مباحثه، تالار علمی فقاهت
بررسی سه راه بر اثبات توثیق عمر بن حنظله - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=17)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=20)
+---- انجمن: اصول استاد شهیدی (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=36)
+---- موضوع: بررسی سه راه بر اثبات توثیق عمر بن حنظله (/showthread.php?tid=1423)



بررسی سه راه بر اثبات توثیق عمر بن حنظله - سید رضا حسنی - 21-فروردين-1398

.راه اول: عمل علماء بر حدیث
مضمون حدیث عمربن حنظله مورد فتوای اصحاب است؛ چون در این روایت در مورد رجوع به حاکم جور در موارد نزاع تعبیر «وَ مَا یَحْکُمُ لَهُ فَإِنَّمَا یَأْخُذُ سُحْتاً وَ إِنْ کَانَ حَقّاً ثَابِتاً لِأَنَّهُ أَخَذَهُ بِحُکْمِ الطَّاغُوت‏»[۹] به کار رفته است که اخذ حق از طریق حاکم جور را سحت دانسته است. این مطلب در حالی که در غیر این روایت وجود ندارد، مورد فتوای اصحاب است؛ چون مشهور بیان کرده اند که به عنوان مثال اگر شخصی منزل پدری خود را که به ارث برده است، توسط حاکم جور به دست آورد، در عین اینکه عین شخصی و مال خود او است، تصرف در آن غیرمجاز خواهد بود الا اینکه شخص مضطر باشد و این مطلب دلیلی جز این حدیث ندارد.
به نظر استاد این وجه صحیح نیست و دو اشکال بر آن وارد است:
الف: در کتبی که قدماء اصحاب بر اساس فروع متلقات از ائمه علیهم السلام و اصحاب ایشان نوشته اند، این مطلب پیدا نشده است که هرچیزی که به حکم حاکم جائز اخذ شود، حتی در صورتی که عین شخصی و ملک او باشد، تصرف در آن حرام است.
ب: فرضا اگر مشهور این مطلب را بیان کرده باشند، با عمل مشهور ضعف سند جبران نخواهد شد.
بنابراین وجه مطرح شده از سوی مرحوم آقای تبریزی صحیح نیست.
راه دوم: مبنای مشایخ ثلاث
طبق شهادت شیخ طوسی در عدّه الاصول، صفوان، بزنطی و ابن ابی عمیر شناخته شده اند که «لایروون و لایرسلون الا عن ثقه». از طرف دیگر صفوان در برخی از نقل ها از خود عمر بن حنظله نقل حدیث کرده است که می توان به حدیثی اشاره کرد که در صفحه ۴۶۲ از جلد ۳ کتاب من لایحضره الفقیه نقل شده است.[۱۰]
روشن تر از مورد قبل این است که صفوان از یزید بن خلیفه نقل روایت کرده است و لذا یزید بن خلیفه ثقه خواهد شد. حال یزید بن خلیفه که وثاقت آن به جهت نقل صفوان ثابت شده است، روایتی نقل کرده است که در این روایت آمده است: «قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ عُمَرَ بْنَ حَنْظَلَهَ أَتَانَا عَنْکَ بِوَقْتٍ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذاً لَا یَکْذِبُ عَلَیْنَا»[۱۱] در این روایت یزید بن خلیفه در مورد وقت نماز که عمر بن حنظله نقل کرده است، از امام علیه السلام سوال می کند و امام علیه السلام هم فرموده اند: عمر بن حنظله بر ما دروغ نمی بندد. بنابراین با توجه به اینکه ظاهر تعبیر «اِذاً لَا یَکْذِبُ عَلَیْنَا» عدم کذب عمر بن حنظله در خصوص وقت نماز نیست، این حدیث دلیل بر وثاقت عمر بن حنظله خواهد بود.
راه سوم: عدم قدح راوی معروف
این راوی معروف است و بیش از 70 روایت دارد و قدحی نیز از جانب او نیامده است و آیت الله تبریزی همین مطلب را دال بر وثاقت شخص می دانستند. ا اینکه حداقل دارای حسن ظاهر بوده است که اماره تعبدی بر عدالت است.
استاد شهیدی اشکالی بر این راه مطرح نکردند و ظاهرا قبول کردند.