مباحثه، تالار علمی فقاهت

نسخه‌ی کامل: بررسی علامیّت تبادر برای معنای حقیقی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
درس خارج اصول جلسۀ 63 مورخ 17 دی 1402
یکی از علائم ذکر شده برای معنای حقیقی، تبادر است. در خصوص تبادر می‌باید به چند نکته توجه داشت. در علامیّت تبادر اشکال دور مطرح شده و در پاسخ به اشکال دور گفته شده، تبادر اهل لغت و اهل زبان، علامت است برای شناخت معنای حقیقی.
به باور ما، اصلی‌ترین راه شناخت معنای حقیقی، مراجعه به تبادر اهل زبان نیست بلکه مراجعه به استعمالات اهل زبان است. استفاده از تبادر، راهی است که در کتب اصولی بیان شده ولی شاید چندان واقعیّت خارجی نداشته باشد لذا وقتی یک کودک می‌خواهد با یک زبان آشنا شود، با توجه به استعمالاتی که توسط اطرافیانش صورت می‌گیرد معنای الفاظ را درک می‌کند.
گفتنی است که حتی این کودک نیز به نکته‌ای که در تفکیک بین مراد استعمالی و مراد تفهیمی ذکر نمودیم و گفتیم مراد استعمالی، معنایی است که لفظ قالب برای آن قرار داده شده است، توجه دارد. برای مثال وقتی یک بچۀ شیرخوار مادرش را می‌بیند چه‌بسا تصور شیر به ذهنش خطور کند ولی لفظ شیر را به معنای مادر نمی‌داند و بین این دو تفکیک می‌کند؛ پس هر چند این کودک شیرخوار مادر را شیردهنده می‌داند و تصور لفظ مادر او را به تصور شیر وادار می‌کند ولی لفظ شیر و لفظ مادر را به دو معنای مختلف می‌داند؛ یعنی هر چند با شنیدن لفظ مادر، معنای شیر نیز به ذهنش تداعی می‌شود ولی لفظ مادر را به معنای شیر نمی‌داند و مستعمل‌فیه هر یک را غیر از مستعمل‌فیه دیگری می‌داند.
با عنایت به نکات فوق روشن می‌گردد حقیقت علقۀ وضعیه مجرّد قرن اکید نیست. مرحوم شهید صدر حقیقت علقۀ وضعیه را قرن اکید دانستند و آقای شهیدی نیز هر چند حقیقت وضع را به گونه‌ای دیگر تصویر نمودند اما در اینکه وضع منشأ تحقق قرن اکید است، با مرحوم شهید صدر هم‌عقیده بودند؛ اما ما گفتیم مجرّد قرن اکید برای تحلیل حقیقت وضع و استعمال کفایت نمی‌کند.
اصول‌دانان در بحث تبادر می‌گویند تبادر به دوگونه تقسیم می‌شود:
1.تبادر حاقّی: تبادری است که از حاقّ لفظ برخاسته است.
2.تبادر غیرحاقّی: تبادری است که با کمک قرینه سامان یافته است.
اصول‌دانان تنها تبادر حاقّی را علامت معنای حقیقی دانسته‌اند.
همانطور که گذشت ما به جای تبادر، استعمال را علامت اصلی  معنای حقیقی دانستیم؛ بدین ترتیب به جای تبادر حاقّی، استعمال بدون قرینه را به عنوان علامت معنای حقیقی مطرح می‌کنیم. به دیگر سخن، استعمال حقیقی، استعمال بدون قرینه و استعمال مجازی، استعمال با قرینه است.
اساساً باید دانست یک سری از اختلافات اصول‌دانان در تشخیص معنای متبادر، ناشی توجه به استعمالات مختلف است. در بحث صحیح و اعم، هم قائلین به صحیح و هم قائلین به اعم، به تبادر تمسک نموده‌اند؛ همچنین در بحث مشتق هم قائلین به وضع مشتق برای خصوص متلبس به مبدأ و هم قائلین به اعم، به تبادر تمسک جسته‌اند. به نظر می‌رسد علّت این دوگانگی، آن است که هر یک از این بزرگواران، به گونۀ خاصی از استعمالات توجه نموده‌اند که آن استعمالات، به دلیل وجود نکاتی خاص، منشأ تبادر معنایی خاص شده است.
به بیان دیگر، بین تبادر حاقّی و تبادر غیرحاقّی تفکیک نشده است که ما به جای تبادر حاقّی و غیرحاقّی، استعمال بدون قرینه و استعمال با قرینه را معیار قرار دادیم. ما برای درک حاقّی بودن یا نبودن تبادر، می‌باید تبادر در ضمن استعمال را ملاحظه کنیم و باید ببینیم در این استعمال، قرینه‌ای وجود دارد که معنای متبادر را مستند به خود نموده و سبب شود تبادر، غیرحاقّی محسوب شود یا چنین قرینه‌ای وجود ندارد.