مباحثه، تالار علمی فقاهت

نسخه‌ی کامل: شرط محقق موضوع
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
جمله‌ی شرطیه‌ای مفهوم دارد که در خطاب، موضوعی ذکر شود که ظاهر خطاب این باشد که این موضوع با انتفاء شرط منتفی نمی‌شود مثل «ان کان العالم عادلا فاکرمه» ظاهر این خطاب این است که عالم یک موضوعی است که با انتفاء شرط عدالت منتفی نمی‌شود و عالم دو قسم است عالمی که عادل است و عالمی که عادل نیست. در این جا گفته می‌شود جمله‌ی شرطیه اقتضای مفهوم دارد که عالم در صورتی واجب الاکرام است که عادل باشد و الا اکرام او واجب نیست.
مثال واضح‌تر برای این بحث این است که در خطاب «ان اعطاک زید فاکهة فکلها» نیز با این که اعطاء زید موجب تحقق فاکهه نیست ولی با این وجود شرط، محقق موضوع است و آن با «الفاکهة ان اعطاکها زید فکلها» فرق دارد زیرا در خطاب دوم «الفاکهة» در رتبه سابق، مفروض الوجود گرفته شده است بعد شرط آمده است که «ان اعطاکها زید فکلها» یعنی «میوه را اگر زید به تو بدهد آن را بخور» و از آن مفهوم گرفته می‌شود «الفاکهة ان لم اعطاکها زید فلاتأکلها» که آن اطلاق دارد و شامل صورتی که عمرو آن را به تو دهد نیز می‌شود. ولی در خطاب اول «فاکهة» مفروض الوجود گرفته نشده است و مفهوم آن این است که «ان لم یعطک زید فاکهة فلاتأکلها» و وجود میوه را فرض نکرده است.
نکته‌ی این که «ان اعطاک زید فاکهة فکلها» مفهوم پیدا نمی‌کند این است که ظاهر ضمیر این است که مرجع آن فاکهه‌ای است که زید به تو عطا کرده است نه طبیعی فاکهه ولی ظاهر خطاب دوم این است که مرجع ضمیر طبیعی فاکهه است و این شرط، شرط تعلق وجوب اکل به طبیعی فاکهه است و با انتفاء این شرط وجوب اکل طبیعی اکل فاکهه نیز منتفی می‌شود و طبیعی اکل فاکهه بر فاکهه‌ای که عمرو به تو می‌دهد نیز منطبق است. پس موضوع ملحوظ در خطاب به نحوی لحاظ شده است که شرط محقق آن لحاظ نشده است.
ممکن است گفته شود معنای شرط محقق موضوع که در اصول بیان می‌‎کنند مثل «ان رزقت ولدا فاختنه» است ولی این تبیین و توضیح با این مثال درست نیست .
توضیحات
نتیجه این بیان آن است که "ان جاءکم فاسق بنبا فتبینوا..." مفهوم نداشته باشد چون "نبا" مفروض الوجود نیست.
آیا این نتیجه گیری درست است؟