مباحثه، تالار علمی فقاهت
مساله جدید: شأن ائمۀ علیهم السلام - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=17)
+--- انجمن: سوالات علمی (اصولی) (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=41)
+--- موضوع: مساله جدید: شأن ائمۀ علیهم السلام (/showthread.php?tid=1105)

صفحات 1 2 3


شأن ائمۀ علیهم السلام - مسعود عطار منش - 20-فروردين-1397

یکی از مباحثی که در نحوۀ برخورد با روایات و سیره های مستحدث و مسائل مستخدثه و ... تاثیر گذار است توجه به این مسأله است که ائمۀ هدی علیهم السلام صرفاً شأن هدایت مردم زمان خویش را داشتند و وظیفۀ بیش از این را نداشتد و یا این که شأن ایشان هدایت تمام بشریت در طول تاریخ است که روشن است قدر متیقنش احتمال اول است ؛ سئوال بنده این است که چه ادله ای را میتوان برای اثبات احتمال دوم و این که شأن ایشان هدایت تمام بشر بوده است اقامه کرد ؟


RE: شأن ائمۀ علیهم السلام - مومن - 20-فروردين-1397

آیه شریفه انما انت منذر و لکل قوم هاد که در تفاسیر هاد به امام علی تفسیر شده دلالت بر هدایت عمومی ایشان دارد


RE: شأن ائمۀ علیهم السلام - مسعود عطار منش - 21-فروردين-1397

(20-فروردين-1397, 14:42)مومن نوشته: آیه شریفه انما انت منذر و لکل قوم هاد که در تفاسیر هاد به امام علی تفسیر شده دلالت بر هدایت عمومی ایشان دارد

در تفسیر آیۀ مذکور روایات متعددی وجود دارد که مضمونش این است : کل امام هادٍ للقرن الذی هو فیهم و آنطور که در خاطرم هست در برخی از این روایات در ذیلش اشاره دارد امام علی علیه السلام برای زمان خود و امام حسن همینطور و هکذا .


RE: شأن ائمۀ علیهم السلام - 89194 - 22-فروردين-1397

اطلاق حدیث ثقلین


RE: شأن ائمۀ علیهم السلام - سید محسن حائری - 23-فروردين-1397

(22-فروردين-1397, 12:46)89194 نوشته: اطلاق حدیث ثقلین

حدیث ثقلین دال بر وجوب تبعیت همگان از قرآن و عترت است، اما دلالتی بر وجوب هدایت همگان توسط عترت نیست.

به عبارت دیگر، حدیث ثقلین وظیفه‌ی مکلفین را مشخص می‌کند، نه وظیفه‌ی معصومین علیهم السلام.

لذا ممکن است که وظیفه‌ی ایشان هدایت مردم زمان خویش باشد، اما در عین حال وظیفه‌ی ما این باشد که به روایاتشان رجوع کنیم تا احکام الهی را کشف نماییم.

و طبعا ملازمه‌ای بین اطلاق تکلیف ما (وجوب رجوع به تمامی اهل بیت علیهم السلام) و اطلاق تکلیف معصومین علیه السلام (وجوب مراعات آیندگان به هنگام نشر دین) وجود ندارد.


RE: شأن ائمۀ علیهم السلام - مومن - 23-فروردين-1397

یکی از بیاناتی که استاد قائینی برای این مطلب ارائه کردند الغاء خصوصیت بوده
یعنی برای افراد حاضر در زمان معصوم خصوصیتی نمی دیده بنابراین کلمات ائمه را منحصر به مردم زمان خود نمی بینند


RE: شأن ائمۀ علیهم السلام - سید محسن حائری - 24-فروردين-1397

(23-فروردين-1397, 18:39)مومن نوشته: یکی از بیاناتی که استاد قائینی برای این مطلب ارائه کردند الغاء خصوصیت بوده
یعنی برای افراد حاضر در زمان معصوم خصوصیتی نمی دیده بنابراین کلمات ائمه را منحصر به مردم زمان خود نمی بینند

الغاء خصوصیت در صورتی پذیرفته می‌شود که: مقطوع باشد که خصوصیتی وجود نداشته است. وجود احتمال خصوصیت مانع از جریان الغاء خصوصیت است.
همین که حاضرین بر خلاف غائبین افرادی هستند که با معصوم در تعامل و ارتباط هستند این احتمال را زنده می‌کند که چه بسا معصوم فقط مسئول هدایت این افراد باشد.
همچنین این نکته که بعد از هر امامی، امام دیگری حضور دارد، این احتمال را پررنگ می‌کند که آن امام با تکیه بر این نکته که برای نسل‌های بعدی هدایت‌گری وجود دارد، خود را مسئول هدایت نسل‌های آینده نداند.
این نکات هر چند در حد احتمال هستند، اما همین کافیست تا دیگر نتوان الغاء خصوصیت نمود.


RE: شأن ائمۀ علیهم السلام - مسعود عطار منش - 26-فروردين-1397

(22-فروردين-1397, 12:46)89194 نوشته: اطلاق حدیث ثقلین

حدیث ثقلین در مقام بیان این نکته است که همه برای هدایتشان به ثقلین نیاز دارند و این منافاتی ندارد با این که هر زمانی امام خاص به خود را داشته باشد و مردم در هر زمان موظف به رجوع به وی باشند .


RE: شأن ائمۀ علیهم السلام - مسعود عطار منش - 26-فروردين-1397

(23-فروردين-1397, 18:39)مومن نوشته: یکی از بیاناتی که استاد قائینی برای این مطلب ارائه کردند الغاء خصوصیت بوده
یعنی برای افراد حاضر در زمان معصوم خصوصیتی نمی دیده بنابراین کلمات ائمه را منحصر به مردم زمان خود نمی بینند

آیا عرف بین بیع عادی و بیع اینترنتی احتمال فرق می بیند یا نه ؛ آیا عرف بین رؤیت بدون چشم مسلح با رؤیت با چشم مسلح فرق می بیند یا نه ؟
اگر بین موضوعات مختلف در زمان ها فرق می بیند دیگر نمی تواند بگوید کلام امام صادق علیه السلام نسبت به زمان خودشان خصوصیتی نداشته است چرا که ممکن است اگر موضوع  چشم مسلح در آن زمان مطرح بود حضرت به گونه ای دیگر حکم مساله را بیان می کردند و همین احتمال یعنی عرف برای کلام امام علیه السلام در زمان خودش یا لا اقل در زمانی که مسائل مستحدثه ای نسبت به آن زمان نبوده احتمال خصوصیت را می بیند .


RE: شأن ائمۀ علیهم السلام - محمد 68 - 29-فروردين-1397

چند دلیل به ذهن قاصر بنده می رسد:

1. از طرفی دین اسلام دین جاودانه است. از طرف دیگر هم در روایات متعدد حتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه را مطرح کرده اند و در این زمان مردم نسبت به امام دسترسی ندارند تا احکام و مسائل خود را بپرسند.
با توجه به این دو نکته باید تکلیف مردم در زمان غیبت را به گونه ای مطرح کرده باشند لذا نباید هدایتگری آنها فقط نسبت به مردم زمان خودشان باشد.
روایات فراوان امام باقر و امام صادق علیهما السلام شاید شاهدی بر این مطلب باشد که در این زمان حضرات فرصت پیدا کرده اند تا تکلیف را تا حدی برای مردم آینده مشخص کنند.

2. در برخی موارد راوی از امام زمان خود در مورد کلام امام سابق سؤال پرسیده است و امام او را مورد مؤاخذه قرار نداده است که چرا این کار را انجام دادی؟ کلام آن امام برای تو حجت نیست، بلکه برای زمان آن امام بود. تو باید سؤالت را از من بپرسی.
به عنوان نمونه «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ فِي تَفْسِيرِهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سُئِلَ عَنْ قَوْلِ النَّبِيِّ ص- إِنَّ الشِّرْكَ أَخْفَى مِنْ دَبِيبِ النَّمْلِ عَلَى صَفَاةٍ سَوْدَاءَ فِي‏...»

یا دسته از روایاتی که از امام سؤال می کنند و حضرت به کلام امام سابق استناد می کنند.
به عنوان نمونه «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْكَبَائِرِ فَقَالَ هُنَّ فِي كِتَابِ عَلِيٍّ ع سَبْعٌ الْكُفْرُ بِاللَّهِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ وَ عُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ وَ أَكْلُ الرِّبَا بَعْدَ الْبَيِّنَةِ وَ أَكْلُ مَالِ الْيَتِيمِ ظُلْماً وَ الْفِرَارُ مِنَ الزَّحْفِ وَ التَّعَرُّبُ بَعْدَ الْهِجْرَة...»


3. روایاتی که در باب کتابت روایات وارد شده است نیز شاید دلیلی بر این مطلب باشد. اگر هر امامی امام زمان خود باشد و نسبت به زمان های دیگر وظیفه نداشته باشد، دیگر نیازی به کتابت روایات برای آیندگان نیست.
به عنوان نمونه: «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع احْتَفِظُوا بِكُتُبِكُمْ فَإِنَّكُمْ سَوْفَ تَحْتَاجُونَ إِلَيْهَا»