جلسۀ 77 مورخ 10 بهمن 1402
مقصود از کثرت استعمال در بحث انصراف
سؤال: آیا غلبۀ وجود و غلبۀ استعمال، به تناسبات حکم و موضوع نیاز ندارد تا به انصراف بیانجامد؟
پاسخ: تناسبات حکم و موضوع، ممکن است در کثرت استعمال مطرح باشد که نوعاً به همین شکل است ولی آن هم همیشگی نیست.
سؤال: اگر تناسبات حکم و موضوع نباشد چگونه کثرت استعمال میتواند به انصراف بیانجامد؟
پاسخ: ممکن است کثرت استعمال مطلق در مقید به نحو تعدّد دالّ و مدلولی باشد که دالّ دیگرش، دالّ لفظی است نه تناسبات حکم و موضوع؛ پس همیشه به تناسبات حکم و موضوع نیاز نیست.
سؤال: برای مثال، لفظ عالم معمولاً در عالم عادی به کار میرود و عالمی که قدش بسیار کوتاه باشد، نادر است و به تبع ندرت وجودش، ندرت استعمال نیز دارد؛ با این حال وقتی گفته میشود «اکرم العالم» وجوب اکرام از عالم قد کوتاه انصراف ندارد چون تناسبات حکم و موضوع اقتضای چنین تقییدی را ندارد. این درک وجدانی گویای آن است که غلبۀ وجود و کثرت استعمال، بدون تناسبات حکم و موضوع منشأ انصراف نمیشوند؟
پاسخ: در این مثال غلبۀ وجود هست ولی غلبۀ استعمال نیست لذا انصراف وجود ندارد.
سؤال: به تبع غلبۀ وجود عالم عادی، معمولاً در استعمالاتمان به همین عالمان عادی، لفظ عالم را اطلاق میکردیم؛ پس به چه دلیل میفرمایید غلبۀ استعمال در عالم عادی وجود ندارد؟
پاسخ: این استعمال در مطلق است نه استعمال در مقیّد؛ چون وقتی لفظ عالم را در مورد عالمان عادی به کار میبردیم، هر چند موارد استعمال، قدشان عادی بوده ولی عادی بودن در معنای واژه اخذ نشده است. اگر عالم را در خصوص عالم عادی به کار بردیم و عادی بودن را نیز با تکیه بر دالّ لفظی یا با تکیه بر تناسبات حکم و موضوع، در معنا اخذ کردیم، غلبۀ استعمال لفظ در معنای مقیّد محقق میشود. صرف این که در نوع استعمالات، مورد استعمال قدش عادی بوده غلبۀ استعمال را شکل نمیدهد.
کوتاه سخن آنکه، وقتی در موارد متکرّر، لفظ عالم را ولو به جهت تعدّد دالّ و مدلول، در معنای مقیّد استعمال کردیم، در این مورد خاصی که هنوز محمولی در کلام ذکر نشده و تعدّد دالّ و مدلولی شکل نگرفته نیز، انصراف محقق میشود.
|