مباحثه، تالار علمی فقاهت
نقد دلیل حرمت ریش تراشی - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=5)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=9)
+---- انجمن: فقه استاد شهیدی (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=14)
+---- موضوع: نقد دلیل حرمت ریش تراشی (/showthread.php?tid=1111)



نقد دلیل حرمت ریش تراشی - مومن - 23-فروردين-1397

استاد شهیدی در درس خارج فقه در ضمن روایت اعفوا اللحیه فرمودند
مرحوم آقای تبریزی و همچنین مرحوم آقای خویی قائل بودند در صورتی که مأموربه مردد بین دو چیز باشد که یکی از آنها قطعاً واجب نیست ظهور امر در وجوب نیز از بین می رود
در این روایت نیز چون احتمال دارد عفو به معنای رها کردن تا یک قبضه باشد نه به معنای ریش گذاشتن که این مسئله قطعاً واجب نیست پس از ظهور امر در وجود از بین می رود
ولی به ذهن حقیر می رسد که ظهور امر در وجوب قرینه بر این است که مراد از مأمور به آن چیزی است که در میان متشرعه احتمال وجوب آن برود
بنابراین ظهور امر قرینه متصله در تعیین مراد از مأمور به است


RE: نقد دلیل حرمت ریش تراشی - مسعود عطار منش - 26-فروردين-1397

(23-فروردين-1397, 18:50)مومن نوشته: ولی به ذهن حقیر می رسد که ظهور امر در وجوب قرینه بر این است که مراد از مأمور به آن چیزی است که در میان متشرعه احتمال وجوب آن برود
بنابراین ظهور امر قرینه متصله در تعیین مراد از مأمور به است
کلام شما متین است و لکن باید این تردیدی که برای ما در مفهوم کلمۀ عفو است برای مخاطبین حضرت علیه السلام نیز بوده باشد زیرا اگر به قرینه ای ولو کثرت استعمالات و فضای صدور کلام و ... مراد از عفو برای آنها روشن بوده باشد ، و لکن برای ما تردیدی در معنا ایجاد شود این کلام شما تام به نظر نمی رسد .
تصدیق این مطلب مبتنی بر این است که نکتۀ حجیت ظهوری که شما ادعا نمودید را تحلیل کنیم :
این ظهور مبتنی بر این است که وقتی متکلم حکیمی به یک مفهوم مردد امر می کند و حال آن که در مقام بیان مأمور به خود است ، اگر مأمور به را تعیین نکند و مجمل باقی بگذارد خلاف حکمت و نقض غرض است فلذا حکمتش اقتضا می کند که کلام را مجمل باقی نگذارد و به چیزی برای افهام مأمور به خود تکیه کرده باشد و چون از ذکر دقیق مفهوم سکوت کرده و از طرفی امری را بکار برده که ظهور در وجوب دارد ، سکوت او اقتضا میکند که اراده اش به آن امر که احتمال وجوبش در نزد متشرعه می رود تعلق گرفته باشد و الا نیاز به بیان زائد دارد .
از این بیانات روشن شد که دلالت مذکور یک دلالت سکوتیه بوده و مبتنی بر مقدمات حکمت است یعنی متوقف بر تردیدی است که در مفهوم عفو وجود دارد که این تردید قرار است با سکوتی از ناحیۀ متکلم که در مقام بیان است مرتفع شود ؛
حال اگر متکلم با توجه به فضای صدور و ... کلامی را القاء کرده باشد که اصلا تردیدی ندارد و لکن به دلیل طول زمان قرینۀ مذکور به دست ما نرسیده باشد طبیعتا تردید می کنیم و لکن این تردید ما و مجمل ماندن کلام برای ما منافات با حکمت متکلم ندارد بخلاف مجمل ماندن کلام برای مخاطب عصر صدور که خلاف ظاهر حال حضرت و خلاف حکمت خواهد بود .


RE: نقد دلیل حرمت ریش تراشی - محمود رفاهی فرد - 26-فروردين-1397

به نظر می رسد که تنها وجه مطلب جناب مومن، مطلب شما نیست. بلکه می توان به این نحو تقریر کرد که اصاله الحقیقه از امارات است و مثبتاتش حجت است لذا با اجرای اصاله الحقیقه بالنسبه به صیغه ی امر و اثبات ظهور آن در وجوب، لازمه ی آن نیز اثبات می شود.
اما آیا این استدلال بر مبانی مرحوم آقای خوئی صحیح است؟ (ن ک بحث دوران بین تخصیص و تخصص و تفصیلی که مطرح کرده اند در مصباح الاصول ط داوری ج2 ص437 به بعد)


RE: نقد دلیل حرمت ریش تراشی - مسعود عطار منش - 27-فروردين-1397

(26-فروردين-1397, 18:52)محمود رفاهی فرد نوشته: به نظر می رسد که تنها وجه مطلب جناب مومن، مطلب شما نیست. بلکه می توان به این نحو تقریر کرد که اصاله الحقیقه از امارات است و مثبتاتش حجت است لذا با اجرای اصاله الحقیقه بالنسبه به صیغه ی امر و اثبات ظهور آن در وجوب، لازمه ی آن نیز اثبات می شود.

صرف نظر از مبانی مرحوم آقای خوئی باید عرض کنم :
به نکتۀ خوبی اشاره فرمودید و  لکن در ذهن قاصر بنده این مطلب فارق نیست زیرا :
موضوع اصاله الحقیقه نیز تردید در ارادۀ معنای حقیقی توسط متکلم است و مشروط به عدم قرینه بر خلاف است ؛ و من هنا یظهر اگر مخاطب حضرت علیه السلام بخاطر وجود قرینه ای که تعیین کنندۀ معنای عفو بوده تردیدی در معنای عفو و امر نداشته و  بالتبع اصاله الحقیقه برای او موضوع نداشته ، ما نمی توانیم بدون در نظر گرفتن تردید مخاطب حضرت علیه السلام تردید خود را ملاک فهم کلام حضرت قرار دهیم یعنی لازم است به قدر امکان فحص کنیم و استعمالات آن زمان را بررسی کنیم شاید روشن شد که متفاهم آن زمان از عفو چه بوده که اگر روشن شود دیگر متفاهم ما هیچ ارزشی ندارد و اگر روشن نشود بحث دیگری است که یا با اصاله الثبات یا انسداد یا ... باید مطلب را درست کرد .