مباحثه، تالار علمی فقاهت
نکته علمی: اشکال کبروی به اجماع - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=5)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=9)
+---- انجمن: فقه استاد شب‌زنده‌دار (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=12)
+---- موضوع: نکته علمی: اشکال کبروی به اجماع (/showthread.php?tid=185)



اشکال کبروی به اجماع - amirabas - 22-اسفند-1391

استاد در جلسه ی 90 (91/12/21) به اجماع یک اشکال کبروی کردند که خلاصه آن عبارتست از عدم کاشف بودن این اجماع .
این اشکال در کلمات شهید صدر هم وجود دارد : «« بحوث في شرح العروة الوثقى؛ ج‌3، ص: 176 : فالمهم إذن: ملاحظة نفس الإجماع ليرى أنه هل يمكن أن يستكشف به حجة على الطهارة أم لا؟ فنقول:ان الاستدلال بالإجماع على الطهارة، إما أن يكون بلحاظ كاشفيته عن وجود رواية لدى المجمعين واضحة السند و الدلالة على طهارة دم ما لا نفس له، باعتبار عدم كون المسألة عقلية كي يحتمل استنادهم فيها الى وجوه صناعية عقلية. و إما أن يكون بلحاظ كشف الاتفاق عن مركوزية الحكم المذكور في عصر المعصومين (ع).و كلا التقريبين قابل للمنع. إذ يرد على الأول:انه يستبعد وجود رواية واردة بعنوان استثناء دم ما لا نفس له اطلع عليها أولئك المجمعون، ثم لم تنقل في شي‌ء من مجاميع الحديث و كتبهم‌ التي ألفها نفس هؤلاء المجمعين.أضف الى ذلك عدم انحصار المدرك في أن يكون هناك رواية على الطهارة، بل يكفي أن يكون مدرك بعضهم هو عدم الدليل على نجاسة كل دم، و مدرك بعض آخرين قوله تعالى (أو دما مسفوحا) الذي وقع الاستدلال به على طهارة غير المسفوح، أو الاستفادة من الروايات الخاصة الواردة في بعض الموارد.و بهذا البيان أيضا يناقش في التقريب الثاني لكاشفية الإجماع، فإنه مع وجود مثل هذه المدارك المحتملة لا ينحصر وجه الاتفاق في ارتكاز موروث من الأئمة (ع) على الطهارة. و عليه فقد لا يحصل من الإجماع المذكور اطمئنان بأن الحكم الواقعي هو طهارة دم ما لا نفس له، كي يرفع اليد به عن إطلاق النجاسة على القول به »».


RE: اشکال کبروی به اجماع - مسعود عطار منش - 30-دي-1396

به نظر می رسد برای حجیت اجماع وجه دیگری غیر از دو وجه مذکور در کلام شهید صدر قابل ذکر است و آن نکته شبیه نکتۀ دوم شیهد صدر است با کمی تفاوت که دیگر اشکال مذکور بدان وارد نشود و آن عبارت است از این که ملاک حجیت اجماع احراز این مطلب است که این اجماع در عصر معصوم نیزموجود بوده و حضرت این اجماع را ولو با سکوت تایید نموده است و حتی لازم نیست این اجماع موروث از معصوم باشد تا اشکال عدم احراز بدان وارد شود بلکه حتی اگر بدانیم مستند به مدرک فاسدی است ولی در عین حال نفس امر مجمع علیه امضا شده باشد نیز حجیت تمام است بنابرین بیان حقیقت اجماع بازگشت به تقریر معصوم دارد . البته شرط حجیت اجماع مذکور احراز اتصال به عصر معصوم است که یکی از راههای احراز آن مبتلا به بودن مساله است چون اگر مساله مبتلا به باشد قطعا در عصر معصوم نیز مطرح بوده و اگر نظر معصوم بر خلاف این احماع بود نقل می شود و چنین احماعی شکل نمی گرفت .


RE: اشکال کبروی به اجماع - فقه جواهری - 2-اسفند-1396

در تکمیل فرمایش دو دوست عزیز نظر استاد شهیدی رو مطرح می کنم که به نحوی جمع بندی این بحث هم می شود
شنبه, 15 آبان 1395
06:24 ق.ظ

اگر ما احراز اجماع اصحاب ائمه را بکنیم بر یک حکم مهم نیست مدرکی باشد یا نباشد بلکه ‌مهم این است که امام تقریر کرد نظر اصحاب خودش را و لو نظر آنها بر اساس یک مستند ضعیفی بود.
اما اگر ما اجماع فقهاء متقدمین در عصر غیبت را داریم و می‌خواهیم از این اجماع کشف بکنیم ارتکاز متشرعه را در زمان ائمه معصومین علیهم السلام تا از آن کشف حکم شرعی بشود راهش این است که اجماع فقهاء مدرکی نباشد. اگر اجماع فقهاء مستند باشد به یک حدیث، ‌دیگر دلیل مجمعین ارتکاز متشرعه نخواهد بود. ما اجماع را معتبر می‌دانیم چون اجماع فقهاء متقدمین اگر دلیلی نداشت نشان می‌دهد که ناشی بود از ارتکاز متشرعه. و ارتکاز متشرعه اطمینان داریم که در زمان معصوم بود، ‌کشف رأی معصوم می‌کنیم. و الا اگر اجماع مستند باشد به یک دلیل، ما باید رجوع کنیم به آن دلیل، ببینیم آن دلیل به نظر ما تمام است یا تمام نیست. اجماع که برای ما تقدس ندارد؛ باید کاشف از رأی معصوم باشد.
مثل اجماع بر اینکه وکالت با اغماء وکیل یا موکل از بین می رود و بعد از رفع شدن اغماء دیگر برنمی گردد، گفته اند چون لان الزائل لایعود، اعاده معدوم ممتنع است. خب این استدلال در کلمات فقهاء مدرک این اجماع را روشن می کند که چرا اجماع داریم بر اینکه تبطل الوکالة باغماء الموکل أو الوکیل و لاتعود الوکالة بعد ارتفاع الاغماء. خب با وجود این مدرک دیگر کشف نمی کنیم از یک ارتکاز متشرعی در زمان معصومین علیهم السلام بر اینکه وکالت با اغماء موکل از بین می رود. وقتی کشف نکردیم می شود یک استدلال از فقهاء که قابل بررسی است، و ما این استدلال را طبعا قبول نمی کنیم.
مثلا اصحاب ائمه اگر متفق القول بودند بر این‌که کافر نجس است، استنادا به آیه انما المشرکون نجس ، امام سکوت کرد و لو دلیل، ضعیف است اما امام نظر اصحاب را دید و هیچ اعتراض نکرد، خب این کشف می‌کند معصوم موافق بود با این نظر. اجماع زمان ائمه و لو ضعیف المدرک باشد معتبر است اما اجماع فقهاء در عصر غیبت محرز نیست متصل بوده است به اجماع اصحاب ائمه. مگر دلیلی غیر از ارتکاز متشرعه نداشته باشد که آن وقت ارتکاز متشرعه پیشینه‌اش بر می‌گردد به زمان ائمه و او کاشف از حکم شرعی خواهد بود.و لذا اجماع مدرکی و یا حتی محتمل المدرک معتبر نیست.
فقه 9/8/95


RE: اشکال کبروی به اجماع - فقه جواهری - 2-اسفند-1396

ممنون میشم دوستان جواب بدهند که چرا می پذیریم که اگر مستند اصحاب ائمه مثلا آیه انما المشرکون نجس بوده است تنها از سکوت معصوم صحت نظریه نجاست کافر بدست می آید؟ جدای از فرائن و ادله خارجی در بحث چرا سکوت معصوم کاشف از صحت مستند آنها نباشد؟ مگر نه اینست که اگر در فهم یک آیه اصحاب اشتباه کنند بر معصوم لازم است که فهم اصحاب را تصحیح کنند؟ مگر معصوم مبین آیات قرآن نیست؟


RE: اشکال کبروی به اجماع - فقه جواهری - 2-اسفند-1396

علاوه بر اینکه به نظر می رسد که اشکال شهید صدر به بیان دوم در تمام اجماعات مطرح نمی شود بلکه اجماعی که بتوان مدرک دیگری برایش فرض کرد و موافق با اصول مرخصه باشد وارد است