مباحثه، تالار علمی فقاهت

نسخه‌ی کامل: ترک استفصال
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3
مراد از ترک استفصال که در استدلالهای فقهی و اصولی به آنها برخورد می کنیم ، چیست؟ چه تفاوت یا تفاوت هایی با اطلاق دارد؟
ترک استفصال فهم اطلاق است از کلام سائل چون اگر در مساله قیدی دخیل باشد امام (ع) باید بپرسد که در چه فرضی این مطلب را می پرسی و همین عدم استفصال باعث فهم استیعاب می گردد. ترک استفصال دلالتش برعموم ضعیف تر است از اطلاقی که از کلام خود معصوم فهمیده می شود(چون اگر قیدی دخیل باشد می گوید)زیرا شاید قرائنی در مقام باشد که امام منظور سائل را می دانسته و این بسیار محتمل است لذا استفصال نکرده است.
کاربر محترم آقای حاجی :این مطالب اجتهادیات خودتان است یا از جایی نقل کرده اید ؟ اگر از جایی نقل کرده اید لطفا منبع خود را بیان کنید.
(7-بهمن-1391, 22:12)حاجی نوشته: [ -> ]... ترک استفصال دلالتش برعموم ضعیف تر است از اطلاقی که از کلام خود معصوم فهمیده می شود...

اتفاقا برعکس، استاد محترم حاج آقای شب زنده دار می فرمودند برخی قایلند ترک استفصال به خاطر دلالتش بر عموم، از اطلاق قوی تر است.
ترک استفصال دلالت بر عموم میکند
ظاهرا عموم در اینجا به معنی لغوی یعنی شمول است لذا اطلاق هم دلالت بر عموم میکند . مثل جمع محلی به لام که بسیاری گفته اند دلالت بر عموم دارد اما نه بالوضع بلکه بالاطلاق و در ترک استفصال هم بعید است کسی ملتزم شود که بالوضع دلالت بر عموم دارد و از الفاظ عموم است . پس نمیشود گفت که دلالت ترک استفصال از اطلاق قوی تر است و منظور قائلین به دلالت بر عموم در ترک استفصال این نیست .
علاوه بر اینکه کبری نیز مسلم نیست که دلالت وضعی از دلالت اطلاقی قویتر باشد کما اینکه در کفایه اشاره شده است .
در فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول در توضیح ترک استفصال آمده است که : ((در مبحث عام در مورد الفاظى كه افاده عموم میكنند از شافعى نقل شده كه گفته: ترك استفصال در موردى كه احتمال ديگر وجود دارد، نازل منزله عموم گفتارى است. در روايت است كه «غيلان بن سلمه ثقفى» قبل از آنكه اسلام را بپذيرد، ده همسر داشت. وقتى مسلمان شد پيامبر فرمود: چهار زن را نگهدار، و از بقيه جدا شو ، اينكه پيامبر ترك استفصال كرده، و نپرسيد آيا آن ده زن را يكجا عقد كرده‏ اى يا با فاصله گرفته‏ اى. به همين دليل است كه اين جهت تأثيرى در حكم ندارد. سيد مرتضى‏ در افاده عموم «ترك استفصال» میگويد: وقتى از حكم مفطر از معصوم سؤال میشود: 1. يا سؤال خاص است، طبعا جواب مطابق همان سؤال خواهد بود. مثلا میپرسد اگر حسن روزه‏ اش را خورده باشد، تكليف چيست؟ جواب میشنود «كفاره بر او لازم است.» طبيعى است كه اين جواب افاده عموم نخواهد كرد. 2. گاهى سؤال خاص نيست، بلكه سؤال در مورد شخصى است كه روزه‏ اش را افطار كند، و پاسخ هم با لفظ عام ادا میگردد، میفرمايد: بر هر مفطرى كفاره دادن لازم است. بديهى است اين پاسخ افاده عموم میكند و نياز به توضيح نيست. 3. زمانى هم سؤال مانند شكل دوم است. اما در پاسخ لفظ عام به كار نرفته است، بلكه جواب از نظر معنى عام است. زيرا حضرت بدون آنكه سؤال از جزئيات امر بنمايد، و تفصيلا مورد را بررسى كند، ترك استفصال كرده میفرمايد:
كفاره بر او لازم است. اين پاسخ در معنى چنين خواهد بود. كسى كه افطار كند پس بر او كفاره لازم است. پس ترك استفصال افاده عموم میكند. البته ميرزاى قمى بيان ديگرى دارد كه به جهت طولانى شدن از ذكر آن خوددارى میشود، و پژوهندگان را به قوانين الاصول، ج 1، ص 225 ارجاع میدهيم. )) .
فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول ؛ ص138
(9-بهمن-1391, 08:43)حسین نوشته: [ -> ]مثل جمع محلی به لام که بسیاری گفته اند دلالت بر عموم دارد اما نه بالوضع بلکه بالاطلاق و در ترک استفصال هم بعید است کسی ملتزم شود که بالوضع دلالت بر عموم دارد و از الفاظ عموم است .

به نظرم منظورتان را دقیق بیان نفرموده اید ترک استفصال لفظ نیست که بگوییم بالوضع دلالت بر مطلبی دارد یا نه،بلکه عدم فعل (سوال) معصوم است.
(8-بهمن-1391, 23:22)83068 نوشته: [ -> ]
(7-بهمن-1391, 22:12)حاجی نوشته: [ -> ]... ترک استفصال دلالتش برعموم ضعیف تر است از اطلاقی که از کلام خود معصوم فهمیده می شود...

اتفاقا برعکس، استاد محترم حاج آقای شب زنده دار می فرمودند برخی قایلند ترک استفصال به خاطر دلالتش بر عموم، از اطلاق قوی تر است.
با سلام و سپاس از شما. دو نکته اولا: اگر برخی چنین اعتقادی داشته باشند دلیل بر درست بودن آن نیست.
ثانیا: بهتر است دلیل بیاوریم یا ادله مطرح شده را رد کنیم.
باسمه تعالی
ترک استفصال در جایی است که سؤال سائل اطلاق ندارد و امام (علیه السَّلام) در جواب او با وجود این که می تواند استفصال نماید جواب را بدون آن بیان فرماید.
اما اطلاق غالباً در جایی است که سؤال سائل اطلاق دارد و امام (علیه السَّلام) هم طبق اطلاق سؤال به آن جواب دهد که در این جا اطلاق از کلام امام (علیه السَّلام) اخذ می‌شود. این خود به دو گونه است:گاهی به طور مطلق می پرسد و حضرت هم مطلق جواب می دهد و گاهی به طور خاص می پرسد و امام علیه السلام مطلق جواب می دهد؛ مثلا از امام (علیه السَّلام) سؤال کند که هل الماء طاهر و به طور مثال امام (علیه السَّلام) جواب دهد: نعم. و یا بپرسد هل اکرم العالم النحوی؟ امام علیه السلام :اکرم کل عالم و گاهی هم امام (علیه السَّلام) ابتدا به سخن می‌فرماید و کلام را مطلق می آورد.(برگرفته از کلمات استاد)
توضیح بیشتر:
به نظر اینجانب(البته ممکن است متخذ از شخص یا نوشته ای باشد ولی مستندی در خاطرم نیست) بین سوال در مقام تعلم و استفتاء فرق است. (سوال در مقام تعلم: سوالی است که به صورت کلی و فرضی مطرح می شود که معمولا سائل از بزرگان اصحاب و یاکسانی است که رابطه تعلیم و تعلمی با امام دارند.(چون ممکن است کسی مثلا به خاطر حیا مساله شخصی خود را به صورت کلی و فرضی مطرح نماید))
ترک استفصال سوال در مقام استفتا قطعا دلالت بر عموم ندارد(لا اقل در جاییکه تفصیل خیلی مبتلا به نیست) به همان دلیلی که قبلا ذکر شد.
اما سوالات مربوط به تعلم: خیلی از اصولیون شمول مطلق نسبت به فرد نادر را قبول دارند(برخی بزرگان مثل آیت لله زنجانی(دام ظله) مخالفند) اما ترک استفصال نسبت به فرد نادر آیا مفید عموم است؟خیلی بعید است.
مثلا از امام سوال می شود :مرد محرمی مادرش را می بوسد آیا کفاره دارد؟امام می فرماید: نه. بگوییم امام نفرمود از روی شهوت بوده یا نه؟ترک استفصال مفید عموم است پس با دلیلی که می گوید اگر محرم زنی را از روی شهوت ببوسد کفاره دارد، در بوسیدن مادر از روی شهوت تعارض می کنند و تساقط . پس رجوع می کنیم به اصل برائت.(مثال ها فرضی است)
از این جهت در پاسخ اول به مطلب عرض شد دلالت ترک استفصال بر عموم ضعیف تر از اطلاق است.
صفحات: 1 2 3