، لفظ باشد و خواه تناسبات حکم و موضوع باشد.
برای مثال لفظ انسان ولو از باب تعدّد دالّ و مدلول، معمولاً در انسانی به کار میرفته که جنبههای انسانی در موردش بروز کرده است و تکرّر این استعمال سبب میشود وقتی لفظ انسان به صورت مطلق به کار برود، به انسانی که جنبههای انسانی در موردش بروز کرده، منصرف شود.
سؤال: مگر سابقاً نفرمودید کثرت استعمال، در معمول موارد هیچ نقشی در شکلگیری انصراف ندارد؟
پاسخ: بله؛ هماینک کلام سابقمان را استدراک نموده و میگوییم انصراف معلول یک عامل مرکّب است که از غلبۀ وجود و غلبۀ استعمال نشأت گرفته است. یعنی به دلیل اینکه ولو به جهت تعدّد دالّ و مدلول، معمولاً این لفظ، در معنای مقیّد به کار میرفته است در نتیجه الآن که این لفظ به شکل مطلق به کار میرود ذهن انسان به همان معنای مقیّد منصرف میشود. در تعدّد دالّ و مدلول نیز دالّ دوم، میتواند یک دالّ لفظی باشد و میتواند دالّ سکوتی و تناسبات حکم و موضوع باشد. پس هر چند در این مثال خاص واژۀ انسان به تنهایی به کار رفته و محمولی در کلام ذکر نشده است ولی با این حال، در مرحلۀ شکلگیری مفاد اِفرادی واژۀ انسان، ذهن مخاطب به فرد متعارف منصرف میشود که این انصراف ناشی از یک عامل تلفیقی است که بخشی از آن غلبۀ وجود و بخش دیگرش غلبۀ استعمال است.
سؤال: آیا غلبۀ وجود و غلبۀ استعمال، به تناسبات حکم و موضوع نیاز ندارد تا به انصراف بیانجامد؟
پاسخ: تناسبات حکم و موضوع، ممکن است در کثرت استعمال مطرح باشد که نوعاً به همین شکل است ولی آن هم همیشگی نیست.
سؤال: اگر تناسبات حکم و موضوع نباشد چگونه کثرت استعمال میتواند به انصراف بیانجامد؟
پاسخ: ممکن است کثرت استعمال مطلق در مقید به نحو تعدّد دالّ و مدلولی باشد که دالّ دیگرش، دالّ لفظی است نه تناسبات حکم و موضوع؛ پس همیشه به تناسبات حکم و موضوع نیاز نیست.