مهمان عزیز، خوش‌آمدید.
شما می‌توانید از طریق فرم ثبت‌نام در انجمن عضو شوید.

نام‌کاربری
  

رمز عبور
  





جستجو در انجمن‌ها

(جستجو‌ی پیشرفته)

آمار انجمن
» کاربران: 1,576
» آخرین کاربر: rohollahkh2496
» موضوعات انجمن: 3,297
» ارسالهای انجمن: 10,101

آمار کامل

آخرین موضوعات
فعالیت در تالار را چقدر ض...
انجمن: نظرسنجی کارگاه
آخرین‌ارسال: MichaelShush
2 ساعت قبل
» پاسخ‌ها: 29
» بازدید: 6,043
عدم امکان تغییر جنسیت از ...
انجمن: فقه استاد اراکی
آخرین‌ارسال: خیشه
دیروز, 07:37
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 25
اشکال به انحلال در تمسک ب...
انجمن: اصول استاد حسینی نسب
آخرین‌ارسال: علی آمنی
4-ارديبهشت-1403, 18:07
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 25
قوام شرطیت ترتیب به ذُکری...
انجمن: فقه استاد محمدجواد فاضل
آخرین‌ارسال: خیشه
4-ارديبهشت-1403, 07:35
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 47
سبک و اعتبار بعضی از کتب ...
انجمن: اصول استاد عابدی
آخرین‌ارسال: خیشه
3-ارديبهشت-1403, 07:43
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 35
اشکال منسد بودن باب علم و...
انجمن: اصول استاد گنجی
آخرین‌ارسال: خیشه
3-ارديبهشت-1403, 07:41
» پاسخ‌ها: 2
» بازدید: 76
عدم تساوی اطلاق ذاتی و اط...
انجمن: فقه استاد حسینی نسب
آخرین‌ارسال: علی آمنی
1-ارديبهشت-1403, 17:13
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 26
تاریخچه تالیف کتب حدیثی
انجمن: فقه استاد سیدمحمدجواد شبیری
آخرین‌ارسال: مهدی کاظمی
1-ارديبهشت-1403, 15:47
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 69
علامیّت استحسان طبع دائمی...
انجمن: اصول استاد سیدمحمدجواد شبیری
آخرین‌ارسال: مسعود عطار منش
1-ارديبهشت-1403, 13:55
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 28
روش شناخت استعمال بلا تعو...
انجمن: اصول استاد سیدمحمدجواد شبیری
آخرین‌ارسال: مسعود عطار منش
1-ارديبهشت-1403, 13:54
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 22

 
  تاسیس اصل در دوران بین حق و حکم
ارسال‌شده توسط: مسعود عطار منش - 22-آذر-1400, 16:47 - انجمن: فقه استاد سیدمحمدجواد شبیری - بدون‌پاسخ

حق و حکم را با صرف نظر از حقیقت اینها باید به لحاظ آثار در نظر گرفت. حق اصطلاحی به لحاظ سه اثر باید بررسی شود:
1. اسقاط پذیری. 2.نقل پذیری. 3.انتقال پذیری.
در بحث اسقاط پذیری در فرض دوران بین حق و حکم ابتدا باید تاسیس اصل کزد تا در موارد شک به آن اصل عمل کنیم.
در مقام تاسیس اصل ابتدا اطلاق دلیل را به لحاظ بعد از اسقاط در نظر می گیریم اگر اطلاق داشت معنایش اسقاط ناپذیری است
در این مرحله پذیرش اطلاق برای خود دلیل مشکل اَست ولی اطلاق مقامی مجموع ادله جاری است و باعث می شود بعد از اسقاط حکم هنوز باقی باشد و اصطلاحا حکم تلقی شود.
در مرحله بعد استصحاب بقای حق بعد از اسقاط جاری میشود و عملا به حکم بودن می انجامد.
در مرحله بعد اگر کسی استصحاب بقای حق را نپذیرد اصل عدم جعل حق بعد از اسقاط جاری شده و به اصطلاح حق می شود.
درس فقه جلسه تاریخ 22آذر1400

چاپ این بخش

  نقد کلام آیت الله زنجانی در نفی رویت هلال با تلسکوپ
ارسال‌شده توسط: عرفان عزیزی - 22-آذر-1400, 11:24 - انجمن: فقه استاد مفیدی - پاسخ‌ها (2)

آیت الله زنجانی بین حکم شخصی و با حکم نوعی تفاوت گذاشتند.به عنوان مثال اینکه گفته می شود نظر به اجنبیه حرام است یا نظر به مصلوب موجب غسل است حکم شخصی است در احکام شخصی تلسکوپ مجزی است اما برخی احکام نوعی هستند مثل رویت هلال یا وصول به حد ترخص در این موارد رویت متعارف شرط می باشد.
استاد در نقد کلام ایشان فرمودند: ظاهر کلام ایشان در شخصی ونوعی بودن این است که بحث رویت را تحت عنوان طریقیت و موضوعیت نمی خواهند طرح کنند.خصوصیتی که در مثال رویت اجنبیه و مصلوب وجود دارد این است که سدی به نام اختصاص احکام به افراد متعارف را می شکند و منکرین رویت هلال با تلسکوپ آن را قبول دارند اما اشکالی که مطرح می شود این است که با توجه به مبنای انحلالی بودن احکام˛ خطاب به فرد فرد مکلفین توجه پیدا می کند و در این معنا فرقی بین خطاب حرمت نظر به اجنبیه با وجوب امساک هنگام رویت هلال نیست.۱۴۰۰/۹/۱۳

چاپ این بخش

  جواز ازدواج مرد با دختری که از نطفه خودش تکون یافته!
ارسال‌شده توسط: رضا اسکندری - 22-آذر-1400, 09:23 - انجمن: فقه استاد قائینی - پاسخ‌ها (2)

نسب و علل آن یکی از مباحثی که در کلمات فقهاء مطرح شده است. مشهور، تکون و پیدایش فرزند از نطفه را یکی از علل نسب می‌دانند و برای آن اصطلاح شرعی قائل نیستند. بله ممکن است برخی از آثار نسب مختص به صور خاصی باشد مثلا ولد الزنا، با اینکه فرزند است اما ارث نمی‌برد.
عده قلیلی از علماء برای نسب، حقیقت شرعی قائلند و لذا با اینکه در امثال ولد الزنا، نسب عرفی را صادق می‌دانند اما نسب شرعی را منکرند!
اما مرحوم آقای حکیم مفهوم عرفی نسب را متقوم به انجام عملیات جنسی می‌داند و فرزندی که در اثر عمل جنسی (نه لزوما جماع بلکه به نحوی که سبق الماء را هم شامل شود) متولد نشده باشد را اصلا فرزند نمی‌داند حتی عرقا!
بر همین اساس ایشان معتقدند اگر زنی، منی شوهرش را داخل در فرج کند و باردار شود این فرزند به مرد منتسب نیست و مرد می‌تواند با او ازدواج هم بکند! حتی ایشان در ولد مساحقه به خاطر وجود روایت خاص به انتساب ولد به مرد صاحب نطفه فتوا داده‌اند و آن را خلاف قاعده و تعبدی می‌دانند!
بر همین اساس می‌توان گفت ایشان در موارد تلقیح مصنوعی، نسب را منکرند و فرزند را به مرد صاحب نطفه منسوب نمی‌دانند.
حضرت استاد پنج دلیل برای مدعای مرحوم آقای حکیم ذکر کرده‌اند که البته از نظر ایشان همه آنها ناتمام است.
فهرست این ادله عبارتند از:
اول: عدم صدق لغوی و عرفی ولد بر بچه‌ای که با غیر عملیات جنسی تکون پیدا کند.
دوم: معیار در ترتب احکام شرعی تحقق موضوع به نحو متعارف است.
سوم: موضوع احکام شرعی نسب، صدق عرفی ولد نیست بلکه موضوع آنها وطی (به عقد یا شبهه) است.
چهارم: صرف تحقق نسب و تکون فرزند از نطفه برای ترتب آثار شرعی کافی نیست بلکه تسبب مرد به پیدایش و تکون هم لازم است.
پنجم: استفاده لزوم وطی در تحقق نسبت بر اساس روایات قاعده فراش

چاپ این بخش

  شرط جریان استصحاب چیست؟ شرعی بودن مستصحب یا اثر عملی داشتن آن
ارسال‌شده توسط: مسعود عطار منش - 22-آذر-1400, 06:51 - انجمن: اصول استاد سیدمحمدجواد شبیری - پاسخ‌ها (4)

به هنگام احتمال نسخ، آقایان استصحاب بقای جعل یا عدم نسخ جاری می کنند،
نکته ای که وجود دارد اینست که جعل یک امر شرعی است ولی اثر عملی مستقیم ندارد چون جعل تا تمام اجزای موضوع محقق نشده باشد و به مرحله فعلیت یا مجعول نرسد موضوع تنجیز و تعذیر نیست.
مرحوم صدر لا تنقض را به نقض عملی تفسیر می کند و در نتیجه شرط جریان استصحاب را اثر عملی داشتن مستصحب (نه لوازم آن) می داند و در نتیجه طبق مبنای متعارف که مرحله ای به نام فعلیت و مجعول داریم، اثر عملی تنها برای مرحله مجعول است و همانجا استصحاب جاری می شود نه در جعل.
استاد فرمودند تفسیر روشن تری برای لا تنقض وجود دارد. لا تنقض نه اینکه نهی از نقض عملی باشد تا لازم باشد مستصحب اثر عملی مستقیم داشته باشد بلکه ارشاد به بقای تعبدی و تنزیلی یقین است و ظاهر تعبد به بقای یک شی اینست که یا خودش قابل تعبد و تشریع باشد یا موضوع یک تعبد یا تشریع باشد هر چند اثر عملی مستقیم نداشته باشد.
پس شرط جریان استصحاب تعبدی بودن یا شرعی بودن مستصحب است نه اثر عملی داشتن آن.
جلسه 46 مورخ 21آذر1400

چاپ این بخش

  تقدم "حق الناس" بر "حق الله"
ارسال‌شده توسط: مجتبی خویشوند - 21-آذر-1400, 02:41 - انجمن: فقه استاد گنجی - پاسخ‌ها (4)

یکی از مرجّحات باب تزاحم عبارت است از تقدّم "حقّ الناس" بر "حقّ الله"؛ یعنی اگر امر دائر باشد بین تضییع حقّی از حقوق الناس، و حقی از حقوق الله، مراعات "حقّ الناس" اولی است.
اما همانگونه که مرحوم آقای حکیم در مستمسک (ر.ک. مستمسک العروة الوثقی ج 5 ص 391) و دیگران متذکّر شده اند، دلیلی بر تقدّم همیشگی حق الناس بر حقّ الله نداریم!

 و اما روایت غرر: 
ـ عن امیر المومنین علیه السلام: جعل اللّه سبحانه حقوق عباده مقدّمة لحقوقه فمن قام بحقوق عباد اللّه كان ذلك مؤدّيا إلى‏ القيام‏ بحقوق‏ اللّه. (غرر الحکم ص 340)
نیز سند ندارد!
علاوه بر اینکه حتی اگر سند روایت تامّ هم بود، عموم آن قابل اخذ نیست. به عنوان مثال در دوران امر بین غصب(حق الناس) و زنا(حق الله)، بلااشکال زنا اهمّ بوده و باید حق الله را مراعات کرد و مرتکب غصب شد.
بنابراین به طور کلی دلیل مطلقی که دلالت بر تقدّم "حق الناس" بر "حقّ الله" داشته باشد، نداریم و برای تشخیص مورد اهمّ و یا محتمل الاهمّیّة باید به نحو موردی ملاحظه و بررسی کرد.
بله، اگر خصوصیتی در بین نباشد و اهمیتی از جانب شارع احراز نگردد(برخلاف امثال زنا)، و امر دائر بین تضییع "حق الله" و "حق الناس" باشد، بعید نیست که مراعات "حق الناس" مقدّم باشد! نکته تقدیم "حق الناس" آن است که در اداء "حق الناس"، علاوه بر اطاعت خدای متعال(چون حق الناس هم متعلّق تکلیف است)، حق مردم را هم اداء کرده ایم. برخلاف "حق الله"!
و شاید مقصود کسانی که "حقّ الناس" را بر "حقّ الله" مقدم می دانند، همین فرض اخیر باشد.

چاپ این بخش

  تنقیح صغرای اقدام بر ضرر
ارسال‌شده توسط: رضا اسکندری - 20-آذر-1400, 09:22 - انجمن: فقه استاد قائینی - پاسخ‌ها (2)

از نظر عده‌ای از علماء ادله نفی ضرر شامل موارد اقدام بر ضرر نیست بنابراین مواردی که فرد خود بر ضرر اقدام کند حکم ثابت است و برای آن به بیع غبنی با علم به غبن و اختلاف قیمت مثال می‌زنند.
مرحوم آقای خویی اگر چه بیع غبنی با علم به غبن را از موارد اقدام بر ضرر می‌دانند اما نذر یا قسم بر چیزی که مستلزم ضرر باشد مثل قسم بر ترک قسم در موارد منازعات و مرافعات را مصداق اقدام بر ضرر به حساب نمی‌آورند و معتقدند ضرر در این موارد ناشی از حکم شارع به لزوم وفای به قسم و نذر است.
از نظر حضرت استاد بین این دو مثال تفاوتی نیست و می‌توان گفت در موارد بیع غبنی با علم به غبن هم ضرر ناشی از حکم شارع به لزوم وفای به عقد است.
ااز نظر ایشان هر دو مثال از موارد اقدام بر ضرر است و مشمول ادله نفی ضرر نخواهند بود چون مفاد این ادله، نفی حکم ضرری است در مواردی که ضرر به شارع مستند باشد و در مواردی که علت تامه مرکب از اجزایی باشد، معلول فقط به جزء اخیر علت تامه مستند است و به سایر اجزاء مستند نیست. در این دو مثال هم اگر چه حکم شارع به لزوم وفای به عقد یا لزوم وفای به قسم یا نذر در تحقق ضرر نقش دارد به نحوی که اگر حکم شارع نباشد ضرر هم نخواهد بود اما حکم شارع که بیان کبری است جزء اخیر علت تامه نیست بلکه جزء اخیر علت تامه همان فعل مکلف و اقدام او بر تحقق صغری است لذا در این موارد ضرر به شارع مستند نیست و همان طور که وفای به عقد غبنی با علم به غبن لازم است، وفای به قسم یا نذر در این مثال هم لازم است.
خارج فقه، جلسه ۱۷ آذر ۱۴۰۰

چاپ این بخش

  استصحاب استقبالی در نظر آیت الله شبیری زنجانی معتبر است؟؟!!
ارسال‌شده توسط: مومن - 19-آذر-1400, 12:18 - انجمن: مطالب علمی (اصولی) - پاسخ‌ها (3)

جریان استصحاب به نسبت آینده در مواردی که الآن به چیزی یقین دارد و در استمرار آن در آینده شک دارد، محل اختلاف و مناقشات بسیار است
اما آیت الله زنجانی این استصحاب را پذیرفته و نه تنها هیچ اشکالی را بدان وارد نمی دانند بلکه در تقریب آن می فرمایند:
با توجه به ارتباطی بودن روزه و شرطیت طهارت از حیض برای وجوب تا مغرب شرعی، معمول فقها بنابر صحت جریان استصحاب استقبالی، در مورد زنی که در ماه مبارک در اول صبح پاک است و به واسطه احتمال حیض شدن در خلال روز، شک دارد، و نتیجتاً شک خواهد داشت که آیا گرفتن روزه برای او واجب است یا نه، فرموده‌اند: باید روزه بگیرد. زیرا امر متیقنی که طول و قصر عمر آن مشکوک است، مشمول دامنه (لاتنقض الیقین بالشک) است.
درس خارج فقه۱۳۸۲/۱۱/۲۶

چاپ این بخش

  حرام مستقل نبودن گناه کوچک ملازم با گناه بزرگتر
ارسال‌شده توسط: مخبریان - 17-آذر-1400, 17:46 - انجمن: اصول استاد سیدمحمود مددی - بدون‌پاسخ

در بحث اجتماع امر و نهی، ضمن بحث از نماز در مکان غصبی، معیار حرمت غصب مطرح شده است.

استاد معیار در حرمت غصب را عدوانی بودن تصرف دانستند نه طیب نفس نداشتن مالک.
http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2334

اگر کسی این مبنا را نپذیرد، باز ممکن است به طریق دیگری اثبات نماید که نماز در مکان غصبی حرام نیست، در نتیجه اجتماع امر و نهی در نماز در مکان غصبی مصداق ندارد:

پاره‌ای از محرمات هستند که دلیل حرمتشان شامل مواردی نمی‌شود که با محرَّم اهمی همراه و مقارن شوند [به گونه‌ای که آن محرم اهم عادتاً همراه با این محرمات جزئی‌تر همراه باشد]. مثلاً نظر به اجنبیه حرام است؛ لمس اجنبیه هم حرام است. رابطه‌ی زناشویی با اجنبیه هم حرام است. اگر کسی نعوذ بالله مرتکب رابطه‌ی زناشویی با اجنبیه شود، عادتاً مرتکب لمس و نظر هم می‌شود؛ اما آیا این لمس و نظر حرام مستقلی هستند؟ مثلاً برای این که حرام کمتری مرتکب شود، لازم است چشمهایش را ببندد؟! یا دستکش بپوشد که لمس محرم صورت نگیرد؟ عرف نمی‌پذیرد که در اینجا سه محرم صورت گرفته باشد: رابطه، لمس و نظر.

در جرائم هم همینطور است؛ اگر جرح انسان جرم باشد، قتل انسان هم جرم باشد و قاتل مقتول را با ایراد جرح بکشد، عرف نمی‌پذیرد که قاتل دو جرم مرتکب شده باشد: قتل و جرح؛ پس باید هم دیه بدهد و هم قصاص شود. عرف این را نمی‌پذیرد.

در اینجا هم همینطور است:
در افعال گفتاری نماز: اگر غصب (نفسِ بودن در ملک دیگری) همراه شود با تصرف صوتی در فضای ملک -که مورد حق مالک است- این تصرفِ صوتی حرام محسوب نمی‌شود. 

در افعال عملی نماز: اگر غصب (نفسِ بودن در ملک دیگری) همراه شود با رکوع و سجود مقارنِ غصب، اصل غصب گناه بزرگتری است و تصرفات جزئی (مثل سجده) در کنار آن عرفاً حرام مستقلی محسوب نمی‌شوند.

البته اگر تکلم در فضای دیگری باعث آزار شود، حرام جدیدی [مثلاً با عنوان ایذای مؤمن] رخ می‌دهد که بحثی مستقل است.

چاپ این بخش

  اشکال دقیق و بدیع به استصحاب استقبالی
ارسال‌شده توسط: حسین بن علی - 16-آذر-1400, 23:17 - انجمن: اصول استاد شهیدی - پاسخ‌ها (3)

استاد شهیدی به آقای خویی و شهید صدر در جریان استصحاب استقبالی اشکال می کنند به این بیان که طبق مبانی خودشان

شارع وقتی لاتنقض الیقین بالشک می گوید برای صدق نقض یقین به شک، باید حیث حدوث از متیقن و حیث بقاء از مشکوک الغاء شود و الا دیگر نقض صدق نمی کند.
مثلا کسی که یقین به حدوث وضوی ساعت 7 داشته و شک در وضو الان دارد. اگر آثار وضو ساعت 7 را بار نکند، نقض یقین به شک نکرده چون متعلق یقین و شک متفاوت است
بنابر این شارع وقتی گفته لاتنقض الیقین بالشک حیث حدوث را از متعلق یقین و حیث بقاء را از متعلق شک الغا کرده و لذا می گویند تو یقین به وضو داشتی الان شک در وضو داری، یعنی متعلق یقین و شک یک چیز شد.

این بیان، کار را در استصحاب استقبالی خراب می کند؛ زیرا اگر حیث حدوث را از متعلق یقین و حیث بقا را از متعلق شک الغا کنیم باید بگوییم الان یقین داریم به اینکه مریض هستم، بعد راجع به شک چه بگویم؟ بعدا شک در مریضی می کنم؟؟؟
در استصحاب استقبالی چاره ای نیست و باید حیث حدوث و بقاء را بیاوریم و بگوییم الان یقین به عجز دارم و الان شک در عجز در آینده دارم. وقتی حیث حدوث و بقاء را آوردید مصحح تعبیر به نقض از دست شما گرفته می شود.
بله از فرض صدق لا تنقض؛ می توان به مواردی در استصحاب که حدوث یقین و شک هم زمان بوده الغاء خصوصیت کرد اما به استصحاب استقبالی نمی تواند الغاء خصویت کرد.

چاپ این بخش

  دو نکته استظهاری مهم در کلمات قدماء
ارسال‌شده توسط: حسین بن علی - 15-آذر-1400, 21:08 - انجمن: فقه آیت الله سید احمد مددی - بدون‌پاسخ

1. (بعد الاجماع) در کلمات سید مرتضی وجود دارد که اشاره به این دارد که وجود خبر واحد، ملاک نیست بلکه تلقی به قبول اصحاب مهم است. (استاد احمد مددی)
2. کلمه [المتردد) که در کلام سید مرتضی (الاجماع المتردد) ذکر شده، بار خاص معنایی نداره و به معنای (ایضا) است کما این که ایشان و ابن زهره در غنیۀ النزوع، در جاهای دیگه کلمه (الاجماع المتکرر) را به کار برده اند.
خارج فقه استاد احمد مددی سال 84. جلسه 59

چاپ این بخش