قاعده ی فراغ، ظاهر تعبیر "شک فی الشیء" - نسخه قابل چاپ +- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir) +-- انجمن: بخش اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=17) +--- انجمن: مباحثات دروس خارج اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=20) +---- انجمن: اصول استاد شوپایی (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=54) +---- موضوع: قاعده ی فراغ، ظاهر تعبیر "شک فی الشیء" (/showthread.php?tid=1307) |
قاعده ی فراغ، ظاهر تعبیر "شک فی الشیء" - محمود رفاهی فرد - 14-بهمن-1397 در روایات متعددی که مستند قاعده ی فراغ یا تجاوز قرار گرفته، تعبیر شک فی ... آمده است. استاد این تعبیر را ظاهر در شک در وجود شیء می دانستند و ظاهرا قول متعارف هم همین است. اما چنین استظهاری مشکل به نظر می رسد. وقتی گفته می شود شک فی ... و بعد از فی کلمه ای ذکر می شود که دال بر اسم ذات است، قهرا نمی توان خود این ذات را مشکوک دانست. در این صورت، مورد مانند مواردی می شود که حرمت به اسم ذاتی نسبت داده می شود. مثل حرمت دم و حرمت امهات. و گفته می شود که ناظر به عمل متعارف در مورد آن ذات است که در دم، شرب و در مورد امهات بما انهن نساء، تزویج است. در ما نحن فیه هم، متعلق حقیقی شک، محمولی است که نسبتش به آن ذات متعارف و معمولا محط نظر در اثبات و نفی است(؟) مثلا در روایتی آمده من شک فی الله و فی رسوله فهو کافر. شک فی الله شک در وجود خداست ظاهرا و شک فی رسوله شک در رسالت. اگر انصراف به محمول خاصی وجود نداشته باشد به نظر می رسد که کلام مجمل می شود. اما اگر ما بعد فی، اسم یک فعل مثل وضوء و غسل ذکر شود چه؟ به نظر می رسد این هم فرقی با اسم ذات ندارد. مثلا اگر در فارسی بگوییم من در بستنِ در خانه شک می کنم، آیا این به این معنی است که من شک می کنم در خانه را اساسا بسته ام یا نه یا می دانم در خانه را بسته ام ولی نمی دانم درست بسته ام یا نه؟ استظهار احد المعنیین مشکل به نظر می رسد، در فضایی که هم شک در اصل بستن در شکی متعارف باشد و هم شک در درست بستن در. این مطلب هم که بگوییم اگر مراد شک در وجود باشد تقدیر نمی خواهد اما اگر مراد شک در صحت باشد تقدیر می خواهد درست به نظر نمی رسد. یا به این بیان که علی ای، خود وضوء مشکوک نیست تقدیر وجود و یا صحت لازم است. ولو بگوییم وجود در عرض صحت نیست و ولو صحت، مشکوک باشد باز هم وجود صحت مشکوک است؛ این امور، مرجح عرفی احد التقدیرین به نظر نمی رسد. یا به این بیان که علی ای، تقدیری لازم نیست چرا که اساسا لازم نیست ما بعد فی، متعلق حقیقی شک باشد. شک فی شیء یعنی شک مربوط به شیء، سواء که آن شیء در واقع هم متعلق شک باشد یا نه و لذا با مثال حرمت دم متفاوت می شود. به هر حال، استظهار شک در وجود از تعبیر شک فی الوضوء و نحوه مشکل به نظر می رسد. RE: قاعده ی فراغ، ظاهر تعبیر "شک فی الشیء" - مسعود عطار منش - 15-بهمن-1397 (14-بهمن-1397, 20:51)محمود رفاهی فرد نوشته: در روایات متعددی که مستند قاعده ی فراغ یا تجاوز قرار گرفته، تعبیر شک فی ... آمده است. استاد این تعبیر را ظاهر در شک در وجود شیء می دانستند و ظاهرا قول متعارف هم همین است.بنده خیال می کنم شک فی شیء را دوگونه می توان معنا کرد: 1- شک فی شیء یعنی شک در چیزی : که به نظر می رسد انصرافش به شک در وجود است چون وقتی شک در ذات معنا ندارد نزدیکترین چیز به ذات لا بشرط از وجود و عدم وجود آن است نه اوصاف وجود که تابع وجود است و لا اقل من الشک در غیر وجود چون قدر متیقنش وجود است . 2- شک فی شیئ یعنی شک در مورد چیزی : به نظر می رسد شک در مورد ذات اطلاق داشته و شامل اصل وجود و اوصاف وجود میشود زیرا هر دو شک در مورد ذات است . برای روشن شدن یکی از این دو معنا باید به استعمالات مراجعه کرد و دید آیا شاهدی بر یکی از این دو معنا وجود دارد یا نه . RE: قاعده ی فراغ، ظاهر تعبیر "شک فی الشیء" - سید محسن حائری - 16-بهمن-1397 (14-بهمن-1397, 20:51)محمود رفاهی فرد نوشته: در ما نحن فیه هم، متعلق حقیقی شک، محمولی است که نسبتش به آن ذات متعارف و معمولا محط نظر در اثبات و نفی است(؟) در این نکته که خیلی جاها قرینهای وجود دارد که مراد را تعیین میکند بحثی نیست، و نکتهی «محط نظر در اثبات و نفی بودن» یک شیء، خود میتواند قرینهای بر مراد باشد. همان طور که در مثالهایی که زدید این چنین است. اما آیا اگر قرینهای که مطرح کردید وجود نداشته باشد، آیا لزوما کلام مجمل میشود؟ به عبارت دیگر، آیا مناط در مجمل بودن یا نبود تعبیر «شک فی ...» این است که آن شیء یک ویژگی خاصی داشته باشد که محط نظر در اثبات و نفی است، یا این که آن ویژگی را نداشته باشد؟ به نظر میرسد محل بحث علما این است که خود تعبیر «شک فی ...» فی حد نفسه و صرف نظر از قرائن خاصه، ظهوری دارد و جهت اتمام دلالتش نیازی به قرینهی خاصی ندارد. (14-بهمن-1397, 20:51)محمود رفاهی فرد نوشته: این مطلب هم که بگوییم اگر مراد شک در وجود باشد تقدیر نمی خواهد اما اگر مراد شک در صحت باشد تقدیر می خواهد درست به نظر نمی رسد. یا به این بیان که علی ای، خود وضوء مشکوک نیست تقدیر وجود و یا صحت لازم است. ولو بگوییم وجود در عرض صحت نیست و ولو صحت، مشکوک باشد باز هم وجود صحت مشکوک است؛ این امور، مرجح عرفی احد التقدیرین به نظر نمی رسد. چرا معتقدید که این امور مرجح عرفی به نظر نمیرسد؟ شک در هر چیزی با شک در حقیقت داشتن آن چیز یکی است. اصلا «شک در چیز» معنایش این است که من نمیدانم و شک دارم که آن چیز هست یا نیست. «شک در صحت یک چیز» هم شک در این است که آن چیز صحت دارد یا صحت ندارد. صحت هست یا صحت نیست؟ این نکته کاملا ارتکازی است، هر چند خود عرف عقلا نتوانند آن را تحلیل کنند و اگر ازشان بپرسید گیج بشوند! چیزهایی که در ارتکاز عرف است، لزوما توسط عرف قابل تحلیل و بیان و درک نیست، بلکه خودکار کار میکند (14-بهمن-1397, 20:51)محمود رفاهی فرد نوشته: یا به این بیان که علی ای، تقدیری لازم نیست چرا که اساسا لازم نیست ما بعد فی، متعلق حقیقی شک باشد. شک فی شیء یعنی شک مربوط به شیء، سواء که آن شیء در واقع هم متعلق شک باشد یا نه و لذا با مثال حرمت دم متفاوت می شود. این بیان نیز خود، خلاف اصل است و نیاز به تقدیر و یا تجوز دارد. «شک در چیز»، با «شک در مورد (یا مرتبط با) چیز» دو مفهم مختلف هستند و شما بدون دلیل اولی را حمل به دومی میکنید. و این که بگویید «شک در چیز» معنا ندارد و لذا باید حمل شود، ظاهرا خود محل اختلاف حقیر با شماست و نزد حقیر روشن است که «شک در چیز» بدون هیچ تجوز و تصرف معنویای، به معنای شک در وجود یک چیز است. RE: قاعده ی فراغ، ظاهر تعبیر "شک فی الشیء" - مسعود عطار منش - 13-اسفند-1397 با توجه به این که خارجا «فی» هم به معنای«در» و هم به معنای «در مورد» استعمال دارد و در عربی هر دو معنا با لفظ «فی» تفهیم میشود و هر دو هم عرفی بوده و نیاز به تعوّل نداشته باشد چگونه می توان یکی از طرفین را بدون قرینه تعیین کرد ؟لازم به ذکر است معنای دوم شک در وجود را هم می گیرد لذا شک در وجود قدر متیقن از تعبیر «الشک فی الشیء» است و بنابراجمال این مقدار را قطعا شامل است. RE: قاعده ی فراغ، ظاهر تعبیر "شک فی الشیء" - سید محسن حائری - 13-اسفند-1397 در عربی اگر میخواهند بگویند «در مورد» میتوانند از تعبیر «حول» استفاده کنند. مثلا میگویند «تکلم حول الدین» یا «شککت حول الدین». البته منکر این نیستم که با «فی» نیز میتوان معنای «در مورد» را افاده کرد. اما این طور نیست که لفظ «فی» مشترک لفظی بین «در» و «در مورد» باشد. در فارسی هم میگویند: «در رکعات نمازم شک دارم» این دقیقا همان «فی» است که شما آن را «در مورد» ترجمه کردید. حقیر معتقدم در مراد استعمالی از «فی» دو گونه معنا نیست، بلکه مراد تفهیمی از «فی» است که گاهی «در» است و گاهی «در مورد». علی ای حال مراد استعمالی از «فی» همان «در» میباشد. |