مباحثه، تالار علمی فقاهت
کیفیت نماز در ضیق وقت و در حال خروج از زمین مغصوب - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=5)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=9)
+---- انجمن: فقه استاد شهیدی (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=14)
+---- موضوع: کیفیت نماز در ضیق وقت و در حال خروج از زمین مغصوب (/showthread.php?tid=1822)



کیفیت نماز در ضیق وقت و در حال خروج از زمین مغصوب - هادی اسکندری - 25-بهمن-1398

کیفیت نماز در ضیق وقت و در حال خروج از زمین مغصوب
 
در فرض قبول کبرای کلی «الصلاه لا تسقط بحال» دو مبنا وجود دارد:
 
1. اگر نظیر برخی بزرگان همانند مرحوم بروجردی و آقای سیستانی جمیع أفعال نماز را متحد با غصب بدانیم به این معنا خواهد بود که أصلِ «بودن در مکان مغصوب» اتحاد عرفی با نماز دارد؛ در نتیجه نماز به هر شکلی که به جا آورده شود، مصداق فعل مبغوض بوده و مبغوض صلاحیت عبادیت و مقربیّت ندارد. نتیجه طبیعی این مقدمات، سقوط امر به نماز ادائی است؛ لکن با وجود «الصلاه لا تسقط بحال» معلوم می شود، امر به نماز ساقط نشده است و به «برهان انی» کشف می شود نماز مقرون به «بودن در مغصوب» صحیح خواهد بود و از آجا که «بودن در مغصوب» با ایستان و نشستن، کم و زیاد نشده و رکوع و سجود اختیاری مستلزم غصب زائد نمی باشد، وجهی برای انتقال به رکوع و سجود ایمائی وجود ندارد و مکلف می باید نماز را با رکوع و سجود اختیاری به جا آورد.
 
2. و لکن اگر همچون محقق خوئی تنها سجود اختیاری -و نه اصل «بودن در مغصوب»- را مصداق غصب بدانیم، تکلیف به سجود ایمائی منتقل خواهد شد؛ فلذا مکلف اگرچه بر گاری سوار باشد می بایست نماز با سجود ایمائی به جا آورد چرا که سجده بر گاری موجب القاء ثقل بر زمین غصبی شده یعنی غصب زائد می شود.
 
و اگر اشکال شود: به چه دلیل کسی که به سوء اختیار به مکان غصبی رفته است و نمی تواند سجود اختیاری انجام دهد، وظیفه او به سجود ایمائی منتقل می شود؟ شاید أصل تکلیف وی با عصیان ساقط شده باشد.
در جواب گفته خواهد شد: صحیحه عبدالله بن سنان (فَأَمَّا مَا رَوَاهُ الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى فَرَضَ مِنَ الصَّلَاةِ الرُّكُوعَ وَ السُّجُودَ أَ لَا تَرَى لَوْ أَنَّ رَجُلًا دَخَلَ فِي الْإِسْلَامِ لَا يُحْسِنُ أَنْ يَقْرَأَ الْقُرْآنَ أَجْزَأَهُ أَنْ يُكَبِّرَ وَ يُسَبِّحَ وَ يُصَلِّيَ[1]) دلالت بر آن دارد که خداوند جامع رکوع و سجود را در نماز به عنوان فرض قرار داده است و تکلیف به نماز صرفا در فرض عجز از جامع رکوع و سجود ساقط می شود؛ حال آن که در محل بحث عجز از جامع محقق نشده و و مکلف تنها از سجود اختیاری عاجز است و نه از سجود ایمائی.
 


[1] استبصار، شیخ طوسی، ج1، ص310.