مباحثه، تالار علمی فقاهت
جریان ترتب در مستحبات - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=17)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=20)
+---- انجمن: اصول استاد گنجی (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=23)
+---- موضوع: جریان ترتب در مستحبات (/showthread.php?tid=2183)

صفحات 1 2


RE: جریان ترتب در مستحبات - 1972392352 - 20-آبان-1399

(20-آبان-1399, 21:18)خیشه نوشته: اگر مراد شما از پذیرفتن ناقل بنده هستم ( خیشه) صحیح نیست من حرف شما را قبول نکردم. دوستان دقت کنید که ثمره ترتب مجرد امر درست کردن نیست که به درد قصد قربت بخورد. بلکه ثمرات دیگری هم دارد. مثلا طبق مبنای کسانی که ملاک را از وجود امر کشف میکنند مثل مرحوم خویی، با ترتب اول برای عمل امر درست میکنند و بعد به این نتیجه میرسند که در آن عمل هم ملاک وجود دارد. حالا شاید بعضی از مستحباب واضح باشد که حتما عند التزاحم ملاک هم دارند اما همه مستحبات که این گونه نیست. مثلا اگر نشسته اب خوردن در شب با یک مستحب اهم دیگری تزاحم کند شما میتوانید با تصحیح امر ترتبی کشف کنید که در این مورد هم نسسته اب خوردن ملاک دارد.

سلام اولا که خودت طبق بیان مرحوم خویی فرمودی ابتدا امر کشف میشود وسپس ملاک؛ پس کشف ملاک بند  به کشف امر است. این یک تناقض از کلام شما. ثانیا) سر پا آب خوردن استحبابش دلیل موجهی معلوم نیست داشته باشد.بعضی گفته اند که تنها راوی آن ابوهریره کذایی است. ثالثا) مثالی که برای بحث فرمودید تزاحم نماز شب و تلاوت قرآن بود که واضح بود، قرآن امر دارد. مثالهای دیگر بزنید شاید آنها نیز همینگونه باشند که استکشاف امر در آنها نزد وجدان عرفی و تناسبات واضح باشد و بحث ترتب بی بدرد باشد.


RE: جریان ترتب در مستحبات - 105767 - 21-آبان-1399

نسبت به فرمایش دوست عزیز: اینکه عرض کردم تزاحم هست نسبت به کلام آقای خیشه بود.
وجود امر در عرض هم از کلمات سابق شما استفاده نمیشد لذا عرض کردم و الا نیازی به حرف حقیر نبود.
در ضمن استاد دام ظله اصلا ترتب را عرفی نمی داند و این مباحث ایشان مبنی بر قبول ترتب است.
و استاد دام ظله فرمود همانطور که حضرت امام رحمه الله تعالی فرمودند قدرت شرط تنجز است نه فعلیت و خطابات قانونیه را پذیرفت و لذا نوبت به ترتب نمیرسه.
و فرمود همانطور که حضرت امام رحمه الله تعالی فرموده است در فرض تزاحم قدرت بر هرکدام علی حده موجود است فلذا اگر قدرت شرط فعلیت باشد نیز تکلیف در متزاحمین فعلی است فلذا مهم الان امر دارد و نیاز نیست با ترتب مهم را امر دار کنیم.


RE: جریان ترتب در مستحبات - 1972392352 - 21-آبان-1399

(21-آبان-1399, 15:11)105767 نوشته: نسبت به فرمایش دوست عزیز: اینکه عرض کردم تزاحم هست نسبت به کلام آقای خیشه بود.
وجود امر در عرض هم از کلمات سابق شما استفاده نمیشد لذا عرض کردم و الا نیازی به حرف حقیر نبود.
در ضمن استاد دام ظله اصلا ترتب را عرفی نمی داند و این مباحث ایشان مبنی بر قبول ترتب است.
و استاد دام ظله فرمود همانطور که حضرت امام رحمه الله تعالی فرمودند قدرت شرط تنجز است نه فعلیت و خطابات قانونیه را پذیرفت و لذا نوبت به ترتب نمیرسه.
و فرمود همانطور که حضرت امام رحمه الله تعالی فرموده است در فرض تزاحم قدرت بر هرکدام علی حده موجود است فلذا اگر قدرت شرط فعلیت باشد نیز تکلیف در متزاحمین فعلی است فلذا مهم الان امر دارد و نیاز نیست با ترتب مهم را امر دار کنیم.

سلام دوست عزیز؛ الان با این بیان فوق چگونه امر به مهم را کشف کردید؟ مگر فرض این نبود که تنها یک قدرت داریم ولی نمیتوان یک قدرت را صرف قیام و سجده کرد؛ پس طبق فرض مثلا قیام اهم است. خوب اگر قیام اهم است مکلف واجب است که قدرت را صرف قیام بکند یعنی در حق او یکی از اجزای نماز همان قیام است نه سجده، فلذا اگر عمدا قیام را ترک کرد در واقع مرکب مکلف به را نیاورده، فلذا وجهی برای امر به مهم نمیماند؛ تصویر خطابات قانونیه هم حل بحث نمیکند زیرا اصلا تفکیک بین تنجز و فعلیت اصلا معنای محصلی ندارد و قایل تصور نیست و معنای معقولی ندارد کما علیه آیة الله الشبیری حفظه الله و السید المعظم جواد الشبیری، می توانید به مبسوط بحث در درس اصول 97 ایشان مراجعه و مبسوط بحث را ببینید.ثانیا) سلمنا خطابات قانونیه را اما جزئیت قیام را چگونه تصور کردید؟ آیا فرض جزئیت سجده خلف فرض جزئیت قیام نیست؟ شما وقتی که تکلیف فعلی منجز به قیام را عامدا ترک کردید مقتضای جزئیت قیام بطلان نماز است و الا خلف جزئیت اوست.


RE: جریان ترتب در مستحبات - 105767 - 21-آبان-1399

سلام عزیزم
ترتب میخواد امر رو درست کنه و با فرض فعلیت هر دو متزاحم چه با خطابات قانونیه و چه با فرض وجود قدرت برای هر دو و فعلیت تکلیف پس در فرض تزاحم هر دو در عرض هم امر دارند و لازم نیست با ترتب و به صورت طولی امر رو درست کرد.
اینکه قدرت هست که واضحه ظاهرا که شخص الان به هر یک از متزلحمین علی حده قدرت داریم. پس ولو قدرت شرط فعلیت هست
الان هردو فعلی هستند و امر دار هستند.


RE: جریان ترتب در مستحبات - 105767 - 21-آبان-1399

اینکه فرمودید سیدین علمین مبنایی دارند خب بفرمایید استفاده کنیم.
در ضمن بحث در مستحبات بود نه واجبین طولیین اونم در ضمنیات.
حالا اگه حال داشتی کلام پدر و پسر محقق حفظهما الله الحافظ و شفا الله الشافی السید الجواد رو بیان بکن تا حقیر هم وارد اون بحث بشم.خخ


RE: جریان ترتب در مستحبات - خیشه - 22-آبان-1399

اولا ملاک در سلسله علل است و امر در سلسله معلول است. گاهی اوقات از معلول به علت میرسند و گاهی اوقات از علت به معلول میرسند
ثانیا مناقشه در مثال نکنید. مطلب علمی اگر دارید مطرح کنید. شما فرض کنید که از لحاظ سندی اشکالی ندارند
ثالثا تزاحم استحباب دعای عرفه و استحباب روزه گرفتن برای کسی که ضعف دارد.


RE: جریان ترتب در مستحبات - 1972392352 - 2-تير-1400

(20-آبان-1399, 21:18)خیشه نوشته: اگر مراد شما از پذیرفتن ناقل بنده هستم ( خیشه) صحیح نیست من حرف شما را قبول نکردم. دوستان دقت کنید که ثمره ترتب مجرد امر درست کردن نیست که به درد قصد قربت بخورد. بلکه ثمرات دیگری هم دارد. مثلا طبق مبنای کسانی که ملاک را از وجود امر کشف میکنند مثل مرحوم خویی، با ترتب اول برای عمل امر درست میکنند و بعد به این نتیجه میرسند که در آن عمل هم ملاک وجود دارد. حالا شاید بعضی از مستحباب واضح باشد که حتما عند التزاحم ملاک هم دارند اما همه مستحبات که این گونه نیست. مثلا اگر نشسته اب خوردن در شب با یک مستحب اهم دیگری تزاحم کند شما میتوانید با تصحیح امر ترتبی کشف کنید که در این مورد هم نسسته اب خوردن ملاک دارد.

سلام؛ اشکال این بود که این مسائل ثمره ای ندارد؛  امر داشتن که واضح بود؛ ملاک داشتن مأموربه هم که از واضحات است. پس چه گرهی از مسائل علم اصول رو باز کرد؟