مباحثه، تالار علمی فقاهت
دلالت لاینبغی بر حرمت - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=5)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=9)
+---- انجمن: فقه استاد شهیدی (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=14)
+---- موضوع: دلالت لاینبغی بر حرمت (/showthread.php?tid=108)

صفحات 1 2


دلالت لاینبغی بر حرمت - سید حسینی - 18-بهمن-1391

اختلاف است دراینکه عبارت لاینبغی درروایات ظهور درحرمت دارد یاخیر.مرحوم آقای خوئی میفرمایند ظهور درحرمت دارد.استادشهیدی فرمودند ولو درعرف این زمان لاینبغی دلالت برحرمت ندارد اما درعرف زمان معصومین وقتی این کلام ازمعصوم صادر میشده است ظهور درحرمت داشته است.روایت صحیحه ای وجود دارد از زراره: علي بن رئاب، عن زرارة، عن أبي جعفر عليه السلام، قال: لا ينبغي نكاح أهل الكتاب، فقلت: جعلت فداك و اين تحريمه؟ قال: قوله وَ لٰا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوٰافِرِ
زراره از عبارت لاینبغی حضرت حرمت رافهمید وبلافاصله سوال پرسید که از کجا حکم به حرمت میکنید.
فلذا از نظر استاد لاینبغی دلالت برحرمت دارد.


RE: دلالت لاینبغی بر حرمت - علی اکبر - 9-اسفند-1391

برای اینکه ببنیم آیا لاینبغی دلالت بر حرمت دارد یانه؟ باید به این سوال پاسخ داده شود که آیا ما هم مقصود بالافهام به وسیله روایات هستیم و لو در ظاهر مخاطب حضرت یک شخص خاص بوده است یا نه؟ اگر بگوییم ما نیز مقصود هستیم و از طرفی قبول دارید که اکنون عرف حرمت نمی فهمد لاجرم باید بگویید که در آن زمان نیز اینگونه بوده است و با یک روایت نمی توان فهمید که عرف آن زمان با زمان ما در فهم این عبارت فرق دارند


RE: دلالت لاینبغی بر حرمت - سید حسینی - 9-اسفند-1391

(9-اسفند-1391, 17:51)علی اکبر نوشته: برای اینکه ببنیم آیا لاینبغی دلالت بر حرمت دارد یانه؟ باید به این سوال پاسخ داده شود که آیا ما هم مقصود بالافهام به وسیله روایات هستیم و لو در ظاهر مخاطب حضرت یک شخص خاص بوده است یا نه؟ اگر بگوییم ما نیز مقصود هستیم و از طرفی قبول دارید که اکنون عرف حرمت نمی فهمد لاجرم باید بگویید که در آن زمان نیز اینگونه بوده است و با یک روایت نمی توان فهمید که عرف آن زمان با زمان ما در فهم این عبارت فرق دارند

به نظر استادمقصودین بالافهام جمیع مکلفین هستند اما اینکه میفرمایید لاجرم باید بگویید درآن زمان اینگونه بوده به نظر شهید صدر که قائل به اصالة الثبات دراستظهارات عرفیه هستند حرف صحیحی است اما استاد ظاهرا این اصل راقبول ندارند تابتوان به وسیله آن عرف آن زمان رااثبات کرد.


RE: دلالت لاینبغی بر حرمت - رضازاده - 12-اسفند-1391

بررسی اجمالی ادلهٔ دلالت «لا ینبغی» بر حرمت
بسم الله الرحمن الرحیم
با تشکر از مطلبی که درج فرموده‏اید. اگر امکان دارد دلیل حضرت استاد را برای این نکته که «لا ینبغی» دال بر حرمت است را ذکر بفرمایید.
اگر دلیل ایشان تمسک به قول لغویان است که در کتب لغت عباراتی وجود دارد که از آن معنای اعم از حرمت فهمیده می‏شود. در فحصی اجمالی موارد ذیل به نظر رسید:
1- الفروق في اللغة ؛ ص221:
(الفرق) بين قولك‏ يجب‏ كذا و قولك‏ ينبغي‏ كذا أن قولك ينبغي كذا يقتضي أن يكون المبتغي حسنا سواء كان لازما أو لا و الواجب لا يكون الا لازما.
2- شمس العلوم ؛ ج‏1 ؛ ص587:
[انْبَغَى‏]: يقال: ما يَنْبَغِي‏ أن تفعل كذا: أي ما يصلح لك ذلك، قال اللَّه‏.
3- مجمع البحرين ؛ ج‏1 ؛ ص55:
يَنْبَغِي‏ لك أن تفعل كذا" أي ما يصلح لك ذلك. و في المصباح: حكي عن الكسائي أنه سمع من العرب:" و ما يَنْبَغِي‏ أن يكون كذا" أي ما يستقيم و ما يحسن.
4- تاج العروس ؛ ج‏19 ؛ ص205:
و انْبَغَى‏ الشَّي‏ءُ: تَيَسَّرَ و تَسَهَّلَ. و قالَ الزجَّاجُ: انْبَغَى‏ لفلانٍ أَنْ يَفْعَل، أَي صَلَحَ له أَنْ يَفْعَل كذا، و كأنَّه قالَ طَلَبَ فِعْلَ كذا فانْطَلَبَ له أَي طاوَعَهُ، و لكنَّهم اجتزوا بقَوْلِهم‏ انْبَغَى‏.
همچنین اگر دلیل این استظهار استعمالاتی است که در روایات آمده است، این دلیل نیز مخدوش به نظر می‏رسد زیرا در روایات موارد بسیاری وجود دارد که «لا ینبغی» مسلماً برای کراهت به کار رفته است نه برای حرمت. به چند مورد اشاره می‏کنیم:
وسائل الشيعة / ج‏2 / 97 / 52 باب كراهة ترك المرأة للحلي و خضاب اليد و إن كانت مسنة و إن كانت غير ذات البعل ..... ص : 97
1597- 1- محمد بن علي بن الحسين قال: قال الصادق ع‏ لا ينبغي‏ للمرأة أن تعطل نفسها و لو أن تعلق في عنقها قلادة و لا ينبغي‏ لها أن تدع يدها من الخضاب و لو أن تمسحها بالحناء مسحا و إن كانت مسنة.

وسائل الشيعة / ج‏2 / 142 / 89 باب استحباب التطيب ..... ص : 141
1745- 2- و بالإسناد عن معمر بن خلاد عن أبي الحسن ع قال: لا ينبغي‏ للرجل أن يدع الطيب في كل يوم الحديث.

وسائل الشيعة / ج‏2 / 147 / 94 باب كراهة رد الطيب و الكرامة ..... ص : 147
1763- 1- محمد بن يعقوب عن عدة من أصحابنا عن أحمد بن محمد بن خالد عن عثمان بن عيسى عن سماعة بن مهران عن أبي عبد الله ع قال: سألته عن الرجل يرد الطيب قال لا ينبغي‏ له أن يرد الكرامة.

وسائل الشيعة / ج‏3 / 171 / 18 باب أنه يستحب لمن أدخل الميت القبر أن يحل أزراره و يخلع النعلين و العمامة و الرداء و القلنسوة و الطيلسان و الخف إلا مع الضرورة أو التقية ..... ص : 170
عن عبد العزيز العبدي عن ابن أبي يعفور عن أبي عبد الله ع قال: لا ينبغي‏ لأحد أن يدخل القبر في نعلين و لا خفين و لا عمامة و لا رداء و لا قلنسوة.

وسائل الشيعة / ج‏3 / 186 / 25 باب كراهة النزول في قبر الولد خاصة و عدم تحريمه و جواز النزول في قبر الوالد ..... ص : 185
الناس إنه لا ينبغي‏ لأحد أن ينزل في قبر ولده إذ لم يفعل رسول الله ص فقال لهم رسول الله ص- يا أيها الناس إنه ليس عليكم بحرام أن تنزلوا في قبور أولادكم و لكني لست آمن إذا حل أحدكم الكفن عن ولده أن يلعب به الشيطان فيدخله عند ذلك من الجزع ما يحبط أجره ثم انصرف ص.

وسائل الشيعة / ج‏4 / 394 / 23 باب جواز صلاة الرجل محلول الأزرار و مرخى الثوب مع ستر العورة على كراهة ..... ص : 393
5499- 5- و بإسناده عن الحسين بن سعيد عن صفوان عن عبد الله بن بكير عن إبراهيم الأحمري قال: سألت أبا عبد الله ع عن رجل يصلي و أزراره محللة قال لا ينبغي‏ ذلك.

وسائل الشيعة / ج‏4 / 396 / 24 باب كراهة التوشح فوق القميص و الاتزار فوقه خصوصا للإمام و عدم تحريم ذلك ..... ص : 395
علي بن الحكم عن هشام بن سالم عن أبي بصير عن أبي عبد الله ع قال: لا ينبغي‏ أن تتوشح بإزار فوق القميص (و أنت تصلي و لا تتزر بإزار فوق القميص) إذا أنت صليت فإنه من زي الجاهلية.

وسائل الشيعة / ج‏5 / 453 / 44 باب كراهة التنفل بعد الشروع في الإقامة للجماعة و استحباب قضاء النافلة بعد الفراغ ..... ص : 452
أبا عبد الله ع عن الرواية التي يروون أنه لا ينبغي‏ أن يتطوع في وقت فريضة ما حد هذا الوقت قال إذا أخذ المقيم في الإقامة فقال له إن الناس يختلفون في الإقامة فقال المقيم الذي تصلي معه.

وسائل الشيعة / ج‏6 / 401 / 6 باب استحباب الجهر للإمام بالتشهد و جميع الأذكار و كراهة الجهر للمأموم ..... ص : 400
8282- 2- و عنه عن محمد بن الحسين عن أبي محمد الحجال عن حماد بن عثمان عن أبي بصير عن أبي عبد الله ع قال: ينبغي للإمام أن يسمع من خلفه كل ما يقول و لا ينبغي‏ لمن خلف الإمام أن يسمعه شيئا مما يقول.

وسائل الشيعة / ج‏7 / 449 / 17 باب استحباب الخروج إلى الصحراء في صلاة العيدين إلا بمكة ففي المسجد الحرام و استحباب الصلاة على الأرض و السجود عليها لا على حصير أو طنفسة أو خمرة ..... ص : 449
9831- 2- و بإسناده عن علي بن رئاب عن أبي بصير يعني ليث المرادي عن أبي عبد الله ع قال: لا ينبغي‏ أن تصلى صلاة العيدين في مسجد مسقف و لا في بيت إنما تصلى في الصحراء أو في مكان بارز.

وسائل الشيعة / ج‏10 / 81 / 26 باب كراهة الحجامة للصائم فاعلا و مفعولا إن خاف أن يضعفه و كذا إخراج كل دم مضعف كنزع الضرس و نحوه نهارا ..... ص : 77
12886- 13- و بإسناده عن عمار الساباطي قال: سألت أبا عبد الله ع عن الحجام يحجم و هو صائم قال لا ينبغي‏ و عن الصائم يحتجم قال لا بأس.

وسائل الشيعة / ج‏11 / 344 / 1 باب عدم جواز السفر في غير الطاعات و المباحات و عدم جواز السياحة و الترهب ..... ص : 343
14971- 3- و بإسناده عن حماد بن عمرو و أنس بن محمد عن أبيه جميعا عن الصادق عن آبائه في وصية النبي ص لعلي ع قال: يا علي لا ينبغي‏ للعاقل أن يكون ظاعنا إلا في ثلاث مرمة لمعاش أو تزود لمعاد أو لذة في غير محرم إلى أن قال يا علي سر سنتين بر والديك سر سنة صل رحمك سر ميلا عد مريضا سر ميلين شيع جنازة سر ثلاثة أميال أجب دعوة سر أربعة أميال زر أخا في الله سر خمسة أميال أجب الملهوف سر ستة أميال انصر المظلوم و عليك بالاستغفار.


RE: دلالت لاینبغی بر حرمت - سید حسینی - 13-اسفند-1391

(12-اسفند-1391, 22:59)رضازاده نوشته: بررسی اجمالی ادلهٔ دلالت «لا ینبغی» بر حرمت
بسم الله الرحمن الرحیم
با تشکر از مطلبی که درج فرموده‏اید. اگر امکان دارد دلیل حضرت استاد را برای این نکته که «لا ینبغی» دال بر حرمت است را ذکر بفرمایید.
اگر دلیل ایشان تمسک به قول لغویان است که در کتب لغت عباراتی وجود دارد که از آن معنای اعم از حرمت فهمیده می‏شود.
همچنین اگر دلیل این استظهار استعمالاتی است که در روایات آمده است، این دلیل نیز مخدوش به نظر می‏رسد زیرا در روایات موارد بسیاری وجود دارد که «لا ینبغی» مسلماً برای کراهت به کار رفته است نه برای حرمت.
استاد هم قبول دارند که درلغت معنی کراهت هم ذکر شده است واینکه درروایات به معنی کراهت به کار رفته است اما نکته این است که این مواردی که درروایات ذکر کردیدصرف استعمال است.درروایات لایجوز و صیغه نهی هم که میگویند ظهور درحرمت دارد،به معنی کراهت به کار رفته است.این دلیل نمیشود که ظهور درحرمت نداشته باشد.روایات بسیاری است که صیغه نهی است اما کراهت از ان استفاده میشود بااینکه برخی گفته اند ظهور در حرمت دارد.
دلیل استاد فهم زرارة است که از کلام حضرت حرمت برایش متبادر شد وسوال از دلیل تحریم پرسیدند.استاد میفرمایند این صحیحة نشان میدهد که درعرف آن زمان ظهور درحرمت داشته است.

البته به نظر میرسد این اشکال وجود دارد که شاید زراره نیز توسط قرینه ای حرمت رااستفاده کرده باشد.


RE: دلالت لاینبغی بر حرمت - اعلایی - 13-اسفند-1391

(13-اسفند-1391, 01:19)سید حسینی نوشته: البته به نظر میرسد این اشکال وجود دارد که شاید زراره نیز توسط قرینه ای حرمت رااستفاده کرده باشد.
معمولاً آقایان در موارد احتمال قرینه اصالت عدم قرینه را جاری می کنند. اما به نظر میرسد که احتمال دو گونه است:
احتمال عام: که در همه موارد تسری پیدا میکند. اینگونه از احتمالات مورد اعتنای عقلاء واقع نمیشود زیرا موجب اختلال نظام و معاش است. و البته بطور معمول نقطه مقابل این نوع از احتمال اطمینان است.
احتمال خاص: که در خصوص مورد نکته ای موجب ابداء احتمال گردیده است. در این گونه موارد احتمال مورد توجه عقلاء واقع شده و هیچ گونه اصلی جاری نمی نمایند.
حال شما باید با استناد به نکته ای خاص در این روایت احتمال قرینه را ثابت کنید و الا باید اصالت عدم قرینه را جاری نمود.


RE: دلالت لاینبغی بر حرمت - رضازاده - 13-اسفند-1391

ذکر مؤید برای استظهار حرمت از «لا ینبغی»
به نظر رسید از دو روایت ذیل نیز این نکته را می‏توان به دست آورد که فهم اولی از «لا ینبغی» در زمان صدور روایات، حرمت بوده است. (البته دلالت روایت دوم به قوت روایت يکم نیست هر چند مسلماً برای تأیید مناسب است).
1- وسائل الشيعة / ج‏13 / 299 / 2 باب وجوب طواف النساء على الرجل و المرأة و الخصي و غيرهم إلا في عمرة التمتع و تحريم الاستمتاع على المحرم قبله ..... ص : 298
17792- 3- وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَوْ لَا مَا مَنَّ اللَّهُ بِهِ عَلَى النَّاسِ مِنْ طَوَافِ الْوَدَاعِ لَرَجَعُوا إِلَى مَنَازِلِهِمْ وَ لَا يَنْبَغِي‏ لَهُمْ أَنْ يَمَسُّوا نِسَاءَهُمْ يَعْنِي لَا تَحِلُّ لَهُمُ النِّسَاءُ حَتَّى يَرْجِعَ فَيَطُوفَ بِالْبَيْتِ أُسْبُوعاً آخَرَ بَعْدَ مَا يَسْعَى بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ- وَ ذَلِكَ عَلَى الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَاجِبٌ.
2- وسائل الشيعة / ج‏17 / 135 / 20 باب إباحة الصناعات و الحرف و أسباب الرزق إلا ما استثني مع التزام الأمانة و التقوى ..... ص : 134
22185- 5- وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ قَالَ: سَمِعْتُ رَجُلًا يَسْأَلُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع- فَقَالَ إِنِّي أُعَالِجُ الرَّقِيقَ فَأَبِيعُهُ وَ النَّاسُ يَقُولُونَ لَا يَنْبَغِي‏ فَقَالَ الرِّضَا ع وَ مَا بَأْسُهُ كُلُّ شَيْ‏ءٍ مِمَّا يُبَاعُ إِذَا اتَّقَى اللَّهَ فِيهِ الْعَبْدُ فَلَا بَأْسَ.


RE: دلالت لاینبغی بر حرمت - سید حسینی - 14-اسفند-1391

(13-اسفند-1391, 23:11)رضازاده نوشته: ذکر مؤید برای استظهار حرمت از «لا ینبغی»
به نظر رسید از دو روایت ذیل نیز این نکته را می‏توان به دست آورد که فهم اولی از «لا ینبغی» در زمان صدور روایات، حرمت بوده است. (البته دلالت روایت دوم به قوت روایت يکم نیست هر چند مسلماً برای تأیید مناسب است).
1- وسائل الشيعة / ج‏13 / 299 / 2 باب وجوب طواف النساء على الرجل و المرأة و الخصي و غيرهم إلا في عمرة التمتع و تحريم الاستمتاع على المحرم قبله ..... ص : 298
17792- 3- وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَوْ لَا مَا مَنَّ اللَّهُ بِهِ عَلَى النَّاسِ مِنْ طَوَافِ الْوَدَاعِ لَرَجَعُوا إِلَى مَنَازِلِهِمْ وَ لَا يَنْبَغِي‏ لَهُمْ أَنْ يَمَسُّوا نِسَاءَهُمْ يَعْنِي لَا تَحِلُّ لَهُمُ النِّسَاءُ حَتَّى يَرْجِعَ فَيَطُوفَ بِالْبَيْتِ أُسْبُوعاً آخَرَ بَعْدَ مَا يَسْعَى بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ- وَ ذَلِكَ عَلَى الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَاجِبٌ.

روایت اول که دلالت ندارد برفهم حرمت درزمان صدور روایت زیرا ظاهرا عبارت (یعنی لاتحل لهم النساء... )جزء روایت نیست وتفسیر شیخ طوسی از روایت است.که آن هم ممکن است به خاطر مناسبت حکم وموضوع لاینبغی راحمل برحرمت کرده باشد نه به خاطر ظهور اولی عبارت.


RE: دلالت لاینبغی بر حرمت - رضازاده - 14-اسفند-1391

(14-اسفند-1391, 00:11)سید حسینی نوشته: روایت اول که دلالت ندارد برفهم حرمت درزمان صدور روایت زیرا ظاهرا عبارت (یعنی لاتحل لهم النساء... )جزء روایت نیست وتفسیر شیخ طوسی از روایت است.که آن هم ممکن است به خاطر مناسبت حکم وموضوع لاینبغی راحمل برحرمت کرده باشد نه به خاطر ظهور اولی عبارت.

فرمایش فوق به نظر نادرست است:
مرحوم مجلسی در ملاذ الاخیار دو احتمال می دهد: 1- از «یعنی لا تحل ...» تا «واجب» قول راوی باشد. 2- فقط «یعنی لا تحل لهم النساء» کلام راوی باشد. ایشان به هیچ وجه احتمال نمی دهد که این بخش، کلام شیخ طوسی باشد بلکه آن را قول راوی می داند. عبارت مرحوم مجلسی چنین است:
«قوله: يعني‏ لا تحل‏ لهم‏ يحتمل أن يكون من هنا إلى قوله" واجب" من كلام الراوي، و أن يكون قوله" لا تحل لهم النساء" فقط من كلام الراوي و الباقي من كلام المعصوم عليه السلام.» (ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار ؛ ج‏8 ؛ ص108).
همچنین در کتب ذیل این روایت تا آخر «واجب» نقل شده است و حال آنکه مؤلفان این کتب در مقام نقل روایت و استدلال به آن بوده‏اند نه نقل روایت همراه با توضیحات شیخ طوسی. از این نکته می‏توان فهمید که این عده عبارت «لا تحل لهم ...» را کلام شیخ طوسی نمی‏دانسته‏اند. (البته جای این بحث وجود دارد که ذیل روایت کلام امام معصوم علیه السلام است یا کلام راوی؟) این کتب به این شرح است:
مختلف الشيعة، ج‌4، ص203. منتهى المطلب ج‌11، ص364. رياض المسائل (ط - الحديثة)؛ ج‌7، ص110. شرح فروع الكافي (لمولى محمد هادي بن محمد صالح المازندراني)، ج‏5 ص475.
مرحوم شوشتری (صاحب قاموس الرجال) - که خریط شناخت نسخ و اموری از این قبیل است- عبارت «یعنی لا تحل لهم ...» را از کتاب موسی بن القاسم می‏داند و معتقد است که شیخ طوسی نیز از آنجا گرفته است. ایشان می‏گوید:
«و أمّا ما زاد التّهذيب من قوله «يعني- إلخ» فالظاهر كونه كلام موسى بن القاسم الذي أخذ التّهذيب الخبر عن كتابه.» (النجعة في شرح اللمعة؛ ج‌5، ص302 – 303).
موسی بن القاسم از روات عصر ائمه علیهم السلام است و طبقهٔ او پیش از احمد بن محمد بن عیسی است. (احمد بن محمد بن عیسی حضرت امام رضا علیه السلام را ملاقات کرده است). اگر فهم کسی مانند موسی بن القاسم نیز از «لا ینبغی» حرمت باشد اثبات می‏شود که در عصر ائمه علیهم السلام «لا ینبغی» دال بر حرمت بوده است.
به نظر می رسد از مجموع نکات بالا به دست می آید که عبارت «لا ینبغی لهم ...» مطمئناً کلام شیخ طوسی نیست.
با عرض پوزش از طولانی شدن بحث.


RE: دلالت لاینبغی بر حرمت - سید حسینی - 14-اسفند-1391

سلمنا که فهم راوی این بوده باشد باز هم دلیل نمیشود زیرا مایحتمل للقرینة درکلام وجود دارد یعنی اینکه به خاطر مناسبت حکم وموضوع حمل برحرمت کرده است نه به خاطر ظهور لفظ!