مباحثه، تالار علمی فقاهت
اعتبار یا عدم اعتبار ناخوشایند بودن شخص در تحقق اکراه در معامله - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=5)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=9)
+---- انجمن: فقه استاد شب‌زنده‌دار (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=12)
+---- موضوع: اعتبار یا عدم اعتبار ناخوشایند بودن شخص در تحقق اکراه در معامله (/showthread.php?tid=1817)



اعتبار یا عدم اعتبار ناخوشایند بودن شخص در تحقق اکراه در معامله - سید رضا حسنی - 22-بهمن-1398

اعتبار یا عدم اعتبار ناخوشایند بودن
 آیا برای صدق اکراه ناخوشایند بودن آن فعلی که شخص وادار بر آن می شود لازم است یا خیر؟! دو نظر بین فقهای عظام وجود دارد:
1. عده ای از فقهاء که محقق حکیم و محقق خویی و برخی دیگران که منهاج الصالحین را کتاب فتوایی خودشان قرار داده اند، قید زده اند که باید آن فعل ناخوشایند و مکروه برای شخص باشد. محقق حکیم هم علاوه بر منهاج الصالحین در نهج الفقاهه نیز به این مطلب تصریح کرده اند و چند تنبیه حول همین مطلب آورده اند[1].
2. نظر امام: مقتضای اطلاق تحریر الوسیله[2] این است که قید این جهت نیاز نیست و صرف اکراه برای بطلان عقد کفایت می کند ولو اینکه آن فعل اکراهی، مکروه و ناخوشایند شخص نباشد. ایشان در کتاب البیع تصریح فرموده اند که چنین چیزی لازم نیست[b][3][/b].
حضرت امام در پاسخ به مختار محقق حکیم یکی از اشکالاتی که می کنند این است که باید در مواردی که شخص به یک حرامی شوق نفسانی دارد و در عین حال نمی خواهد انجام بدهد، اگر مورد اکراه واقع شود باید گفته شود که حرمت آن برداشته نمی شود. مثلا کسی شائق به شرب خمر باشد (ولو به خاطر اینکه سابقا شارب خمر بوده و توبه کرده است). حال اگر مکرهی هم آمد و او را اکراه بر آشامیدن خمر کرد، باید گفته شود که حرمت برداشته نمی شود زیرا صدق رفع ما استکرهوا علیه متوقف بر این است که آن عمل مکروه و ناپسند باشد، در حالی که این مطلب قابل التزام نیست. بنابراین این قرینه می شود بر اینکه مشتاق بودن مانع نیست و مکروه داشتن هم شرط برای صدق اکراه نیست.

محقق حکیم اینگونه جواب داده اند که در موارد ادله ی حرمت علاوه بر دلالت بر حرمت به دلالت التزام دال بر این است که شارع به جهات نفسی شخص توجه ندارد و دلالت می کند بر اینکه این کار مکروه و ناپسند شخص است. لذا فرمودند که ادله ی محرمات از این جهت حاکم بر ادله ی رفع اکراه هستند

به عبارت دیگر: شارع می گوید: من شارع با جعل حرمت در نفس این شخص کراهت قرار می دهم، بنابراین عملی که آن شخص از روی اکراه انجام می دهد حمل الغیر علی ما یکرهه می شود. دقت شود که در این مقام شارع با جعل حرمت کراهت تکوینی در ذات شخص قرار نداده است تا اینکه فرد واقعی کراهت را درست کرده باشد و این ادله از باب ورود مقدم بر ادله ی کراهت شود، اگر واقعا فردی را از فردیت یک چیزی خارج کنند ورود می شود ولی اینجا که محقق حکیم می فرمایند حکومت دارد منظورشان این نیست که در واقع در نفس او ایجاد بغض می کند، أما گویا در عالم تشریع و در حوزه ی قانون او را کاره می بیند. مانند الطواف بالبیت صلاۀ که واقعا صلاۀ نیست ولی در دید شارع اینگونه است.
بنابرین ادله ی حرمت شرب خمر علاوه بر اینکه حرمت را می رساند گویا در دل افراد هم کراهت و بغض می نشاند. وقتی کراهت و بغض نشانید پس کسی که وادار می کند که شخص شرب خمر کند، او را بر چیزی که اکراه دارد حمل می کند.































[1] منهاج الصالحین للحکیم ج 2 ص 24.
[2] تحریر الوسیله، السید روح الله الموسوی الخمینی، ج1، ص508.
[3] کتاب البیع، السید روح الله الموسوی الخمینی، ج2، ص61.