مباحثه، تالار علمی فقاهت
تخصیص خطابات شرعیه به قادرین توسط لا یکلف الله نفسا... - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=17)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=20)
+---- انجمن: اصول استاد گنجی (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=23)
+---- موضوع: تخصیص خطابات شرعیه به قادرین توسط لا یکلف الله نفسا... (/showthread.php?tid=2063)



تخصیص خطابات شرعیه به قادرین توسط لا یکلف الله نفسا... - خیشه - 26-خرداد-1399

یکی از اشکالاتی که بر خطابات قانونیه مطرح شده است این است که خطابات شرعیه به مقید به قادرین هستند زیرا ایه شریفه لا یکلف الله نفسا الا وسعها دلالت میکند که خداوند به عاجز تکلیف نمیکند لذا خطابات قانونیه صحیح نیست
در جواب گفته شده است که ایه شریفه ناظر به فعلیت حکم نیست بلکه ناظر به تنجز احکام است و تنجز احکام نیست به عاجز را مانع میشود. زیرا در ایه شریفه بحث کلفت مطرح شده است صرف فعلیت قانون که کلفت زا نیست تا ایه ان را بردارد. این تنجز حکم است که کلفت اور است و در حق عاجز نفی شده است. لذا در ادامه ایه شریفه بحث مواخذه مطرح شده است و مواخذه با مقام تنجز حکم سازگاری دارد.


RE: تخصیص خطابات شرعیه به قادرین توسط لا یکلف الله نفسا... - عرفان عزیزی - 28-خرداد-1399

به نظر می رسد این پاسخ تمام نباشد زیرا آیه ی شریفه بحث تکلیف را مطرح نموده نه کلفت.فرموده بیشتر از مقدار وسع اصلا تکلیف نیست وقتی بگویند تکلیف منتفی است یعنی اراده ی فعلی مولا از عبد منتفی است.ادامه ی آیه هم قرینیت ندارد زیرا لا تواخذنا را نسبت به موضوع خطا و نسیان مطرح نموده نه موضوع عدم قدرت


RE: تخصیص خطابات شرعیه به قادرین توسط لا یکلف الله نفسا... - خیشه - 25-شهريور-1399

ظاهرا تکلیف به معنای جعل حکم یک اصطلاح اصولی است و تکلیف و کلفت در عرف و لغت به یک معنا است و ایه وقتی که بحث تکلیف را بیان میکند همان کلفت و تنجز را اراده کرده است. نظیر رفع ما لا یعلمون هست این است که حکم تنجز پیدا نمیکند نه این که اساسا حکم جعل نشده است. پس شما نفرمایید که بحث تکلیف را مطرح کرده است و بحث کلفت را مطرح نکرده است.


RE: تخصیص خطابات شرعیه به قادرین توسط لا یکلف الله نفسا... - عرفان عزیزی - 26-شهريور-1399

قوام تکلیف مولا به اراده ی حتمی مولاست ومساله ی تنجز مرتبط با استحقاق عقاب است ربطی به اصل تکلیف ندارد در موالی عرفی هم اگر مولا به عبدش بگوید من هیچ تکلیفی از تو نمی خواهم یعنی اراده ی فعلی برای انجام با ترک کاری نسبت به عبد ندارد نه اینکه استحقاق عقاب را نفی کند البته استحقاق نفی می شود ولی به تبع نفی اراده ی فعلی است


RE: تخصیص خطابات شرعیه به قادرین توسط لا یکلف الله نفسا... - خیشه - 26-شهريور-1399

همان طوری که مرحوم اخوند نیز متذکر شده اند، صرف جعل و تکلیف که روح حکم نیست. صرف این که شارع بگوید فلان کار را انجام بده که کلفتی ندارد. مهم این است که به مرحله تنجز و تعذر برسد. اساسا ممکن است شارع حکمی را جعل کند ولی به تنجز نرسد. در این گونه تکلیف کردن ها چه کلفتی وجود دارد؟


RE: تخصیص خطابات شرعیه به قادرین توسط لا یکلف الله نفسا... - عرفان عزیزی - 27-شهريور-1399

بله صرف انشاء ،حکم نیست اما انشائی که به مرحله ی اراده ی حتمی مولا رسیده که روح حکم است .علم عبد به حکم مولا دخالتی در صدق تکلیف ندارد جهالت او می تواند عذر واقع شود اگر قصوری بوده. طبق بیان شما قدرت هم شرط تنجز است وحال اینکه قدرت شرط فعلیت است چون نمی توان گفت طلب از عاجز صحیح است.می توان گفت تکلیفی که علم به آن نداریم کلفت اقتضایی دارد.شبیه بیان مرحوم آخوند در حدیث رفع که می فرمود مقتضی احتیاط رفع شده است اینجا هم می توان گفت اراده ی حتمی مولا مقتضی کلفت است


RE: تخصیص خطابات شرعیه به قادرین توسط لا یکلف الله نفسا... - خیشه - 30-شهريور-1399

اگر مبنای خطابات قانونیه را کنار بگذرایم، قدرت شرط تنجز خطاب است نه شرط فعلیت داشتن. مانند تزاحم که دو خطاب به فعلیت رسیده اند ولی چون که مکلف قدرت بر انجام هر دو را ندارد یکی از آنها تنجز پیدا نمیکند.