مباحثه، تالار علمی فقاهت
بیانی از محقق اصفهانی برای اثبات تخییر استمراری در تعارض - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=17)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=20)
+---- انجمن: اصول استاد شهیدی (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=36)
+---- موضوع: بیانی از محقق اصفهانی برای اثبات تخییر استمراری در تعارض (/showthread.php?tid=1413)



بیانی از محقق اصفهانی برای اثبات تخییر استمراری در تعارض - سید رضا حسنی - 24-اسفند-1397

محقق اصفهانی به دفاع از آخوند برخواسته و فرموده است که موضوع تخییر من جاء خبران متعارضان مع عدم المرجح فی أحدهما است که این موضوع بعد از اخذ به یکی از دوحدیث نیز صادق است. اما اینکه کسی بگوید موضوع متحیر در حکم فعلی است، محال است؛ زیرا هر موضوعی که با آمدن حکم از بین برود محال است که موضوع آن حکم قرار گیرد؛ مثلا شارع بگوید که من لم یخترأحدالحدیثین یجب علیه أن یختار أحدهما؛ شخص تا بخواهد این وجوب اختیار احدالحدیثین را انتخاب کند، از موضوع من لم یختر خارج می شود. این چه حکمی است که با امتثال آن موضوع از بین می رود و مکلف از موضوع خارج خواهد بود. مثل این است که بگویند التارک للصلاه یجب ان یصلی، این شخص اگر نماز بخواند دیگر موضوع نیست. وقتی تارک الاصلاه است که تا آخر نماز نخواند. لذا موضوع نه فاعل الصلاه می تواند باشد نه تارک الصلاه بلکه ذات مکلف باید باشد. در اینجا نیز مکلف متحیر در کشف واقع است که موضوع است که بعد از اخذ احدلحدیثین نیز صادق است.
مناقشه در کلام محقق اصفهانی:
این فرمایش ایشان ناتمام است. چه اشکالی دارد که موضوع به نحوی اخذ شود که بعد از صرف الوجود اخذ به احدالحدیثین دیگر مکلف موضوع برای جواز اخذ به حدیث دیگر نباشد. من لم یسبق من الاخذ بأحدالحدیثین یجوز له الأخذبأحدهما. اخذ به أحد حدیثینی جایز است که مسبوق به اخذ حدیث دیگر نباشد. شما در صورتی مصداق خواهید بود برای این خطاب که اخذ به هیچ کدام نکردید و ابتدائا می خواهید اخذ کنید به حدیث دال بر وجوب قصر؛ اما اگر دال بر وجوب قصر را گرفتید دیگر مصداق اخذ به وجوب تمام نخواهید بود و این هیچ اشکالی ندارد. لذا انصافا ادعای شیخ انصاری به نظر ما موجه است و لا أقل من الانصراف؛



RE: بیانی از محقق اصفهانی برای اثبات تخییر استمراری در تعارض - مسعود عطار منش - 18-فروردين-1398

همین بیان را می توان به تقریبی فنی تر بیان کرد :
آنچه محال است این است که شخص آمر تحریک کند به اتیان فعلی با تحفظ بر ترکش یعنی با فرض این که شخص تا آخر وقت تارک الصلاه است تحریکش کنیم به نماز خب این بی معناست ؛ ولی اگر مراد این باشد که ای کسی که لولا الامر به نماز تارک الصلاتی با این امر می خواهم تو را فاعل الصلاه کنم این محال نیست و هیچ اشکالی ندارد و ما نحن فیه هم می تواند به همین نحو باشد یعنی ای کسی که لولا الاخذ باحد الحدیثین متحیری با اخذ به احدهما از تحیر بیرون بیا نه این که با تحفظ به این که تا آخر متحیری به احدهما اخذ کن .
استاد سید محمد جواد شبیری حفظه الله در توضیح مفاد امر و نهی می فرمودند این که موضوع باید لا بشرط از محمول باشد حرف درستی است ولی از یک زاویه دید دیگر اصلا موضوع باید متصف به عدم باشد و این زمانی است که امر و نهی را به مفاد صار بگیریم یعنی ای کسی که تارک نمازی به فاعل االصلاه صیرورت پیدا کن یا ای کسی که تارک صوم هستی به فاعل صوم صیرورت پیدا کن پس اگر مفاد امر و نهی را صار دانستیم که درست هم هست می توان به یک معنا گفت موضوع امر و نهی مقید به عدم تحقق مأمور به است و به این معنایی که گفتیم هیچ استحاله ای هم ندارد .