مباحثه، تالار علمی فقاهت
عدم لزوم استحلال از مالک در مطلق موارد حق الناس - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=5)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=9)
+---- انجمن: فقه استاد شهیدی (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=14)
+---- موضوع: عدم لزوم استحلال از مالک در مطلق موارد حق الناس (/showthread.php?tid=1805)



عدم لزوم استحلال از مالک در مطلق موارد حق الناس - هادی اسکندری - 17-بهمن-1398

عدم لزوم استحلال از مالک در مطلق موارد حق الناس

در بین عوام مطلبی معروف شده است به این که «در مطلق موارد تضییع حق الناس، استحلال لازم است». این مطلب خالی از دلیل بوده و چنین اطلاقی صحیح نیست. لزوم استحلال صرفا در مواردی است که در مقابل آنچه ضایع شده باشد، اجرتی یا مالی قرار بگیرد که در این صورت ضایع کننده یا باید اجرت را بپردازد و یا باید از مالک طلب حلیت کند.

فلذا به طور مثال خوردن یک دانه نخودچی از مغازه دیگری بدون اجازه وی، اگر چه معصیت بوده و لزوم توبه را به دنبال دارد، لکن هیچ ملازمه ای با لزوم استحلال ندارد؛ چرا که یک دانه نخودچی مالیتی ندارد تا این شخص بخواهد خسارت و اجرت آن را پرداخت کند.
و یا اینکه وارد به باغ دیگری و عبور از وسط آن و خروج از درب دیگر باغ، حرام بوده و مستلزم تکلیف به توبه است؛ لکن از آنجا که عبور از باغ دیگران اجرت المثلی ندارد، نیازی به استحلال از مالک نبوده وصرف توبه کفایت می کند.

یکی از وجوه فرق بین حقوق الهی و حقوق الناس در این است که عصیان در حقوق الهی با اجازه اشخاص نیز تجویز نمی گردد، فلذا به طور مثال غیبت که از محرمات شرعی و حقوق اللهی است، با اعلام رضایت شخص مغتاب نیز، مباح نخواهد بود. حال آن که عصیان در حقوق الناس با اجازه شخص ذی الحق مباح می شود؛ فلذا به طور مثال دخول در مکان مغصوب با رضایت مالک، بلامحذور خواهد شد.


RE: عدم لزوم استحلال از مالک در مطلق موارد حق الناس - مهدی خسروبیگی - 18-بهمن-1398

اجازه گرفتن از شخص برای دخول در ملک او تخصصا از عصیان خارج است و این فرق صحیح نیست باید برای احداث فرق جایی را مثال بزنید که حقیقتا عصیان باشد. پس اصلا عصیانی نیست تا تجویز شده باشد.


RE: عدم لزوم استحلال از مالک در مطلق موارد حق الناس - هادی اسکندری - 18-بهمن-1398

(18-بهمن-1398, 10:24)مهدی خسروبیگی نوشته: اجازه گرفتن از شخص برای دخول در ملک او تخصصا از عصیان خارج است و این فرق صحیح نیست باید برای احداث فرق جایی را مثال بزنید که حقیقتا عصیان باشد. پس اصلا عصیانی نیست تا تجویز شده باشد.

مراد اجازه ی متاخر از معصیت است


RE: عدم لزوم استحلال از مالک در مطلق موارد حق الناس - عرفان عزیزی - 19-بهمن-1398

(17-بهمن-1398, 20:09)هادی اسکندری نوشته: عدم لزوم استحلال از مالک در مطلق موارد حق الناس

در بین عوام مطلبی معروف شده است به این که «در مطلق موارد تضییع حق الناس، استحلال لازم است». این مطلب خالی از دلیل بوده و چنین اطلاقی صحیح نیست. لزوم استحلال صرفا در مواردی است که در مقابل آنچه ضایع شده باشد، اجرتی یا مالی قرار بگیرد که در این صورت ضایع کننده یا باید اجرت را بپردازد و یا باید از مالک طلب حلیت کند.

فلذا به طور مثال خوردن یک دانه نخودچی از مغازه دیگری بدون اجازه وی، اگر چه معصیت بوده و لزوم توبه را به دنبال دارد، لکن هیچ ملازمه ای با لزوم استحلال ندارد؛ چرا که یک دانه نخودچی مالیتی ندارد تا این شخص بخواهد خسارت و اجرت آن را پرداخت کند.
و یا اینکه وارد به باغ دیگری و عبور از وسط آن و خروج از درب دیگر باغ، حرام بوده و مستلزم تکلیف به توبه است؛ لکن از آنجا که عبور از باغ دیگران اجرت المثلی ندارد، نیازی به استحلال از مالک نبوده وصرف توبه کفایت می کند.

یکی از وجوه فرق بین حقوق الهی و حقوق الناس در این است که عصیان در حقوق الهی با اجازه اشخاص نیز تجویز نمی گردد، فلذا به طور مثال غیبت که از محرمات شرعی و حقوق اللهی است، با اعلام رضایت شخص مغتاب نیز، مباح نخواهد بود. حال آن که عصیان در حقوق الناس با اجازه شخص ذی الحق مباح می شود؛ فلذا به طور مثال دخول در مکان مغصوب با رضایت مالک، بلامحذور خواهد شد.
اینکه ف فرمودید صرفا در جایی که بحث مالی مطرح باشد استحلال هست به چه دلیلی می باشد دلیل آن عده از فقها که در بحث غیبت حکم به وجوب استحلال کرده اند را دیده اید ؟


RE: عدم لزوم استحلال از مالک در مطلق موارد حق الناس - هادی اسکندری - 20-بهمن-1398

به نظر می رسد مراد استاد این است که اگر دلیل خاص وجود داشته باشد که فبها مثل استحلال در غیبت یا تهمت و ...؛ لکن اگر دلیل خاص وجود نداشته باشد، صرف این که موردی از موارد تضییع حق الناس است ملازمه با لزوم استحلال ندارد و عنوان تضییع حق الناس به خودی خود و در فرض عدم وجود دلیل خاص صرفا در جایی ملازم با لزوم استحلال است که در مقابل آنچه ضایع شده، اجرت یا مالی قرار بگیرد که در این صورت ضایع کننده یا باید اجرت را بپردازد و یا باید از مالک طلب حلیت کند.