عدم اختصاص یتامی و مساکین و ابن سبیل به بنی هاشم - نسخه قابل چاپ +- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir) +-- انجمن: بخش فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=5) +--- انجمن: مطالب علمی (فقهی) (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=27) +--- موضوع: عدم اختصاص یتامی و مساکین و ابن سبیل به بنی هاشم (/showthread.php?tid=1087) |
عدم اختصاص یتامی و مساکین و ابن سبیل به بنی هاشم - 82036 - 22-اسفند-1396 عمومیت یتامی و مساکین و ابن سبیل موافق قرآن در آیات قرآن نیز یتامی و مساکین و ابنسبیل از عموم مسلمین می باشند؛ از جمله آیات که وابستگی تامی به این موضوع داشته آیات شریفه سوره حشر است که یتامی و مساکین و ابنسبیل، را یتامی و مساکین و ابنسبیل مهاجرین و انصار دانسته که مشمول فیء اند و اختصاص به بنی هاشم ندارند مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لاَ يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَ مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿7﴾ RE: عدم اختصاص یتامی و مساکین و ابن سبیل به بنی هاشم - 82036 - 22-اسفند-1396 (22-اسفند-1396, 00:09)82036 نوشته: عمومیت یتامی و مساکین و ابن سبیل موافق قرآن اختصاص سه صنف به بنی هاشم خلاف عقل و تاریخ برای تبیین این دلیل باید چند نکته در این مورد در نظر گرفته شود:
الف ـ زمان نزول آیه شریفه [وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ] سال دوم هجرت بوده است[1]. و چنان که میدانیم در این هنگام وضع مسلمانان از حیث فقر و نداری در یک شرایط حادی بود و دعای رسول خدا در این هنگام بهترین معرف وضع آنها است که عرض میکرد: اللهم انهم حفاه فاحملهم اللهم انهم غراه فاکسهم اللهم انهم جیاع فاشبعهم[b][2][/b].
ب ـ بدیهی است که در میدان جنگ کسانی که شهید میشدند عیال و اولادی از خود باقی میگذاشتند[3]و کسانی بودند که بدین فوز نائل نگشتند، و در هر صورت یتامی بودند که اکثر آنان، قهراً فقیر و بی سرپرست بودند و همچنین افراد بسیاری از مسلمانان فقیر و پریشان بودند و شاید به علت پیری و یا فقیری نتوانستند در میدان جنگ حاضر شوند چنان که پارهای از آیات قرآن حاکی حالات آنهاست[4]. و اینگونه محرومیت از فیض جهاد به علت فقر و تنگدستی قهراً محرومیت دیگری از سهم غنائم جنگ به دنبال داشت[5]و لازم مینمود که سهمی از غنائم برای این طبقه که مساکین اند منظور شود تا تسکینی برای خاطر محزون و پریشان ایشان باشد. و نیز در اثر هجرت و فرار، پارهای از مسلمانان از قبیله یا بلاد خود در راه مانده و به اصطلاح ابنسبیل بودند[6]. فلذا واجب مینمود که اگر مسلمین و مخصوصاً مجاهدین به مال و غنائی دست یابند این طبقات فراموش نشوند.
ج ـ اینکه گفتهاند که یتامی و مساکین و ابن سبیل از خویشاوندان رسول خدای اند در تاریخ نزول این آیه شریفه و هنگام تقسیم غنائم جنگ در میان خویشاوندان رسول خدا یتامی و مساکین و ابن سبیلی وجود نداشت که خدا برای آنان مخصوصاً سهمی منظور دارد در زمان نزول آیه خمس کسانی از آلمحمد که مسلمان بودند هیچکدام از آنان مشمول افراد یتامی و مساکین وابنسبیل نبودند نه از دختران رسول خدا و نه از اعمام و بنیاعمام او و اکثر خویشاوندان آن حضرت در این هنگام کافر بودند که هرگز مشمول حکم این آیه نمیشدند پس چگونه ممکن است که پروردگار جهان در این میان از بین تمام مسلمانان تنها یتامی و مساکین وابن سبیل ناموجود آل محمدص را اختصاص به خمس غنائم داده و چنین امتیازی را در شریعت بیامتیاز اسلام بدیشان بخشد؟!
[1]- این آیه در هنگام جنگ بدر بوده یا چنانکه واقدی قائل است در غزوه بنی قينقاع که در نیمه شوال یعنی ماه بیستم هجرت (یا سه ماه بعد از جنگ بدر) نازل شده است [2]- زیرا هنوز گشایشی برای مسلمین پیدا نشده بود و اسلام از قلمرو شهر مدینه بخارج راه نیافته بود و زکات و صدقات که گرفتن آن پس از توسعه اسلام به موجب فرمان: [خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً] {التوبة:103} من اموالهم صدقه واجب شد در آن موقع اگر هم در آیات قرآن، دادن آن فرض شود بود لکن بر مرحله عمل نیامده بود و طبق تصریح تاریخ و احادیث صحیحه در سال نهم یازدهم هجرت رسول خداص مأمور اخذ زکات شد و مأموران و عاملینی برای اخذ آن به قبائل و بلاد اعزام داشت. [3]- هرچند طبق روایات وارده برای شهدائی که بدرد فیض شهادت نائل شده بودند رسول خدا سهمی مقرر داشت چنانکه در المغازی واقدی (ص 102 ج 1) روایت شده است که رسول خدا برای چهارده نفر از شهداء بدر سهمی مقرر فرمود و عبدالله بن سعد بن خیثمه گفته است، سهم پدرم را مأخوذ داشتیم. [4]- وَ لاَ عَلَى الَّذِينَ إِذَا مَا أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لاَ أَجِدُ مَا أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوْا وَ أَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلاَّ يَجِدُوا مَا يُنْفِقُونَ (سوره التوبه آیه 92) [5]- از طریق عامه در مراسیل ابنداود (ص 13) و از طریق خاصه در المصنف عبدالرزاق صنعانی (188) حدیث مرفوعی است که رسول خداص فرمود: اذا ماتالرجل بعد ما یدخل ارض العدو و یخرج من ارض المسلمین و ارض الصلح فان سهمه لاهله. همینکه مرد مجاهد برای جهاد از زمین مسلمانان و صلح خارج شد و مرد سهم غنیمت او به اهلش میرسد. [6]- مانند مهاجرت مقداد بن عمر و عتبهبن غزوان که با کفار قریش که به منظور جنگ با رسول خدا بیرون آمدند اینان نیز بیرون آمدند تا شاید به وسیلهای خود را به مسلمین برسانند و اگر نه بدیار خود برگردند! تاریخ ابنخلدون (ص 18 ج 2). RE: عدم اختصاص یتامی و مساکین و ابن سبیل به بنی هاشم - محمود رفاهی فرد - 22-اسفند-1396 شرط پرداخت خمس به سادات، فقر به معنای فقهی است. لذا حتی به سیدی که مخارج سالش را ندارد اما می تواند در حد شانش کار کند و روزانه مخارجش را در بیاورد پرداخت نمی شود. به علاوه به نظر بسیاری از فقها ( وچه بسا غالب فقها) بیشتر از مخارج یک سال را نمی توان به سید داد. برخی تعابیر شما (مانند غوطه ور شدن بستگان پیامبر در غنائم) وجیه و علمی به نظر نمی رسد. اگر شارع فرموده بود که خمس را ولو بلغ ما بلغ و در هر حالی به خصوص مستحقین از بنی هاشم بدهید بله در این صورت می شد گفت که در ظرفی که همه ی مردم خمسشان را پرداخت کنند و مستحقی از بنی هاشم باقی نماند این حکم قابل اجرا نخواهد بود. اما ادعای فقها که این نیست. می فرمایند که در صورت وجود مستحق از بنی هاشم به وجهی که گذشت به آنها پرداخت شود و اگر مستحق از بنی هاشم نبود یا خمس بیشتر از مخارج آنها بود در سائر مخارج مصرف شود. این چه قبح عقلی ای دارد؟؟؟ گویی شارع فرموده در مصرف نصف خمس، برطرف کردن فقر بنی هاشم را (که از زکات نیز محروم اند) بر سائر مخارج مقدم کنید. آیا این عقلا قبیح است؟ لذا معلوم می شود این که نوشته اید در سال دوم مستحقین از بنی هاشم چندان نبوده اند محذوری ایجاد نمی کند. شارع حکم کلی خمس را فرموده حالا اگر آن موقع بنی هاشم مستحق نبوده اند قهرا در سائر مخارج مصرف می شود. آیا مثلا اگر زمان نزول آیه، ابن السبیل وجود نداشته باشد شما اشکال می کنید که جعل استحقاق برای ابن السبیل به نحو کلی محذور عقلی دارد؟؟ |