مباحثه، تالار علمی فقاهت
نقدی بر مطلبی از تفسیر المیزان در بحث عده - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=5)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=9)
+---- انجمن: فقه استاد سیدمحمدجواد شبیری (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=51)
+---- موضوع: نقدی بر مطلبی از تفسیر المیزان در بحث عده (/showthread.php?tid=1074)



نقدی بر مطلبی از تفسیر المیزان در بحث عده - محمود رفاهی فرد - 17-اسفند-1396

در مورد آیه ی 228 سوره بقره، در عبارت " و بعولتهن احق بردهن فی ذلک ان ارادوا اصلاحا" مساله ای هست که در دوره ی عده تنها زوج است که حق رجوع دارد پس چرا تعبیر به احق شده که ظاهر در این است که غیر زوج نیز حق دارد اما زوج حق است؟ معمولا گفته می شود که اسم تفضیل در این موارد از معنای تفضیلی خارج شده و مثلا احق به معنای حقیق است. اما این وجه بعید است و از سر ناچاری از توجیه معنای تفضیلی بوده است. در المیزان برای توجیه این تفضیل وجهی گفته شده است اما به نظر می رسد که آن وجه نیز مخدوش است.
در المیزان آمده است:
و لفظ أحق اسم تفضيل حقه أن يتحقق معناه دائما مع مفضل عليه كأن يكون للزوج الأول حق في المطلقة و لسائر الخطاب حق، و الزوج الأول أحق بها لسبق‏ الزوجية، غير أن الرد المذكور لا يتحقق معناه إلا مع الزوج الأول. و من هنا يظهر: أن في الآية تقديرا لطيفا بحسب المعنى، و المعنى و بعولتهن أحق بهن من غيرهم، و يحصل ذلك بالرد و الرجوع في أيام العدة
از آنجا که تعبیر "رد" تنها نسبت به زوج سابق معنا دارد، "احق به رد" را به این معنی گرفته اند که زوج به سبب این که می تواند رد کند احق است. نه این که زوج نسبت به رد، احق است.
اما این مطلب از جهاتی بعید است. اولا بردهن در همه ی تفاسیر _مگر اشاراتی خفی در لابلای بعضی کلمات- متعلق به خود احق و به این معنی که نسبت به رد احق است گرفته شده
ثانیا در روایات مفصلا تعابیری مانند احق برجعتها و .... آمده که پیداست ناظر به آیه است و به همین معنی است که نسبت به رجعت احق است نه این که احقیت به سبب جواز ارجاع است
ثالثا گویی یک کلمه ی جواز در تقدیر گرفته شده. یعنی بسبب جواز رد احق هستند.چرا که جواز رد سبب احقیت است نه خود رد.
خلاصه این وجه قریب تر از این که بگوییم احق، معنای تفضیلی ندارد نیست.

درس فقه 96/11/3