مهمان عزیز، خوش‌آمدید.
شما می‌توانید از طریق فرم ثبت‌نام در انجمن عضو شوید.

نام‌کاربری
  

رمز عبور
  





جستجو در انجمن‌ها

(جستجو‌ی پیشرفته)

آمار انجمن
» کاربران: 1,576
» آخرین کاربر: rohollahkh2496
» موضوعات انجمن: 3,297
» ارسالهای انجمن: 10,101

آمار کامل

آخرین موضوعات
فعالیت در تالار را چقدر ض...
انجمن: نظرسنجی کارگاه
آخرین‌ارسال: MichaelShush
8 دقیقه قبل
» پاسخ‌ها: 29
» بازدید: 5,968
عدم امکان تغییر جنسیت از ...
انجمن: فقه استاد اراکی
آخرین‌ارسال: خیشه
دیروز, 07:37
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 25
اشکال به انحلال در تمسک ب...
انجمن: اصول استاد حسینی نسب
آخرین‌ارسال: علی آمنی
4-ارديبهشت-1403, 18:07
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 25
قوام شرطیت ترتیب به ذُکری...
انجمن: فقه استاد محمدجواد فاضل
آخرین‌ارسال: خیشه
4-ارديبهشت-1403, 07:35
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 46
سبک و اعتبار بعضی از کتب ...
انجمن: اصول استاد عابدی
آخرین‌ارسال: خیشه
3-ارديبهشت-1403, 07:43
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 35
اشکال منسد بودن باب علم و...
انجمن: اصول استاد گنجی
آخرین‌ارسال: خیشه
3-ارديبهشت-1403, 07:41
» پاسخ‌ها: 2
» بازدید: 76
عدم تساوی اطلاق ذاتی و اط...
انجمن: فقه استاد حسینی نسب
آخرین‌ارسال: علی آمنی
1-ارديبهشت-1403, 17:13
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 25
تاریخچه تالیف کتب حدیثی
انجمن: فقه استاد سیدمحمدجواد شبیری
آخرین‌ارسال: مهدی کاظمی
1-ارديبهشت-1403, 15:47
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 69
علامیّت استحسان طبع دائمی...
انجمن: اصول استاد سیدمحمدجواد شبیری
آخرین‌ارسال: مسعود عطار منش
1-ارديبهشت-1403, 13:55
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 27
روش شناخت استعمال بلا تعو...
انجمن: اصول استاد سیدمحمدجواد شبیری
آخرین‌ارسال: مسعود عطار منش
1-ارديبهشت-1403, 13:54
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 22

 
  محدوده طواف
ارسال‌شده توسط: 3621560963 - 12-خرداد-1399, 05:59 - انجمن: سوالات علمی (فقهی) - بدون‌پاسخ

مقتضای اصل عملی در محدوده طواف چیست؟

چاپ این بخش

  ضبط صحیح محمد بن حکیم
ارسال‌شده توسط: عرفان عزیزی - 11-خرداد-1399, 12:03 - انجمن: قواعد رجال - پاسخ‌ها (2)

استاد سید محمد جواد شبیری پیرامون ضبط صحیح کلمه ی حکیم فرمودند:حکیم به ضم حاء می باشد. وقتی افراد می خواستند اسمائی را که نام خدا می باشند مثل حَکیم، حَمید، کَریم و ... را برای فرزندان خود انتخاب کنند، یا مصغر می کردند مثل حُکیم و حُمید و یا تبدیل می کردند مثل کرّام و یا ابتدایش عبد می آوردند مثل عبدالکریم.27/11/98

چاپ این بخش

  تفویت ملاک توسط عبد در صورت مخالفت با تکلیف واقعی در ظرف شک
ارسال‌شده توسط: عرفان عزیزی - 10-خرداد-1399, 10:13 - انجمن: اصول استاد لاریجانی - بدون‌پاسخ

مرحوم نائینی درفوائد الاصول فرموده اگر در ظرف شک عبد برائت داشته باشد ودرواقع تکلیفی باشد تفویتی از ناحیه ی عبد صورت نگرفته بلکه عدم وصول به خاطر اخفاء ظالمین بوده لذا او مستحق عقوبت نیست.
مرحوم روحانی درنقد کلام ایشان فرموده این بیان در صورتی صحیح است که مدعا این باشد که  استحقاق عقاب بر نفس عدم وصول باشد، در این صورت استحقاق عقاب بر یک أمر غیر اختیاری خواهد بود و قبیح است، در حالی که مدعا این نیست. بحث در این است که استحقاق عقاب بر خود فعل عبد مترتب است و این اختیاری است وعبد ملتفت به آن است، لذا عقاب بر آن نیز قبیح نیست. محقق نایینی اصلا متعرض این مطلب نشده است که ترتب عقاب بر فعل اختیاری عبد است و این نکته مغفول مانده است.
استاد دردفاع از مرحوم نائینی فرمودند: بحث سر این بود که همین فعل اختیاری عبد که در آن تفویت ملاک صورت گرفته، این تفویت به چه کسی مستند است؟مگر اینکه منظور مرحوم روحانی این باشد که همین که عبد می توانست در ظرف شک احتیاط کند و احتیاط نکرد و موجب تفویت تکلیف واقعی شد تفویت مستند به عبد است.99/2/21

چاپ این بخش

  عصمت هم جنبه اختیاری دارد و هم عنایت الهی است
ارسال‌شده توسط: مهدی خسروبیگی - 8-خرداد-1399, 13:57 - انجمن: مطالب علمی (اصولی) - بدون‌پاسخ

استاد سید مصطفی حسینی نسب(زید عزه) می فرماید: عصمت هم جنبه اختیاری دارد و هم عنایت ویژه الهی است.اجمالا عرض کنم که عصمت ملكه نفسانى است كه انسان را از اينكه مرتكب گناه گردد، باز مى‏دارد. بنابر اين از یک سو، عصمت مستند به اختيار آدمى است، و در انسانهايى يافت مى شود كه با حسن اختيار خود آن را كسب كنند و از سوی دیگر هم موهبتي است که خداي متعال به حكمت بالغه خويش اين صفت را به كساني عطا نموده تا بدون اشتباه و خطا، راهنمايان بشر به سوي سعادت باشند. بنابراين عصمت مقام كسبى و موهبتى است كه انسان با اختيار خود آن را اكتساب مى كند ولی توفيق خاص الهى هم مى خواهد. برای  درك اين مسئله به چند نکته توجه کنید:                                                                                                                الف) پيامبران و امامان‏عليهم السلام داراى اراده بشرى‏اند و براى تحصيل هر چه بيشتر مقامات معنوى مى‏كوشند. آنها اهل صبر، جهاد، زهد و تقوا هستند.                   
 ب) خداوند متعال به قابليت ممتاز پيامبران و امامان، براى تحصيل مقامات معنوى و شايستگى آنان براى بر عهده گرفتن مسئوليت هدايت جامعه علم دارد. در حقيقت چون خداوند به علم پیشین خود می داند که آنها  قابليت و شايستگى لازم را به اختيار خود کسب خواهند کرد،آنها را برای انجام مسوولیتی خاص انتخاب کرده و به آنها توانایی های خاصی اعطا می کند. به تعبیر قرآن: وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ‏ (سجده (32)، آيه 42)
ج) سپردن هر مسئوليتى با دادن امكانات لازم همراه است. امامت جامعه از اين قاعده مستثنا نيست. از اين رو، خداوند آنان را از علم لازم و عصمت لازم براى بر عهده گرفتن مسئوليت امامت بهره‏مند مى‏گرداند. اين ويژگى هنگام عهده دارى مسئوليت براى امامان‏عليهم السلام محسوس مى‏شود. هارون بن فضیل که از اصحاب امام هادی(ع) است، نقل می کندکه روزی در در كنار ایشان ایستاده بودم. ناگاه امام فرمود:« إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ » امام جوادعليه السلام در گذشت. پرسیدم: از كجا دانستيد؟ فرمود: در برابر خدا فروتنى و خضوعى در دلم افتاد كه برايم سابقه نداشت.(اصول كافى، ج 2، ص 812)                                                                           
در اوايل دعاى ندبه به مجموع اين سه واقعيت نورانى اشاره شده است:« وَ لا اضْمِحْلالَ بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَيْهِمُ الزُّهْدَ فِى دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْيَا الدَّنِيَّةِ وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِجِهَا فَشَرَطُوا لَكَ ذَلِكَ وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ وَ قَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّكْرَ الْعَلِيَّ وَ الثَّنَاءَ الْجَلِيَّ وَ أَهْبَطْتَ عَلَيْهِمْ مَلائِكَتَكَ وَ كَرَّمْتَهُمْ بِوَحْيِكَ وَ رَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِكَ»

چاپ این بخش

  رد قاعده احتمال و محتمل در خصوص شبهات
ارسال‌شده توسط: ارادتمند آیت الله مکارم - 8-خرداد-1399, 13:19 - انجمن: مطالب علمی (اصولی) - پاسخ‌ها (1)

در مطالب سابق، مخصوصا این: http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=1580
گفتیم حکم عقل عملی این است که در رابطه با هرکسی از جمله مولی، با قاعده احتمال و محتمل نسبت به او باید رفتار کنیم. (اگر بخواهیم به وظیفه اخلاقی خود نسبت به او رفتار کنیم)
اما اگر 1- شما بخواهید به اراده و خواست آن شخص عمل نمایید (نه وظیفه اخلاقیتان نسبت به او) 
و 2- آن شخص (به هرعلتی) قطعا یا ظنا نخواهد که شما به ملاک احتمال و محتمل عمل نمایید و آن را معتبر نداند ، 
 در نتیجه: دیگر نباید به احتمال و محتمل عمل نمایید.
حال اگر نسبت به مولی حقیقی یعنی خداوند هم این امر فهمیده شود دیگر نباید به قاعده احتمال و محتمل عمل کرد. 
و  ظاهرا از روایات، عدم اعتبار قاعده احتمال و محتمل در نزد شارع فهمیده می شود.

البته توجه شود از این قاعده هنوز برای بدست آوردن بناء عقلا در امور مختلف می توان استفاده کرد.

چاپ این بخش

  توثیق محمد بن حکیم خثعمی
ارسال‌شده توسط: عرفان عزیزی - 8-خرداد-1399, 11:01 - انجمن: بررسی راویان - پاسخ‌ها (2)

استاد سید محمد جواد شبیری پیرامون توثیق محمد بن حکیم فرمودند: دو راه برای توثیق او وجود دارد یکی نقل صفوان وبزنطی و ابن ابی عمیر از او و دوم روایت صحیحه ای که کشی نقل می کند
844 حَمْدَوَيْهِ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى، قَالَ حَدَّثَنِي يُونُسُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، عَنْ حَمَّادٍ، قَالَ‏ كَانَ أَبُو الْحَسَنِ (ع) يَأْمُرُ مُحَمَّدَ بْنَ حُكيمٍ أَنْ يُجَالِسَ أَهْلَ الْمَدِينَةِ فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ أَنْ يُكَلِّمَهُمْ وَ يُخَاصِمَهُمْ! حَتَّى كَلَّمَهُمْ فِي صَاحِبِ الْقَبْرِ، فَكَانَ إِذَا انْصَرَفَ إِلَيْهِ، قَالَ لَهُ: مَا قُلْتُ لَهُمْ وَ مَا قَالُوا لَكَ وَ يَرْضَى بِذَلِكَ مِنْهُ.
با توجه به این که مناظره ها در آن زمان صرفا مناظره‌ی عقلی نبوده و بیشتر مناظرات حدیثی و نقلی بوده است، امام علیه السلام به کسی که قابل اعتماد نباشد، دستور مناظره نمی دهد، به همین دلیل از این روایت هم می توان وثاقت محمد بن حکیم را ثابت کرد.98/11/27

چاپ این بخش

  اختلاف تبیین قبح عقاب بلا بیان در فوائد الاصول و اجود التقریرات
ارسال‌شده توسط: عرفان عزیزی - 7-خرداد-1399, 11:22 - انجمن: اصول استاد لاریجانی - پاسخ‌ها (4)

مرحوم نائینی در فوائد الاصول در جایی که تکلیف هست ولی به ما نرسیده است، از باب اینکه عبد نسبت به ملاکات و تکلیف مولا تفویتی نداشته است، می‌گوید بنابراین عقاب کردن کسی که بدون بیان بخواهند او را عقاب کنند، قبیح است از این جهت که او تفویتی انجام نداده است تا بخواهند او را عقاب کنند. در اجود‌التقریرات بحث را روی تفویت نبرده است بلکه روی عدم اقتضاء حرکت برده است و می‌گوید که اگر کسی مقتضای برای حرکت ندارد، عقاب کردن او قبیح است. 99/2/18

چاپ این بخش

  اسحاق بن یعقوب برادر مرحوم کلینی؟
ارسال‌شده توسط: عرفان عزیزی - 6-خرداد-1399, 10:59 - انجمن: فقه استاد سیدمحمدجواد شبیری - بدون‌پاسخ

در سند توقیع معروف  که امام عصر ارواحنا فداه فرمودند وَ أَمَّا مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ الْعَمْرِيُّ فَرَضِيَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ وَ عَنْ أَبِيهِ مِنْ قَبْلُ فَإِنَّهُ ثِقَتِي وَ كِتَابُهُ كِتَابِي(کتاب الغیبه ص362).این طور آمده : محمّد بن‏ يعقوب‏ عن‏ إسحاق‏ بن يعقوب ... بعضی گمان کرده اند که اسحاق بن یعقوب برادر کلینی می باشد در حالی که ظاهر عبارت این است که اسحاق بن یعقوب برادر محمد بن یعقوب نمی باشد، اگر برادر بودند تعبیر اسحاق بن یعقوب به کار نمی برد، ممکن بود تعبیر «اسحاق» بدون «بن یعقوب» به کار ببرد یا تعبیر اخی به کار برد.98/11/27

چاپ این بخش

  نبود مقتضی برای تحریک عبد در ظرف شک
ارسال‌شده توسط: عرفان عزیزی - 5-خرداد-1399, 14:32 - انجمن: اصول استاد لاریجانی - پاسخ‌ها (3)

مرحوم نائینی فرموده در ظرف شک مقتضی برای تحرک عبد به سوی تکلیف مولا فراهم نیست لذا اگر مولا در فرضی که تکلیف او اقتضای تحریک نداشته عبد را بازخواست کند که چرا حرکت نکردی واو راعقاب کند عقاب او قبیح خواهد بود. در امور تکوینی هم همین طور است شخص تشنه ای که از وجود آب در مکانی خاص بی اطلاع است حرکتی نمی کند.
شهید صدر درنقد کلام ایشان فرموده:ما دو نوع محرک داریم یکی محرک تکوینی که منشأش وجود یک غرض تکوینی است نسبت به شئ ای که ملائم با قوه‌ای از قوای ما و یا با رغبتی از رغبات ماست مثل همان شخص تشنه.یکی هم محرک تشریعی یعنی حتی ما اگر در جایی غرض تکوینی نداشته باشیم و چیزی که به لحاظ عالم تکوین با قوه‌ای از قوای ما ملائم باشد و بخواهد ما را حرکت بدهد، نداشته باشیم ولکن باز یک محرک تشریعی نسبت به بعضی افعال داریم و آن حکم عقل است به لابدّیت حرکت به سمت فعلی که متعلق امر و اراده ی مولاست ولو طبق میل ما هم نباشد، ولی عقل به لابدیت حرکت حکم می کند.
نسبت به محرک تکوینی درست است که غالبا اشیاء به لحاظ وجود واقعی خود بدون علم ما محرک نیستند اما گاهی اوقات غرض و رغبت ما آنقدر زیاد است که با احتمال شئ هم حرکت می‌کنیم مثل فردی که خیلی تشنه باشد.نسبت به محرک تشریعی هم بازگشت انکار اقتضای حرکت در فرض شک در تکلیف به این است که شما دائره‌ی حق‌الطاعة را ضیق دیدید، اما اگر دائره‌ی حق‌الطاعة را موسع ببینید، حتماً اقتضای حرکت عبد هم در فرض شک در تکلیف وجود دارد.
استاد دردفاع از مرحوم نائینی فرمودند که مرحوم نائینی می‌گوید که احتمال حکم نمی‌تواند موجب تحرک باشد؛ چون احتمال وجود و عدم در کسی که شک دارد، مساوی است و احتمال وجود و عدم حکم هر دو را می‌دهد و نمی‌تواند حرکت کند.اما به ضمیمه ی امری خارج از احتمال مثل اینکه عبد در مقام احتیاط باشد طبق احتمال حرکت می کند.99/2/18 

چاپ این بخش

  عقد خطایی، عقد نیست
ارسال‌شده توسط: مهدی خسروبیگی - 5-خرداد-1399, 11:52 - انجمن: مطالب علمی (فقهی) - بدون‌پاسخ

از روایت «عَمْدُ الصَّبِيِ‏ وَ خَطَأُهُ وَاحِد» برای اشتراط بلوغ در عقود و ایقاعات استفاده کرده اند. مرحوم اصفهانی فرموده است این روایت قابل تطبیق بر مقام نیست زیرا مفاد روایت این است که امر واحدی وجود دارد که قابل تطبیق بر عمد و خطا است. عقود و معاملات به دو صورت عمدی و خطایی واقع نمی شوند؛ زیرا آن چیزی که به صورت خطا اتفاق می افتد اصلا عقد نیست نه اینکه عقد خطایی باشد. ایشان فرموده است عقد متقوم به قصد است و در فرض صدور عقد بدون قصد، عقد خطایی صادر نشده است. 
حضرت آیت الله شبیری زنجانی(دامت برکاته) به ایشان اشکال کرده اند که وقوع عقد خطایی ممکن است و شما عقد خطایی را منحصر در مواردی مانند عقد شخص نائم کرده اید و گفته اید عقد خطایی عقد نیست، اما در مواردی مثل اینکه شخصی مال خودش را به خیال اینکه مال موکل است بفروشد در اینجا عقد خطایی صادر شده است، همچنین اگر الفاظ ایجاب و قبول را اشتباه تلفظ کند، عقد خطایی است.کتاب نکاح ج10ص399
 

چاپ این بخش