مباحثه، تالار علمی فقاهت
سه مناقشه به اشکال شهید صدر در علامیت تبادر - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=17)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=20)
+---- انجمن: اصول استاد قائینی (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=24)
+---- موضوع: سه مناقشه به اشکال شهید صدر در علامیت تبادر (/showthread.php?tid=1616)



سه مناقشه به اشکال شهید صدر در علامیت تبادر - مومن - 11-آذر-1398

مناقشه استاد به اشکال شهید صدر به علامیت تبادر
1- اینکه علامیت تبادر را مبتنی بر مسلک مختار خودشان که قرن اکید است قرار دادند وجهی ندارد؛ زیرا اگر وضع را تعهد یا علامیت یا جعل و یا اتحاد اعتباری بدانیم، در هر صورت تبادر باید دلیل بر وضع _ به هر معنایی _ باشد و ملاک علامیت تبادر، تفاوتی ندارد و اینکه حقیقت وضع چیست تاثیر در کاشفیت تبادر ندارد بلکه تبادر باید علامت بر وضع باشد و حقیقت وضع هر چه باشد، تبادر باید کاشف آن باشد و به همان نحو که قرن اکید معنای واقعی و خارج از مقوله علم است، تعهد و اعتبار نیز امری واقعی است و در هر صورت باید به این قرن اکید (اقتران حاصل در ذهن) و یا تعهد و... التفات داشته باشیم تا تبادر حاصل شود.
2- اینکه گفته اید علم به معنای لفظ، حاضر در ذهن است و نیازی به تبادر نیست بلکه با التفات وجدانی، علم حاضر می شود و نیاز به برهان واستدلال بر آن نیست؛ کلام عجیبی است؛ زیرا هر چند که برای علم التفات کافی است؛ اما در علامیت تبادر گفته می شود که تصور لفظ، موجب التفات به علم است؛ یعنی اگر تصور لفظ موجب التفات به معنا شود، کاشف از وضع لفظ برای این معنا است چرا که اگر تصور لفظی موجب التفات شود، علت این است که تصور لفظ دخیل در التفات بوده و در شکل گیری معنا تاثیر داشته است، پس این لفظ برای این معنا وضع شده است.
3- ایشان فقط در مواردی که جاهل به لغت از تبادر عالمین به لغت استفاده کرده، اطراد تبادر را مطرح نموده اند در حالیکه در تبادر مستعلم و عالم به لغت نیز، نیاز است که تبادر مطرد باشد و در استعمالات ارتکازی مکرری معنای واحدی متبادر شود تا احراز شود که قرائن، در تبادر معنا نقش نداشته است.
نکته: تبادر بر خلاف اطراد، مبتنی بر علم ارتکازی نفس به استعمالات متفاوت است و بر خلاف صحت حمل متوقف بر سرعت انتقال است پس تبادر اخص از وضع است و لذا اگر تبادر وجود نداشته باشد، دلیل بر این نیست که وضع نیز وجود ندارد.
به عبارت دیگر اگر تبادر باشد، قطعا وضع وجود دارد اما اگر تبادر وجود نداشته باشد، دلیل بر این نیست که وضع وجود ندارد، به عبارت دیگر وضع علیت تامه برای حصول تبادر ندارد اما تبادر فقط از وضع ناشی می گیرد.

تاریخ دهم آذر 98