مباحثه، تالار علمی فقاهت
عدم جواز مرجعیت زنان به جهت عدم احراز امضای شارع با توجه به مجموع احکام - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=17)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=20)
+---- انجمن: اصول استاد شهیدی (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=36)
+---- موضوع: عدم جواز مرجعیت زنان به جهت عدم احراز امضای شارع با توجه به مجموع احکام (/showthread.php?tid=1508)



عدم جواز مرجعیت زنان به جهت عدم احراز امضای شارع با توجه به مجموع احکام - مهدی منصوری - 16-مهر-1398

استاد شهیدی در مورد مرجعیت زنان در مجموع قائل به عدم جواز شده اند. یکی از بیانات این امر عدم احراز امضای شارع با توجه به احکام بیان شده برای زنان است. تفصیل این مطلب در ذیل ارائه می گردد.

یکی از ادله  شرطیت مذکر بودن مرجع تقلید این است که اگر از مجموع احکام و روایات بیان شده در مورد زنان، عدم رضایت شارع نسبت به مرجعیت زنان فهمیده نشود، حداقل مانع از احراز امضای شارع نسبت به ارتکاز عقلاء مبنی بر تساوی مرد و زن در خبرویت می شود. از جمله این احکام عدم جواز امام جماعت شدن زنان و عدم پذیرش شهادت زنان در بسیاری از امور از جمله قتل، هلال، وقوع طلاق و ... است. البته اگر از شهادت زنان علم عادی ایجاد شود، با توجه به حجت بودن علم، بحث دیگری است. در برخی امور از جمله امور مالی و امور نکاح نیز شهادت زنان به تنهایی پذیرفته نشده است، بلکه به ضمیمه شهادت مردان مورد قبول واقع می شود.
در مورد روایات هم می توان به چند تعبیر اشاره کرد:
1-   «النِّسَاءُ عَيٌّ وَ عَوْرَةٌ فَاسْتُرُوا الْعَوْرَاتِ بِالْبُيُوتِ وَ اسْتُرُوا الْعِيَّ بِالسُّكُوتِ»[1]
در این روایت امر به حفظ زنان از نامحرمان شده است که حفظ آنان در منزل ماندن است. البته در منزل ماندن زنان واجب نیست و در حد کارکردن حرام نشده است، اما از این روایات استفاده می شود که خود شارع زنان را به سمت زعامت ولو اینکه در حد مرجعیت باشد، سوق نمی دهد.
2-   در صحیحه عبدالله بن سنان آمده است: «ذَكَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص النِّسَاءَ فَقَالَ اعْصُوهُنَّ فِي الْمَعْرُوفِ قَبْلَ أَنْ يَأْمُرْنَكُمْ بِالْمُنْكَرِ وَ تَعَوَّذُوا بِاللَّهِ مِنْ شِرَارِهِنَّ وَ كُونُوا مِنْ خِيَارِهِنَّ عَلَى حَذَرٍ.»[2]
البته لازم است که این روایت معنا شود؛ چون اگر توجیه نشود با آیه شریفه ﴿يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبير[3] مخالفت دارد، اما طبق معنای صحیح این روایت مخالفت با کتاب ندارد. در این مورد می توان گفت: پذیرفتن مطلق کلمات زنان و تابع آنان بودن، خلاف نظام خانواده است که مردان را به عنوان قوّام بر زنان قرار داده است و لذا نباید کلام آنان در همه موارد پذیرفته شده و حالت انفعال وجود داشته باشد.
3-   در روایت دیگر که وصیت امیرالمومنین به امام حسن علیه السلام است، آمده است:«إِيَّاكَ وَ مُشَاوَرَةَ النِّسَاء فَإِنَّ رَأْيَهُنَّ إِلَى الْأَفْنِ وَ عَزْمَهُنَّ إِلَى الْوَهْن‏»[4]. البته سند این روایت ضعیف است.
از مجموع روایات لااقل احراز نمی کنیم که شارع ارتکاز عقلاء را بر رجوع به زنان خبره امضاء کرده باشد و در نتیجه قدرمتیقن از مرجعیت، مرجعیت مردان است.


[1]. الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج5، ص535.
[2]. الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج5، ص517.
[3]. سوره حجرات، آيه 13.
[4]. الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج5، ص338.