مباحثه، تالار علمی فقاهت
وجوب نماز جمعه بر کسانی که از وجوب آن استثناء شده بودند بعد از حضور - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=5)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=9)
+---- انجمن: فقه استاد گنجی (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=13)
+---- موضوع: وجوب نماز جمعه بر کسانی که از وجوب آن استثناء شده بودند بعد از حضور (/showthread.php?tid=1290)



وجوب نماز جمعه بر کسانی که از وجوب آن استثناء شده بودند بعد از حضور - سید رضا حسنی - 11-بهمن-1397

بحث در این است که کسانی که درروایات از وجوب نماز جمعه استثناء شده بودند، مانند مسافر و زنان، اگر در نماز جمعه شرکت کنند، نماز آنان مجزی است یا خیر؟ بعد از قبول قول به إجزاء نماز آنان، نوبت به این بحث می رسد که آیا نماز بر آنان علاوه بر مجزی بودن، واجب نیز هست یا خیر؟ یعنی با وجود اینکه نماز جمعه بر آنان واجب نیست، آیا بعد از حضور در نماز، بر آنان واجب می شود یا خیر؟
بیاناتی راجع به قول به وجوب شده است که بدان نمی پردازیم. آنچه برای ما مهم است و راهی است که به نظر ما می توان با این راه وجوب را ثابت دانست به بیان ذیل است:
راهی برای قول به وجوب بعد از حضور
 در ذهن ما این است که مقتضای روایاتی که می گوید در هفته سی و پنج نماز است و یکی از ان ها نماز جمعه است، (یعنی جمعه نیز جزء فرائض یومیه است) روایت دیگری می گوید که مسافر اگر جمعه را خواند فلان مقدار اجر دارد، به ذهن می رسد که این نمازی که مسافر خوانده است همان فریضه را انجام داده است. اینکه مسافر عمل مستحبی را انجام داده باشد که مسقط وجوب بوده باشد، خلاف فهم عرفی است. اگر به عرف گفته شود که سی و پنج نماز  یومیه بر شما واجب است، یکی از آن ها نماز جمعه است، البته بر مسافر واجب نیست ولی اگرمسافر اتیان کرد، اجر دارد، به ذهن عرفی اینگونه می رسد که پس معلوم می شود آن روایتی که می گفت واجب نیست یعنی حضور واجب نیست و تعیین ندارد، اما اصل وجوب را می توان فهمید. استظهار ما همین است و در ذهن ما این است که آنچه مسافر می آورد همین نماز یومیه واجب است.  البته دقت شود که ما واجب تعیینی نمی دانیم حتی در حضر (در فرض حضور در نماز جمعه)، ولی اگر کسی به جا آورد، واجب تخییری را به جا آورده است و اینگونه نیست که صرفا یک عمل مستحبی را به جا آورده باشد. بنابراین نظر ما این است که مسافر و زن اگر در نماز جمعه شرکت کنند، نماز بر آن ها واجب تخییری خواهد بود.
لکن فرقی که از روایات در مورد مسافر و زن فهمیده می شود این است که در مورد زن، فرد انقص را به جا آورده است و در مسافر فرد اکمل را به جا آورده است ولی به هر حال هر دو نماز یومیه را خوانده اند. ارتکاز نمی پسندد که بگوییم نماز یومیه او ساقط شده است و صرفا یک نماز مستحبی به جا آورده شده باشد. فرق ما با صاحب جواهر این است که ایشان می گوید اگر حاضر شدند واجب تعیینی می شود، ما می گوییم در اصل وجوب تعیینی اشکال داریم لذا وجوب تعیینی در نظر ما گفتنی نیست. واجب است شرکت کنند به صورت تخییری، لکن اصل وجوب را ثابت می دانیم بر خلاف  کسانی که آن نماز را در حق آنان مستحب می دانند. شاید بتوان روایت حفص را نیز همینطور معنا کرد. حضرت فرموده است وقتی که این ها مسافر و زن هستند و نماز جمعه نرفتند رخصت دارند ولی وقتی آنجا رفتند، فرض اول بر آن ها لازم می شود؛ نه به معنای فرض اولی که تعیینی باشد بلکه بدین معناست که عملشان واجب است. ما می گوییم واجب تخییری است که می تواند ترک کند و می تواند انجام دهد، ولی وقتی انجام داد عمل واجب را انجام داده است.
تاریخ درس: دهم بهمن ماه سال 97