مباحثه، تالار علمی فقاهت
امکان تصویر جامع صحیحی یا أعمی به واسطه استفاده از «أو» - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=17)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=20)
+---- انجمن: اصول استاد شهیدی (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=36)
+---- موضوع: امکان تصویر جامع صحیحی یا أعمی به واسطه استفاده از «أو» (/showthread.php?tid=1833)



امکان تصویر جامع صحیحی یا أعمی به واسطه استفاده از «أو» - مهدی منصوری - 27-بهمن-1398

یکی از مباحث مربوط به وضع الفاظ عبادات یا معاملات برای صحیح یا أعم تصویر جامع آن است که برخی از جمله صاحب کفایه به جهت عدم تصویر جامع أعمی و با استفاده از قاعده الواحد قائل به وضع برای صحیح شده اند. اما استاد شهیدی جامع را به واسطه استفاده از «أو» برای صحیح یا أعم متصور دانسته اند. ایشان فرموده اند: یکی از تصاویری که برای جامع مرکب تبیین شده است، جامعی است که با استفاده از لفظ «أو» ایجاد می شود.

برای ترسیم این جامع در مورد نماز گفته می شود که نماز برای مرکب واجد اجزاء و شرائط به نحو بدلی وضع شده است؛ یعنی نماز مختار مورد ملاحظه قرار گرفته و گفته شده است که نماز مختار عملی مرکب از اجزاء نماز به همراه وضوء در حال وجدان آب یا همراه با تیمم در حال فقدان آب است. سایر اجزاء و شرایط هم به همین صورت در حالات مختلف بیان می شود مثل نماز دو رکعتی بعد از طلوع فجر و نماز چهار رکعتی بعد از اذان ظهر. [1]
تصویر جامع با استفاده از «أو» در موارد دیگر نیز قابل تصویر است کما اینکه در مورد کلمه تعبیر «ما اشتمل علی حرفین فصاعداً» بیان شده است که در این جامع حروف با استفاده از «أو» بیان شده است.[2]بنابراین همان طور که در تبیین «کلمه» می توان به مرکبی حاصل شده از «أو» اشاره کرد، در مورد نماز نیز این گونه جامع قابل بیان است.

استاد شهیدی در مورد این جامع فرموده اند: به نظر ما تصویر این جامع با مشکل عقلی مواجه نیست، اما دچار استیحاش است؛ چون به عنوان مثال اگر سوال از معنای تفصیلی نماز شود، باید کتابی مشتمل بر هزار صفحه بلکه بیشتر بیان گردد تا تمام انواع نمازهای واجب و مستحب نسبت به همه حالات مکلفین تبیین گردد. این نتیجه خلاف انس ذهنی است که در آن لفظ صلات دارای معنای مفرد است.
البته اگر جامع های دیگر عرفی نباشد، روشن خواهد شد که نباید نسبت به این نحوه تصویر جامع استیحاش کرد.

تذکر این نکته هم لازم است که تصویر جامع با استفاده از «أو» طبق قول اعم نیز ممکن است، اما مواردی که باید بیان شود، به شدت افزایش خواهد یافت؛ چون باید همه موارد نماز فاسد هم در کنار افراد نماز صحیح بیان گردد. البته کثرت افراد موجب نمی شود که این وجه همانند جامعی باشد که صاحب کفایه ترسیم کرده است؛ چون طبق کلام صاحب کفایه هیچ چیزی از جامع به ذهن خطور نمی کند بلکه صرفا روشن است که به جهت قاعده «الواحد» یک جامع وجود دارد، اما طبق فرضی که جامع به واسطه استفاده از «أو» بیان گردد معنای اجمالی به ذهن خطور کرده و مصادیقی از قبیل نمازهای اختیاری به ذهن خطور می کند و بعد سایر افراد به واسطه «أو» اضافه می شود.
در اینجا ممکن است اشکال شود که در صورت امر به اقامه نماز، انجام اجزاء و شرائط همراه با وضوء و همچنین همراه با تیمم هر دو نماز خواهند بود و بر این اساس لزومی نخواهد داشت در جایی که صرفا مقداری آب برای وضوء وجود دارد، با آن آب وضوء گرفته شود، بلکه مکلف می تواند آب را بر زمین ریخته و به جهت فاقد الماء بودن امر به اقامه نماز را در ضمن نماز با تیمم امتثال کند.
استاد شهیدی در پاسخ از اشکال ذکر شده فرموده اند: مقصود ما وجود یک امر نیست بلکه کلام این است که مسمای صلات مرکبی است که با بیان موارد و حالات مختلف به واسطه «أو» حاصل شده است و این مطلب منافاتی ندارد که اولاً امر به یک مصداق نماز تعلق گرفته و به عنوان مثال مصداق اختیاری نماز لازم باشد. 
درس خارج اصول، 98.10.17


[2]. البته افعال امر مانند «ف» که صیغه امر «وفی یفی» است و «ق» که صیغه امر «وقی یقی» کلمه است که در توجیه این موارد گفته شده است که حروف آنها در تقدیر است.


RE: امکان تصویر جامع صحیحی یا أعمی به واسطه استفاده از «أو» - مسعود عطار منش - 30-بهمن-1398

نکتۀ اول : ظاهرا این نحو تصویر جامع در واقع رفع ید از لزوم تصویر جامع بر اساس قاعدۀ الواحد است چون قاعده الواحد اگر تطبیق شود مفادش جامع واحد حقیقی است نه جامع انتزاعی که با «او» درست شود پس استاد نیاز دارند ابتدا قاعدۀ الواحد را صغرویا یا کبرویا رد نموده سپس به تصویر جامع با «او» بپردازند .
نکتۀ دوم : این که عرف چنین جامعی را بپذیرد یا نبپذیرد در جایی اهمیت دارد که مسأله به عرف واگذار شده باشد . این مقدار که عرف باید در شرائط مختلف به شکلهای مختلف نماز بخواند و این که در هر شرایطی به چه شکل بخواند به عرف واگذار شده است (یعنی خطاباتش به عرف متوجه شده است) ولی برای بنده روشن نیست که تصویر جامع هم به عهدۀ عرف باشد لذا به نظر می رسد نباید پای عرف را در اموری که به او واگذار نشده وسط کشید .
لازم به ذکر است نکتۀ دوم یک مطلب روشی بسیار مهم است که کثیراً مراعات نمی شود یعنی همانطور که که نباید در مباحث عرفی پای فلسفه را وسط کشید نباید در مباحث تحلیلی ای که به عرف واگذار نشده هم پای عرف را وسط کشید .