مباحثه، تالار علمی فقاهت
ما ورای اصول یا اصول الأصول! - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: آموزش تحقیق و پژوهش (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=46)
+--- انجمن: موضوعات مناسب برای تحقیق و پژوهش (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=47)
+--- موضوع: ما ورای اصول یا اصول الأصول! (/showthread.php?tid=1075)



ما ورای اصول یا اصول الأصول! - سید محمد صادق رضوی - 17-اسفند-1396

مسائل علم اصول بر اساس یک چارچوب مشخص پایه گذاری شده و بر اساس آن پیش می رود. برای توسعه و ابتکار در علم اصول لازمست دید جامعی نسبت به مسائل آن داشته باشیم. به این صورت که تمام علم اصول را به صورت مجموعه قوانین مرتبط به هم در نظر گرفته و بررسی کنیم.
طبیعتا هر علمی بر اساس برخی مقدمات و مسلمات سیر می کند که لازمست با دقت بیشتری مورد ملاحظه باشند. باید توجه داشت که بر اساس فضای رایج اصولی تحت تأثیر قرار نگیریم و تک تک مسلمات را با علامت سؤال مواجه کنیم.
بخش عمده ای از اصول با بحث مولویت و موالی عرفیه گره خورده است، آیا اصلا قیاس و بهره گیری از موالی عرفیه برای رسیدن به نحوه ی حکم مولای علی الاطلاق صحیحست؟ مرحوم آقای صدر با اینکه با نظریه حق الطاعه بین این دو نوع مولی فرق گذاشته اند اما می بینیم بارها حکم عقلا را بر حکم شرع تحمیل می کنند. از آیة الله سیستانی کلام دقیقی در این زمینه نقل شده است (مقدمه رساله جوان)
همین طور مباحث الفاظ. اصولا محاورات روزمره تا چه حد از قواعد خشک اصول بهره می گیرند؟
آیا تفاوتهای دقیقی که مثلا بین (کل عصیر مسکر حرام) و (العصیر المسکر حرام) و (کل عصیر یحرم اذا اسکر) در اصول مطرح میشود مورد نظر یک متکلم عادی هست؟
آیا دلیل حجیت خبر واحد ثابت می کند کلام معصوم با ریز جزئیاتش حجت است؟ (با دقت هایی که در فرق میان اطلاق و عموم، یا قید حکم و موضوع و... می شود)
تا چه مقدار تعارضات مطرح شده در اصول به جمع عرفی نزدیکند و آیا جمع های عرفی که ادعا می شود واقعا در دید عرف مورد استفاده است؟
مقصود از طرح این سؤالات رد و نقض بر مطالب مذکور نیست؛ بلکه اشاره به این بود که دید مجموعی تری به مسائل اصول داشته باشیم. در واقع اصول فقه هم خود یک «اصول» مخفی دارد که نباید به راحتی از کنارش گذشت!


RE: ما ورای اصول یا اصول الأصول! - مسعود عطار منش - 9-دي-1397

در تایید و تکمیل فرمایش دوست عزیزمان عرض می کنم :
بسیاری از قواعد موجود در علم اصول برخاسته از چارچوبهای مشخصی است که در ارتکاز عقلاء موجود است و در بسیاری از موارد این چارچوبها مدون نشده لذا بدون توجه به این چارچوب به آن قاعده تمسک میشود ؛ مثلاگفته میشود فلان چیز ظاهر عبارت است و کل ظاهر حجه . کل ظاهر حجه یک دلیل لفظی نیست تا بتوان به اطلافش تمسک کرد بلکه یک دلیل عقلائی است فلذا برای تعیین چارچوب آن باید به تحلیل ارتکازات پرداخت و روشن کرد که چرا ظواهر حجت است و نتیجه این پردازش عبارت از خارج شدن برخی از ظواهر از دابرۀ کل ظاهر حجه می باشد بعنوان مثال در کلمات برخی از بزرگان پیشین نیز دیده میشود که فرموده اند ظن نوعی حاصل از ظهوری که مستند به خود کلام باشد حجت است نه هر ظن نوعی .
شایان ذکر است که علم اصول اگر زوائدی دارد نواقصی هم دارد که کثیراً مورد غفلت واقع میشود .