مباحثه، تالار علمی فقاهت
بررسی سندی روایت ابن ادریس در سرائر از کتاب حریز - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=5)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=9)
+---- انجمن: فقه استاد گنجی (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=13)
+---- موضوع: بررسی سندی روایت ابن ادریس در سرائر از کتاب حریز (/showthread.php?tid=1409)



بررسی سندی روایت ابن ادریس در سرائر از کتاب حریز - سید رضا حسنی - 24-اسفند-1397

اشکال این است که ابن ادریس در جایی سند خود را به این کتاب ذکر نکرده است. ایشان از کتاب حریز نقل کرده است و معلوم نیست که کتابی که دست ایشان بوده است کتاب حریز بوده باشد.1]. محقق خویی عمدتا در مستطرفات سرائر از این جهت اشکال نمی کند و می گوید ابن ادریس از سخت گیران از علماء بوده است که به خبر واحد عمل نمی کرده است. اینکه از کتاب بن محبوب و حریز نقل می کند شواهد و قرائن زیادی بوده است که این کتاب همان کتاب حریز بوده است. محقق خویی در جاهای مشابه از این گونه روایات به صحیحه یا مصححه تعبیر می کند. اینجا نیز می فرماید از این جهت می توان روایت را درست کرد.
اشکال محقق تستری
ممکن است کسی مناقشه کند که با اینکه ابن ادریس سخت گیر در عمل به خبر واحد بوده است ولی ملازمه ای ندارد که حتما قرائنی بر اصل بودن کتاب حریز داشته باشد. شاید در تشخیص کتاب حریز اشتباه کرده باشد. کما اینکه مشابه آن نیز اتفاق افتاده است که اهل رجال ثبت کرده اند. مرحوم تستری این تذکر را داده اند که ابن ادریس خیلی در این جهت خبیر نبوده است و اشتباهات فاحشی داشته است. مثلا کتابی است که ایشان به ابان بن تغلب نسبت می دهد و حال انکه اصلا کتاب ابان نیست و مثال های دیگری که ایشان ذکر می کند. بنابراین ایشان اشکال می کند که ایشان خبیر و نسخه شناس نبوده است و این هیچ منافاتی ندارد با اینکه ایشان به خبر واحد عمل نمی کرده است.
مختار استاد: تمامیت سند روایت
لکن به نظر  استاد می توان ادعای محقق خویی را با ضمیمه کردن نکاتی تمام دانست. آن نکات این است که کتاب حریز از کتب مشهوره بوده است و این کتاب ها به شیخ طوسی رسیده است و خیلی فاصله ای بین ابن ادریس و شیخ طوسی نبوده است. بعید است که بگوییم اشتباه کرده است. کتب بزرگان با هم فرق می کند. گاهی یک نفر کتابی می نویسد که هنوز نمرده است کتابش می میرد، گاهی نیز یک نفر کتابی می نویسد که بعد از مردنش هم کتابش زنده است. بنابراین اینکه نویسنده کتاب چه کسی بوده باشد بسیار مهم است. کتاب حریز از کتب معروفه بین شیعه بوده است و رواج داشته است. بسیار بعید است که کتاب حریز را اشتباه گرفته باشد.
علاوه بر اینکه اصلا ابن ادریس به کتاب حریز سند دارد. همان سندی که از استادش از ابی علی فرزند شیخ طوسی نقل می کند از شیخ طوسی و می گوید تمام کتبی که به دست شیخ طوسی رسیده است از طریق فرزندش به دست من رسیده است فقط یک اشکالی که می ماند داستان نسخه است. این یک مشکله ی عامه ای است در کتبی که با این جور سند ها نقل می کنند. خیلی اوقات این سند ها به نسخه نیست. بنابراین گرچه ابن ادریس سند دارد به شیخ طوسی و شیخ نیز به کتاب حریز سند معتبر دارد ولی آیا این نسخه ای که ابن ادریس نقل می کند همان نسخه ای است که شیخ طوسی نقل می کند، یک مشکله است. استاد می فرماید: اصل اولی عدم تغیر در کتاب است. اصل اولی این است که اختلاف نسخه نباشد مخصوصا در مورد کتب بزرگانی مثل حریز که مشهور بوده است. همین الان هم اگر یک کتاب از اصول قدماء با سند به دستمان برسد شک نمی کنیم و می گوییم اصل عدم تغیر است. با اینکه این همه سال فاصله شده است چه برسد به اینکه فاصله ی ابن ادریس و شیخ بسیارکم بوده است. بنابراین  نسبت به مستطرفات سرائر با ضمیمه این نکات که ایشان سند دارد، کتب بزرگان مشهور بوده است و نیازی به سند نداشته است و با توجه به شهرتشان تغییر درآن ها بسیار بعید بوده است. اطمینان حاصل می شود و آن را قابل اعتماد می دانیم.


[1] موسوعة الامام الخوئی، السید أبوالقاسم الخوئی، ج11، ص60.« و نوقش في سندها بجهالة طريق ابن إدريس إلى كتاب حريز، إذ لم يدركه بنفسه كي يحتمل نقله عنه بلا واسطة، و حيث إن تلك الواسطة مجهولة فهي في حكم المرسل.و يندفع: بأن ابن إدريس ممن لا يعمل بأخبار الآحاد. و عليه فلا يحتمل أن تكون الواسطة شخصاً واحداً مجهولًا كي تكون الرواية في حكم المرسل، بل طريقه إلى الكتاب إما ثابت بالتواتر أو أنه محفوف بالقرائن القطعية الموجبة للجزم بصحة الطريق لدى كل من اطلع عليها. و بذلك تخرج الرواية عن الإرسال كما لا يخفى «2».نعم، لو كان الراوي غير ابن إدريس ممن يعمل بأخبار الآحاد اتجه الاشكال.و بالجملة: بعد ملاحظة مسلكه (قدس سره) في حجية الأخبار لا وقع للمناقشة في سند الرواية».