مباحثه، تالار علمی فقاهت
حجیت فهم عرف و عدم حچیت آن - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=17)
+--- انجمن: مطالب علمی (اصولی) (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=28)
+--- موضوع: حجیت فهم عرف و عدم حچیت آن (/showthread.php?tid=1878)



حجیت فهم عرف و عدم حچیت آن - مسعود عطار منش - 15-اسفند-1398

در بسیاری از مباحث فقهی و اصولی گفته میشود فهم عرفی چنان است و با این بیان، مطلب را تمام می کنند.
اشکال بنده به اطلاق این جمله است چون پر واضح است که عرف حجیت ذاتی ندارد بنابراین تنها در جایی حجت میشود که احراز کنیم شارع مساله را به عرف واگذار کرده است مانند فهم ظواهر الفاظ در نوع موارد.
یکی از مثالهای رایج این بحث الغای خصوصیت عرفی از لسان دلیل است . گاهی عرف از یک دلیل الغای خصوصیت میکند و لکن محرز نیست که شارع این اجازه را به او داده باشد . عرض بنده اینست که وجهی برای حجیت این الغای خصوصیت نیست الا با ضمیمه کردن نکاتی دیگر که در واقع امضای شارع را تامین میکند.
مثلا در بسیاری از روایات تعبیر رجل بکار می رود مانند رجل شک بین الثلاث و الاربع ؛ در اینگونه موارد بعید نیست اصلا ظهور خود دلیل در مثالیت باشد به این که بگوییم یک مثلا در تقدیر بوده و از خود دلیل افهام میشود لذا ذکر رجل بعنوان مثال است. ولی در برخی ادله اینگونه نیست که مثالیت فهمیده شود با این حال به الغای خصوصیت تمسک میکنند.
خلاصه اینکه به نظر می رسد الغای خصوصیت عرفی فی حد نفسه حجت نیست الا با انضمام برخی نکات دیگر که به یک نمونه اش اشاره کردیم.


RE: حجیت فهم عرف و عدم حچیت آن - مهدی خسروبیگی - 15-اسفند-1398

(15-اسفند-1398, 12:38)مسعود عطار منش نوشته: در بسیاری از مباحث فقهی و اصولی گفته میشود فهم عرفی چنان است و با این بیان، مطلب را تمام می کنند.
اشکال بنده به اطلاق این جمله است چون پر واضح است که عرف حجیت ذاتی ندارد بنابراین تنها در جایی حجت میشود که احراز کنیم شارع مساله را به عرف واگذار کرده است مانند فهم ظواهر الفاظ در نوع موارد.
یکی از مثالهای رایج این بحث الغای خصوصیت عرفی از لسان دلیل است . گاهی عرف از یک دلیل الغای خصوصیت میکند و لکن محرز نیست که شارع این اجازه را به او داده باشد . عرض بنده اینست که وجهی برای حجیت این الغای خصوصیت نیست الا با ضمیمه کردن نکاتی دیگر که در واقع امضای شارع را تامین میکند.
مثلا در بسیاری از روایات تعبیر رجل بکار می رود مانند رجل شک بین الثلاث و الاربع ؛ در اینگونه موارد بعید نیست اصلا ظهور خود دلیل در مثالیت باشد به این که بگوییم یک مثلا در تقدیر بوده و از خود دلیل افهام میشود لذا ذکر رجل بعنوان مثال است. ولی در برخی ادله اینگونه نیست که مثالیت فهمیده شود با این حال به الغای خصوصیت تمسک میکنند.
خلاصه اینکه به نظر می رسد الغای خصوصیت عرفی فی حد نفسه حجت نیست الا با انضمام برخی نکات دیگر که به یک نمونه اش اشاره کردیم.
الغای خصوصیت دوگونه است گاهی به این نحو است که اگر عرف را متوجه تسامح او درالغای خصوصیت کنند از الغاء خصوصیت رفع ید می کند در این صورت این الغای خصوصیت صحیح نیست اما اگر الغای خصوصیت به نحوی است که اگر او را متوجه تسامح کنند باز الغای خصوصیت می کند در این صورت این الغای خصوصیت معتبر است. برای تقریب به ذهن اگر لباسی که آن را به وجهی شسته اند که دیگر اثر خیلی کم از رنگ خون در آن مانده باشد عرف حکم به طهارت می کند حال اگر بگویی که رنگ عرض است  و عرض بدون جوهر نداریم در اینصورت بازهم حکم به طهارت کند می گوییم این تسامح او حجت است



RE: حجیت فهم عرف و عدم حچیت آن - مسعود عطار منش - 25-فروردين-1399

اگر مساله به عرف.واگذار نشده باشد بعد از تنبه و قبل از تنبه ندارد چون اصلا ملاکش فهم عرف نیست.
بله در مساله خون محرز است که به عرف واگذار شده است و اگر چنین باشد دیگر حتی تنبه هم لازم نیست.