مباحثه، تالار علمی فقاهت
اختصاص احکام به عالمین - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=17)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=20)
+---- انجمن: اصول استاد سیدمحمدجواد شبیری (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=25)
+---- موضوع: اختصاص احکام به عالمین (/showthread.php?tid=2248)

صفحات 1 2


اختصاص احکام به عالمین - مسعود عطار منش - 25-بهمن-1399

اشکالی که از قدیم به اختصاص احکام به عالمین مطرح بوده اشکال دور است یعنی اگر گفتیم احکام مختص به عالمین است معنایش اینست که تحقق حکم در حق مکلف، متوقف بر علم او به تحقق حکم است و علم او به تحقق حکم متوقف بر تحقق حکم است و این دور است.
استاد شبیری به نقل از والد معظمشان فرمودند:
این اشکال را می توان این گونه پاسخ داد که احکام مختص ک‌سانی است که اگر حکم جعل شود به آن علم پیدا می کنند پس تحقق حکم در حق مکلف، متوقف بر علم شانی و تعلیقی اوست و آن علمی که متوقف بر تحقق حکم است علم فعلی اوست پس متوقف علیه، علم تعلیقی و متوقف، علم فعلی است و این گونه اشکال دور پاسخ داده می شود.
پاسخ دیگری که به اشکال دور داده شده اینست که اگر چه بنابر اختصاص احکام به عالمین تحقق حکم متوقف بر علم است ولی تحقق علم متوقف بر وجود واقعی حکم نیست چون گاهی علم به وجود مطلبی حاصل میشود ولی آن مطلب واقعیت نداشته و این علم مصداق جهل مرکب است.
استاد فرمودند این پاسخ را اینگونه دفع کرده انذ که مراد از دور، دور در تظر قاطع و افق ذهن اوست چون قاطع بین مقطوع و قطع خود تفکیک نمی کند لذا در افق ذهن او دور لازم می آید و همین مطلب هم اشکال دارد.


RE: اختصاص احکام به عالمین - خیشه - 27-بهمن-1399

اشکال نقضی به حل دور(یعنی اینکه در اخر کلامتان حرف از استحاله زدید جواب نقضی دارد): اشکال دور یک اشکال عقلی است و احکام عقلیه تخصیص پذیر نیستند. در حالیکه در باب نماز قصر و اتمام و اخفات و جهر قرائت مختص به عالمین شده است. پس کشف میشود که یک دور محال با استحاله عقلی نیست و الا نباید تخصیص بردار باشد.
جواب حلی  به اشکال دور: به نظر بنده اصلا بحث اختصاص احکام به عالمین و دور در آن فایده ای ندارد زیرا بحث دور نسبت به احکام انشائی است که اصلا احکام انشائی تا زمانی که علم به انها پیدا نشود اثری ندارد. وقتی هم که علم پیدا شد اختصاص احکام به عالمین اشکالی ندارد و دور هم لازم نمیاید. در جمع بین حکم واقعی و ظاهر از کلمات مرحوم اخوند میتوان این مطالب را استفاده کرد.
پس چه احکام به عالمین مختص باشد و چه نباشد اثری ندارد زیرا در مقام انشاء حکم این مطلب مطرح میشود و چیزی که اثر دارد فعلیت احکام است و اختصاص احکام به عالمین اشکالی ندارد. مراجعه کنید به کلمات مرحوم اخوند در بحث جمع بین حکم واقعی و ظاهری


RE: اختصاص احکام به عالمین - 1972392352 - 27-بهمن-1399

(27-بهمن-1399, 17:57)خیشه نوشته: اشکال نقضی به حل دور(یعنی اینکه در اخر کلامتان حرف از استحاله زدید جواب نقضی دارد): اشکال دور یک اشکال عقلی است و احکام عقلیه تخصیص پذیر نیستند. در حالیکه در باب نماز قصر و اتمام و اخفات و جهر قرائت مختص به عالمین شده است. پس کشف میشود که یک دور محال با استحاله عقلی نیست و الا نباید تخصیص بردار باشد.
جواب حلی  به اشکال دور: به نظر بنده اصلا بحث اختصاص احکام به عالمین و دور در آن فایده ای ندارد زیرا بحث دور نسبت به احکام انشائی است که اصلا احکام انشائی تا زمانی که علم به انها پیدا نشود اثری ندارد. وقتی هم که علم پیدا شد اختصاص احکام به عالمین اشکالی ندارد و دور هم لازم نمیاید. در جمع بین حکم واقعی و ظاهر از کلمات مرحوم اخوند میتوان این مطالب را استفاده کرد.
پس چه احکام به عالمین مختص باشد و چه نباشد اثری ندارد زیرا در مقام انشاء حکم این مطلب مطرح میشود و چیزی که اثر دارد فعلیت احکام است و اختصاص احکام به عالمین اشکالی ندارد. مراجعه کنید به کلمات مرحوم اخوند در بحث جمع بین حکم واقعی و ظاهری

سلام این ضابطه ای که برای حل دور فرمودید ضابطه خوبی است و اتفاقا نظر شهید صدر نیز همین است لکن به نظر میرسد که ضابطه استاد شبیری جامع تر است زیرا جاهل مقصر را نیز پوشش میدهد به خلاف ضابطه شما. یعنی مطابق ضابطه شما جاهل مقصر چون عالم به حکم نیست؛ مکلف نیز نیست؛ ولی طبق ضابطه استاد شبیری چون جاهل مقصر شأنیت فحص را داشته و کوتاهی نموده؛ مکلف است. لازم به ذکر است که تکلیف جاهل مقصر به داعی تحریک نیست بلکه به داعی اتمام حجت است.


RE: اختصاص احکام به عالمین - خیشه - 28-بهمن-1399

سلام علیک برادر
به نظر بنده جوابی که استاد شبیری دام عزه العالی میفرمایند شبیه مطلبی است که مرحوم آخوند در جمع بین حکم واقعی و ظاهری فرمودند. البته مرحوم آخوند تعبیر به فعلی از بعضی از جهات و فعلی از جمیع جهات دارند.
علی ای حال، هدف رفع مشکله دور است که در مرحله فعلیت دوری وجود ندارد و نسبت به احکام انشائیه هم که اثری ندارد. یعنی در جاهل مقصر ما با مشکل مواجه نمیشویم چرا که در حین جهلش مکلف به حکم واقعی نیست.


RE: اختصاص احکام به عالمین - 1972392352 - 29-بهمن-1399

(28-بهمن-1399, 15:25)خیشه نوشته: سلام علیک برادر
به نظر بنده جوابی که استاد شبیری دام عزه العالی میفرمایند شبیه مطلبی است که مرحوم آخوند در جمع بین حکم واقعی و ظاهری فرمودند. البته مرحوم آخوند تعبیر به فعلی از بعضی از جهات و فعلی از جمیع جهات دارند.
علی ای حال، هدف رفع مشکله دور است که در مرحله فعلیت دوری وجود ندارد و نسبت به احکام انشائیه هم که اثری ندارد. یعنی در جاهل مقصر ما با مشکل مواجه نمیشویم چرا که در حین جهلش مکلف به حکم واقعی نیست.

سلام علیکم و رحمة الله، جاهل مقصر چرا مکلف نیست در حالیکه با اندک فحصی میتواند به واقع برسد؟ بله قابلیت تحریک را ندارد، ولی میتواند از باب اتمام حجت، مکلف و مخاطب باشد؛ درست شبیه عالمی که قصد عصیان دارد. شما عالمی که قصد عصیان دارد و قرار نیست تحریک شود را چگونه مکلف میدانید؟ جاهل مقصر را نیز همانگونه تصویر کنید.


RE: اختصاص احکام به عالمین - مسعود عطار منش - 30-بهمن-1399

آقای خیشه فرمودند بحث جهر و اخفات نقض اشکال دور است ولی این نقض وارد نیست چون می توان بحث جهر و اخفات را بگونه ای تحلیل کرد که با اشتراک منافات نداشته باشد.
جهر و اخفات واجب است برای اعم از عالم و جاهل ولی در عین حال اگر شخصی عن جهل این واجب فعلی را رعایت نکرد و مصلحت تامه را استیفا نکرد دیگر تمکن از استیفا نبوده و شارع به دلیل عدم امکان استیفای مصلحت، امر به اعاده نمی کند نه به این جهت که این شخص مکلف نبوده و این یک معنا از معانی اجزا است که مرحوم آخوند نیز اشاره کرده اند.
در توضیح این که چگونه با عدم مراعات امر فعلی دیگر تمکن از استیفا وجود ندارد می توان به این مثال ا‌شاره کرد که مولا به عبدش امر می کند آب خنک بیاور ولی عبد آب گرم به او نوشانده و عصیان می کند به گونه ای که معده مولا از آب گرم پر شده و دیگر نمی تواند آب خنک بنوشد یعنی در عین حال که غرضش استیفا نشده دیگر تمکن از استیفا هم ندارد.


RE: اختصاص احکام به عالمین - 1972392352 - 30-بهمن-1399

(30-بهمن-1399, 21:11)مسعود عطار منش نوشته: آقای خیشه فرمودند بحث جهر و اخفات نقض اشکال دور است ولی این نقض وارد نیست چون می توان بحث جهر و اخفات را بگونه ای تحلیل کرد که با اشتراک منافات نداشته باشد.
جهر و اخفات واجب است برای اعم از عالم و جاهل ولی در عین حال اگر شخصی عن جهل این واجب فعلی را رعایت نکرد و مصلحت تامه را استیفا نکرد دیگر تمکن از استیفا نبوده و شارع به دلیل عدم امکان استیفای مصلحت، امر به اعاده نمی کند نه به این جهت که این شخص مکلف نبوده و این یک معنا از معانی اجزا است که مرحوم آخوند نیز اشاره کرده اند.
در توضیح این که چگونه با عدم مراعات امر فعلی دیگر تمکن از استیفا وجود ندارد می توان به این مثال ا‌شاره کرد که مولا به عبدش امر می کند آب خنک بیاور ولی عبد آب گرم به او نوشانده و عصیان می کند به گونه ای که معده مولا از آب گرم پر شده و دیگر نمی تواند آب خنک بنوشد یعنی در عین حال که غرضش استیفا نشده دیگر  تمکن از استیفا هم ندارد.
کاملا درست و متین بود. احسنت


RE: اختصاص احکام به عالمین - 105767 - 1-اسفند-1399

سلام
ظاهرا-با توجه به توضیح و مثال عرفی- شما شخص را عاصی میدانید. آیا در فقه شخص رو عاصی میدونن؟
اگر عاصی نباشد چطور تحلیل می کنید؟
با تشکر


RE: اختصاص احکام به عالمین - 105767 - 1-اسفند-1399

رساله امام رضوان‌الله تعالی علیه و آیت الله سیستانی و زنجانی حفظهما الله تعالی رو دیدم تعبیر به صحت عمل کردند که ظاهراً غیر اجزاء هست و ظاهر در امر داشتن عمل داره. البته باید ادله رو دید..


RE: اختصاص احکام به عالمین - عرفان عزیزی - 2-اسفند-1399

(30-بهمن-1399, 21:11)مسعود عطار منش نوشته: آقای خیشه فرمودند بحث جهر و اخفات نقض اشکال دور است ولی این نقض وارد نیست چون می توان بحث جهر و اخفات را بگونه ای تحلیل کرد که با اشتراک منافات نداشته باشد.
جهر و اخفات واجب است برای اعم از عالم و جاهل ولی در عین حال اگر شخصی عن جهل این واجب فعلی را رعایت نکرد و مصلحت تامه را استیفا نکرد دیگر تمکن از استیفا نبوده و شارع به دلیل عدم امکان استیفای مصلحت، امر به اعاده نمی کند نه به این جهت که این شخص مکلف نبوده و این یک معنا از معانی اجزا است که مرحوم آخوند نیز اشاره کرده اند.
در توضیح این که چگونه با عدم مراعات امر فعلی دیگر تمکن از استیفا وجود ندارد می توان به این مثال ا‌شاره کرد که مولا به عبدش امر می کند آب خنک بیاور ولی عبد آب گرم به او نوشانده و عصیان می کند به گونه ای که معده مولا از آب گرم پر شده و دیگر نمی تواند آب خنک بنوشد یعنی در عین حال که غرضش استیفا نشده دیگر  تمکن از استیفا هم ندارد.

تشبیه به مولای عرفی فایده ای ندارد نسبت به مولای حقیقی بگویید که هیچ منفعتی از عبادت عبد برایش حاصل نمی شود. تمکن استیفاء همیشه هست شخص می تواند اعاده کند
البته می توان راه هایی ارائه کرد تا مثال نقض مطرح نشود اما راهکار مذکور بی فایده است