مباحثه، تالار علمی فقاهت
دفاع از قاعده ی قبح عقاب بلا بیان در مقابل اشکالات مرحوم روحانی - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=17)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=20)
+---- انجمن: اصول استاد لاریجانی (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=57)
+---- موضوع: دفاع از قاعده ی قبح عقاب بلا بیان در مقابل اشکالات مرحوم روحانی (/showthread.php?tid=2082)



دفاع از قاعده ی قبح عقاب بلا بیان در مقابل اشکالات مرحوم روحانی - عرفان عزیزی - 18-تير-1399

اشکال اول این است که چه دلیلی داریم که قاعده ی قبح عقاب بلا بیان برگشت به قبح ظلم و حسن عدل دارد.این یک حکم مستقل عقلی است.برفرض هم که این بازگشت را قبول کنیم اشکال دوم این است این که ایشان فرمودند ظلم تضییع حق است و عباد حقی بر مولا ندارند درست نیست چرا که در آیات قرآن مکرر بیان شده که خداوند ظلام نسبت به بندگان نیست اگر اصلا هیج ظلمی از طرف مولا متصور نبود بیان این آیات معنایی نداشت.وبنابرقول ایشان اگر خدای متعال پیامبر را هم روز قیامت به جهنم ببرد ظلم نکرده واین بسیار شبیه حرف اشاعره است.اشکال سوم این است که در تبیین کیفیت عقاب ایشان سه قول نقل کردند و حال آنکه به نظر می رسد بین قول اول که تجسم اعمال را قبول داشت و قول دوم که اثر وضعی بودن عقاب باشد فرقی نیست.اشکال چهارم این است که بنابرقول اول و دوم ایشان فرمودند عقاب امری تکوینی است که علم و جهل مکلف در آن دخالتی ندارد وعقاب فعل اختیاری مولا نیست تا متصف به قبح شود.ایشان بحث را از عقاب که فعل مولا بوده به فعل عبد منتقل کردندعلاوه بر اینکه قائلین به نظریه ی تجسم اعمال این مطلب را قبول ندارندکه علم و جهل تاثیری نداشته باشد. کسانی که تجسم اعمال یا اثر وضعی می‌گویند، اختیار عبد را منع نکردند و دخالت علم و جهل را منکر نشدند و دخالت نیت را منکر نشدند و دلیلش هم روشن است چون ثواب و عقاب ولو تکوینی است ولو به صورت صور قهری عارض می‌شود، اما عارض هر چیزی که نمی‌شود بلکه عارض نفسی می‌شود که فضائل و رذائل دارد. اگر این نفس در دنیا فضیلت پذیرفته باشد، یک ماده‌ی قابل برای صور اخروی مناسبش که ثواب باشد و اگر متصف به رذیلت شده باشد یک ماده‌ی مستعد برای قبول صور عقاب در آخرت است. حال سؤال این است که نفس چگونه فضیلت را می‌پذیرد؟ بنا است که فضیلت باشد و فضیلت باید فعلش ارادی باشد و علم هم داشته باشد یا مثلاً از طریق احتیاط باشد و نیت درست داشته باشد.
اشکال پنجم این است که طبق مسلک سوم که عقاب را قراردادی می دانست ایشان گفتند چون عقل راهی به مناط عقاب ندارد نمی تواند حکم به انتفای عقاب بکند اولا یک مثال نقض این است که کسی که منقاد تام مولا بوده اما به مخالفت واقع افتاده مثل موارد جهل مرکب طبق بیان مرحوم روحانی عقابش مانعی نداردوحال اینکه خودایشان نمی تواند ملتزم به این مبنا باشد علاوه که این غلط است که بگوییم چون ملاک عقاب را نمی‌دانیم پس عقل نمی‌تواند تصمیم بگیرد. چرا که تصمیمات عقل ناشئ از شهود ملائمت و عدم ملائمت است؛ یعنی وقتی فعل بر آن عرضه می‌شود می‌گوید این ناملائم است. در ظلم و عدل هم همینطور است که در آنجا شهود ملائمت و ناملائمت است که معیار است. چه اشکالی دارد که ما در عین حال که ملاک عقاب مولا را نمی‌دانیم اما اینقدر را می‌دانیم که اگر یک چنین عبدی را مولا عقاب کند، این عقابش ناملائم است99/4/10