مباحثه، تالار علمی فقاهت
نکات فقهی پیرامون آیه ی «تجویز اکل از بیوت دیگران» - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=5)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=9)
+---- انجمن: فقه استاد شهیدی (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=14)
+---- موضوع: نکات فقهی پیرامون آیه ی «تجویز اکل از بیوت دیگران» (/showthread.php?tid=1766)



نکات فقهی پیرامون آیه ی «تجویز اکل از بیوت دیگران» - هادی اسکندری - 4-بهمن-1398

نکات فقهی پیرامون آیه ی «تجویز اکل از بیوت دیگران»
 
﴿لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَ لاَ عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لاَ عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَ لاَ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبَائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوَانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَوَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمَامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوَالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خَالاَتِكُمْ أَوْ مَا مَلَكْتُمْ مَفَاتِحَهُ أَوْ صَدِيقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَمِيعاً أَوْ أَشْتَاتاً فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلَى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
 
نکات فقهی در مورد آیه ی شریفه:
1. مشهور در رابطه با جواز أکل از بیوت این افراد فرموده اند: اکل حتی در صورتی که شاهد حالی بر رضای مالکین وجود نداشته باشد، جایز است؛ تنها بعض از معاصرین در تعلیقه عروه به این مطلب اشکال کرده و فرموده اند: «الاحوط الاقتصار علی صورة شهادة‌ الحال بالرضا و الفرق بینهم و بین غیرهم صغرویٌ أی یشهد الحال غالبا برضاهم»؛ طبق این نظر آیه بیان کننده ی صغرای شاهد حال به رضایت مالک بوده و خصوصیتی ندارد.
به نظر استاد شهیدی این مطلب صحیح نیست؛ چرا که به طور مثال در زمان حاضر به دلیل کم شدن ارتباطات، دیگر شاهد حالی به رضایت اکل در تمام عناوین مذکور در آیه وجود ندارد؛ و حتی ظهور حال کسی که کلید خانه اش را به همسایه می دهد و به مسافرت می رود، رضایت به تصرفات همسایه نیست. فلذا این برداشت از آیه مخالف اطلاق آیه و اطلاق بعض روایات نظیر صحیحه حلبی (أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ مُحَمَّدٍ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ هَذِهِ الْآيَةِ- لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبائِكُمْ إِلَى آخِرِ الْآيَةِ قُلْتُ مَا يَعْنِي بِقَوْلِهِ أَوْ صَدِيقِكُمْ قَالَ هُوَ وَ اللَّهِ الرَّجُلُ يَدْخُلُ بَيْتَ صَدِيقِهِ فَيَأْكُلُ بِغَيْرِ إِذْنِهِ) بوده و وجهی برای تقیید اطلاق مذکور به خصوص وجود شاهد حال به رضایت وجود ندارد.
 
2. کما این که نظر صدوق در مقنع به انحصار جواز اکل به خصوص مواردی که خوف خراب شدن آنها وجود دارد[1] نیز خلاف اطلاق آیه و خلاف اطلاق معتبره زراره است (عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- أَوْ ما مَلَكْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَدِيقِكُمْ قَالَ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ سَمَّى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي هَذِهِ الْآيَةِ تَأْكُلُ بِغَيْرِ إِذْنِهِمْ مِنَ التَّمْرِ وَ الْمَأْدُومِ وَ كَذَلِكَ تَطْعَمُ الْمَرْأَةُ مِنْ مَنْزِلِ زَوْجِهَا بِغَيْرِ إِذْنِهِ فَأَمَّا مَا خَلَا ذَلِكَ مِنَ الطَّعَامِ فَلَا[2]). در روایت مذکور خرما ذکر شده و خرما از مواردی است که فاسد نمی شود خصوصا خرمای خشک و یا نیمه خشک. و مراد از مأدوم آن چیزی است که همراه نان خورده می شود و مواردی مانند سرکه و روغن و نمک همراه غذا خورده می شوند و از مواردی که فاسد شوند، نیستند.
 
3. بسا بتوان به اتکاء تعبیر «فاما ما خلا ذلک من الطعام فلا» در روایت زراره قائل شد که تجویز اکل مطلق نبوده و تنها در طعام های متعارف و میوه های متعارف جایز است. کما این که صاحب جواهر منصرف از آیه را اکل اطعمه ی متعارف دانسته اند: «نعم قد يقال بالاختصاص بما يعتاد أكله دون نفائس الأطعمة التي تدخر غالبا و لا تؤكل شائعا، بناء على انسباق الإطلاق إلى ذلك أو على مراعاة قاعدة الاقتصار، خصوصا بعد ما حكي عن بعضهم أنه يفهم منه ذلك[3]». محقق داماد نیز گفته است: از آن جا که منصرف از آیه این است که آیه در مقام بیان شاهد حال نوعی است به این که ظاهر حال مذکورین در آیه رضایت به تصرفات است، می بایست آیه را صرفا ناظر به جواز اکل در اطعمه ی متعارفه دانست؛ چرا که شاهد حال مذکور تنها در اکل چنین طعامی وجود دارد و نه نسبت به أطعمه نفیسه.
به نظر استاد شهیدی آیه انصرافی از اطعمه نفیسه ندارد کما اینکه انصرافی به موارد وجود ظنّ نوعی به رضای مالک، ندارد.


[1] و لا بأس أن تأكل من بيت أخيك و أبيك و صديقك ما تخشى عليه الفساد من يومه بغير إذنه، مثل: البقول، و الفواكه، و البطيخ. المقنع، ج1، ص371.
[2] الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج6، ص277.
[3] جواهر الکلام، محمد حسن نجفی، ج36، ص409.