8-ارديبهشت-1403, 20:44
درس خارج اصول جلسۀ 64 مورخ 18 دی 1402
هشت فرق بین معنای حقیقی و معنای مجازی وجود دارد:
1.یکی اینکه معنای حقیقی بدون قرینه است اما معنای مجازی با قرینه است.
2.دوم اینکه معنای حقیقی همیشگی است اما معنای مجازی در بعضی موارد است. مقصود از همیشگی بودن معنای حقیقی آن است که در تمام موارد تلفظ به لفظ، با آن همراه است. البته این فرق مبتنی بر مطلبی است که در استعمالات مجازی قائل بودیم مبنی بر آن که حتی در استعمالات مجازی نیز، مستعملفیه لفظ، معنای حقیقی است با این تفاوت که قصد توقف بر معنای حقیقی را نداشته و میخواهیم از آن عبور کنیم و به معنای مجازی برسیم. تحلیل ذکر شده به معنای حضور همیشگی معنای حقیقی در تمام استعمالات است.
3.سوم اینکه معنای حقیقی، مفهوم بدوی از لفظ است، ولی معنای مجازی مفهوم تبعی است و به تبع فهم معنای حقیقی است. به تعبیری که در جلسۀ سابق مطرح کردیم، معنای مجازی در طول معنای حقیقی قرار دارد. نتیجۀ این فرق آن است که معنای حقیقی در معمول موارد سریعتر در ذهن حاضر میشود. گویا استفاده از تبادر برای کشف معنای حقیقی نیز برگرفته از همین فرق است. در بحث علائم حقیقت از تبادر و انسباق استفاده شده است. دوست داشتم این تعبیر را دنبال کنم و ببینم تاریخچۀ آن به چه شکل است و از کجا مطرح شده است. احتمال میدهم مقصود آقایان از تبادر معنای حقیقی، آن است که لفظ استعمالشده، هم معنای حقیقی را افهام میکند و هم معنای مجازی را؛ ولی آن معنایی که سریعتر افهام میشود، معنای حقیقی است. حدس میزنم علامت قرار دادن تبادر، ناظر به جهت طولی بودن معنای مجازی نسبت به معنای حقیقی است.
اگر چنین نگاهی صحیح باشد، اساساً تقسیم تبادر به حاقّی و غیرحاقّی نادرست است چون تبادر متعلق به معنایی است که سریعتر به ذهن میآید در نتیجه حتی در موارد وجود قرینه، آن معنایی که سریعتر به ذهن خطور میکند معنای با قرینه نیست بلکه معنای بدون قرینه است؛ لذا حدس میزنم اساس این تقسیمبندی، مربوط به زمانهای بعد باشد و ناشی از غفلت از تاریخچۀ بحث تبادر باشد. به همین جهت دوست داشتم به بحثهای تحلیلی زبان عربی ورود نموده و ببینم تبادر از کجا و چگونه در این مباحث مطرح شده است. حدس میزنم مقصود از تبادر مجرّد خطور معنا به ذهن نبوده است بلکه سریعتر بودن یک معنا نسبت به سائر معانی بوده است پس معنای متبادر آن معنایی است که به محض شنیدن لفظ، به ذهن خطور میکند. ممکن است مقصود اندیشمندان از تبادر ناظر به همین فرق سوم باشد که حتی در موارد وجود قرینه، به محض شنیدن لفظ، معنای حقیقی به ذهن خطور میکند و معنای مجازی در طول آن و پس از آن به ذهن خطور میکند.
4.چهارم اینکه معنای حقیقی مفهوم استعمالی لفظ است ولی معنای مجازی مفهوم تفهیمی لفظ است. در توضیح مفهوم استمالی نیز این نکته را متذکر شدیم که مفهوم استعمالی مفهومی است که لفظ قالب برای آن قرار گرفته است.
5.پنجم اینکه معنای حقیقی به تعبیر قدما نیازمند علاقۀ مصححه نیست، اما معنای مجازی نیازمند علاقۀ مصححه است. متأخرین به جای علاقۀ مصححه، حسن طبع و قبول طبع را مطرح میکنند. برای مثال چنانچه یک معنای حقیقی برای لفظ بشناسیم و معنای دیگری نیز وجود داشته باشد که نمیدانیم آن نیز به دلیل تعدّد وضع، معنای حقیقی است یا معنای مجازی است، برای درک حقیقی بودن یا مجازی بودن معنای دوم، میباید به این نکته توجه کرد که اگر معنای دوم، معنای مجازی باشد میباید در ارتباط با معنای اول فهمیده شود. به تعبیر قدما لازم است بین معنای حقیقی و معنای مجازی علاقه وجود باشد. ایشان علاقههای مصححۀ استعمال مجازی را در یک مجموعه _مثلاً 20تایی_ حصر نمودهاند. بدین ترتیب اگر علاقهها را ملاحظه نموده و دیدیم هیچ یک از علاقهها وجود ندارد متوجه حقیقی بودن معنای مورد نظر میشویم چون اگر معنای مجازی بود باید در قالب یکی از آن علاقهها میبود؛ یا به تعبیر متأخرین قبول طبع، شرط حُسن استعمال است؛ لذا باید ببینیم چنانچه تنها معنای اول، حقیقی باشد و بخواهیم در طول آن معنای حقیقی، معنای دوم را اراده کنیم، آیا طبع انسان قبول میکند یا خیر؟ یعنی آیا یک ارتباطی بین این دو میبیند یا خیر؟
گفتنی است متأخرین که به جای علاقهها از قبول طبع سخن گفتند، قصد انکار علاقه را نداشتند بلکه قصد داشتند بگویند از یک سو علاقهها در مجموعۀ ذکر شده توسط قدما محصور نیست و از سوی دیگر چنین نیست هر کجا علاقهای وجود داشته باشد، حسن طبع دارد. به عقیدۀ متأخرین در استعمال مجازی میباید یک ارتباطی بین معنای حقیقی و معنای مجازی وجود داشته باشد که طبع انسان استعمال لفظ را در این معنا بپسندد. بنابراین اگر در جایی، معنای اوّلی حقیقی معلوم باشد، و احتمال بدهیم این معنای دوم حقیقی یا مجازی باشد، برای فهم حقیقی بودن معنای دوم میتوانیم از این فرق استفاده کنیم.
6. ششم اینکه معنای حقیقی با ادعا و تعول و عنایت همراه نیست، ولی معنای مجازی با ادعاء اینکه یک شیئی از مصادیق شیء دیگر است، یا تعول و عنایت و تشبیه و مانند آن همراه است.
7.هفتم اینکه معنای حقیقی در همۀ مقامات صحیح است، ولی معنای مجازی در جایی که غرض، افهامِ اصل مقصود، بدون تزیین و آرایش باشد، مناسب نیست، لذا فقط در مقامات شاعرانه و مقاماتی که پیچیدهگویی و عدم بیان صریح مقصود، غرض متکلم است استعمال مجازی مناسب است ولی در جایی که متکلم میخواهد اصل مقصود را بدون هیچگونه خصوصیت زائد بیان کند مناسب نیست.
8. فرق هشتم نتیجۀ برخی از فرقهای سابق است. فرق هشتم آن است که در معنای حقیقی، سامع بیشتر جنبۀ انفعالی دارد ولی در معنای مجازی در عملیات فهم، حضور فعال دارد.
توضیح فرق هشتم آن است که چون معنای حقیقی، معنای موضوعله است، زمانی که سامع لفظ را میشنود، همان معنا به ذهنش خطور میکند بیآنکه در عملیات فهم حضور فعّال داشته باشد؛ اما معنای مجازی به دلیل موضوعله نبودن و همراه بودن با ادعاء و تعوّل و تشبیه، تأمل و دقّت سامع را میطلبد تا بتواند آن ادعا و تعول را درک کند.
هشت فرق بین معنای حقیقی و معنای مجازی وجود دارد:
1.یکی اینکه معنای حقیقی بدون قرینه است اما معنای مجازی با قرینه است.
2.دوم اینکه معنای حقیقی همیشگی است اما معنای مجازی در بعضی موارد است. مقصود از همیشگی بودن معنای حقیقی آن است که در تمام موارد تلفظ به لفظ، با آن همراه است. البته این فرق مبتنی بر مطلبی است که در استعمالات مجازی قائل بودیم مبنی بر آن که حتی در استعمالات مجازی نیز، مستعملفیه لفظ، معنای حقیقی است با این تفاوت که قصد توقف بر معنای حقیقی را نداشته و میخواهیم از آن عبور کنیم و به معنای مجازی برسیم. تحلیل ذکر شده به معنای حضور همیشگی معنای حقیقی در تمام استعمالات است.
3.سوم اینکه معنای حقیقی، مفهوم بدوی از لفظ است، ولی معنای مجازی مفهوم تبعی است و به تبع فهم معنای حقیقی است. به تعبیری که در جلسۀ سابق مطرح کردیم، معنای مجازی در طول معنای حقیقی قرار دارد. نتیجۀ این فرق آن است که معنای حقیقی در معمول موارد سریعتر در ذهن حاضر میشود. گویا استفاده از تبادر برای کشف معنای حقیقی نیز برگرفته از همین فرق است. در بحث علائم حقیقت از تبادر و انسباق استفاده شده است. دوست داشتم این تعبیر را دنبال کنم و ببینم تاریخچۀ آن به چه شکل است و از کجا مطرح شده است. احتمال میدهم مقصود آقایان از تبادر معنای حقیقی، آن است که لفظ استعمالشده، هم معنای حقیقی را افهام میکند و هم معنای مجازی را؛ ولی آن معنایی که سریعتر افهام میشود، معنای حقیقی است. حدس میزنم علامت قرار دادن تبادر، ناظر به جهت طولی بودن معنای مجازی نسبت به معنای حقیقی است.
اگر چنین نگاهی صحیح باشد، اساساً تقسیم تبادر به حاقّی و غیرحاقّی نادرست است چون تبادر متعلق به معنایی است که سریعتر به ذهن میآید در نتیجه حتی در موارد وجود قرینه، آن معنایی که سریعتر به ذهن خطور میکند معنای با قرینه نیست بلکه معنای بدون قرینه است؛ لذا حدس میزنم اساس این تقسیمبندی، مربوط به زمانهای بعد باشد و ناشی از غفلت از تاریخچۀ بحث تبادر باشد. به همین جهت دوست داشتم به بحثهای تحلیلی زبان عربی ورود نموده و ببینم تبادر از کجا و چگونه در این مباحث مطرح شده است. حدس میزنم مقصود از تبادر مجرّد خطور معنا به ذهن نبوده است بلکه سریعتر بودن یک معنا نسبت به سائر معانی بوده است پس معنای متبادر آن معنایی است که به محض شنیدن لفظ، به ذهن خطور میکند. ممکن است مقصود اندیشمندان از تبادر ناظر به همین فرق سوم باشد که حتی در موارد وجود قرینه، به محض شنیدن لفظ، معنای حقیقی به ذهن خطور میکند و معنای مجازی در طول آن و پس از آن به ذهن خطور میکند.
4.چهارم اینکه معنای حقیقی مفهوم استعمالی لفظ است ولی معنای مجازی مفهوم تفهیمی لفظ است. در توضیح مفهوم استمالی نیز این نکته را متذکر شدیم که مفهوم استعمالی مفهومی است که لفظ قالب برای آن قرار گرفته است.
5.پنجم اینکه معنای حقیقی به تعبیر قدما نیازمند علاقۀ مصححه نیست، اما معنای مجازی نیازمند علاقۀ مصححه است. متأخرین به جای علاقۀ مصححه، حسن طبع و قبول طبع را مطرح میکنند. برای مثال چنانچه یک معنای حقیقی برای لفظ بشناسیم و معنای دیگری نیز وجود داشته باشد که نمیدانیم آن نیز به دلیل تعدّد وضع، معنای حقیقی است یا معنای مجازی است، برای درک حقیقی بودن یا مجازی بودن معنای دوم، میباید به این نکته توجه کرد که اگر معنای دوم، معنای مجازی باشد میباید در ارتباط با معنای اول فهمیده شود. به تعبیر قدما لازم است بین معنای حقیقی و معنای مجازی علاقه وجود باشد. ایشان علاقههای مصححۀ استعمال مجازی را در یک مجموعه _مثلاً 20تایی_ حصر نمودهاند. بدین ترتیب اگر علاقهها را ملاحظه نموده و دیدیم هیچ یک از علاقهها وجود ندارد متوجه حقیقی بودن معنای مورد نظر میشویم چون اگر معنای مجازی بود باید در قالب یکی از آن علاقهها میبود؛ یا به تعبیر متأخرین قبول طبع، شرط حُسن استعمال است؛ لذا باید ببینیم چنانچه تنها معنای اول، حقیقی باشد و بخواهیم در طول آن معنای حقیقی، معنای دوم را اراده کنیم، آیا طبع انسان قبول میکند یا خیر؟ یعنی آیا یک ارتباطی بین این دو میبیند یا خیر؟
گفتنی است متأخرین که به جای علاقهها از قبول طبع سخن گفتند، قصد انکار علاقه را نداشتند بلکه قصد داشتند بگویند از یک سو علاقهها در مجموعۀ ذکر شده توسط قدما محصور نیست و از سوی دیگر چنین نیست هر کجا علاقهای وجود داشته باشد، حسن طبع دارد. به عقیدۀ متأخرین در استعمال مجازی میباید یک ارتباطی بین معنای حقیقی و معنای مجازی وجود داشته باشد که طبع انسان استعمال لفظ را در این معنا بپسندد. بنابراین اگر در جایی، معنای اوّلی حقیقی معلوم باشد، و احتمال بدهیم این معنای دوم حقیقی یا مجازی باشد، برای فهم حقیقی بودن معنای دوم میتوانیم از این فرق استفاده کنیم.
6. ششم اینکه معنای حقیقی با ادعا و تعول و عنایت همراه نیست، ولی معنای مجازی با ادعاء اینکه یک شیئی از مصادیق شیء دیگر است، یا تعول و عنایت و تشبیه و مانند آن همراه است.
7.هفتم اینکه معنای حقیقی در همۀ مقامات صحیح است، ولی معنای مجازی در جایی که غرض، افهامِ اصل مقصود، بدون تزیین و آرایش باشد، مناسب نیست، لذا فقط در مقامات شاعرانه و مقاماتی که پیچیدهگویی و عدم بیان صریح مقصود، غرض متکلم است استعمال مجازی مناسب است ولی در جایی که متکلم میخواهد اصل مقصود را بدون هیچگونه خصوصیت زائد بیان کند مناسب نیست.
8. فرق هشتم نتیجۀ برخی از فرقهای سابق است. فرق هشتم آن است که در معنای حقیقی، سامع بیشتر جنبۀ انفعالی دارد ولی در معنای مجازی در عملیات فهم، حضور فعال دارد.
توضیح فرق هشتم آن است که چون معنای حقیقی، معنای موضوعله است، زمانی که سامع لفظ را میشنود، همان معنا به ذهنش خطور میکند بیآنکه در عملیات فهم حضور فعّال داشته باشد؛ اما معنای مجازی به دلیل موضوعله نبودن و همراه بودن با ادعاء و تعوّل و تشبیه، تأمل و دقّت سامع را میطلبد تا بتواند آن ادعا و تعول را درک کند.