مباحثه، تالار علمی فقاهت
اختصاص احکام به عالمین - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=17)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=20)
+---- انجمن: اصول استاد سیدمحمدجواد شبیری (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=25)
+---- موضوع: اختصاص احکام به عالمین (/showthread.php?tid=2248)

صفحات 1 2


RE: اختصاص احکام به عالمین - 1972392352 - 3-اسفند-1399

(2-اسفند-1399, 11:47)عرفان عزیزی نوشته:
(30-بهمن-1399, 21:11)مسعود عطار منش نوشته: آقای خیشه فرمودند بحث جهر و اخفات نقض اشکال دور است ولی این نقض وارد نیست چون می توان بحث جهر و اخفات را بگونه ای تحلیل کرد که با اشتراک منافات نداشته باشد.
جهر و اخفات واجب است برای اعم از عالم و جاهل ولی در عین حال اگر شخصی عن جهل این واجب فعلی را رعایت نکرد و مصلحت تامه را استیفا نکرد دیگر تمکن از استیفا نبوده و شارع به دلیل عدم امکان استیفای مصلحت، امر به اعاده نمی کند نه به این جهت که این شخص مکلف نبوده و این یک معنا از معانی اجزا است که مرحوم آخوند نیز اشاره کرده اند.
در توضیح این که چگونه با عدم مراعات امر فعلی دیگر تمکن از استیفا وجود ندارد می توان به این مثال ا‌شاره کرد که مولا به عبدش امر می کند آب خنک بیاور ولی عبد آب گرم به او نوشانده و عصیان می کند به گونه ای که معده مولا از آب گرم پر شده و دیگر نمی تواند آب خنک بنوشد یعنی در عین حال که غرضش استیفا نشده دیگر  تمکن از استیفا هم ندارد.

تشبیه به مولای عرفی فایده ای ندارد نسبت به مولای حقیقی بگویید که هیچ منفعتی از عبادت عبد برایش حاصل نمی شود. تمکن استیفاء همیشه هست شخص می تواند اعاده کند
البته می توان راه هایی ارائه کرد تا مثال نقض مطرح نشود اما راهکار مذکور بی فایده است
سلام اتفاقا خیلی فایده دارد چون میتواند ایجاد احتمال ثبوتی کند؛ شما هیچ وقت نمیتوانید این احتمال ثبوتی را انکار کنید که شاید علت عدم امر به اعاده در فرض اتیان مأموربه ناقص، عدم امکان استیفای غرض است. بله ثبوتا احتمال دیگه ای هم وجود داره و اون اینکه شاید اصلا مأموربه او همین ناقص بوده و فلان جزء مختص عالمین بود، لکن این احتمال از رهگذر مشکل ثبوتی دور، منتفی است. چنین شخصی که مشکل ثبوتی دور را پذیرفته( البته به نظر مشکل ثبوتی دور پاسخ دارد) قائل به اشتراک تکالیف میشود و در عین حال از رهگذر احتمال عدم امکان استیفای غرض، این فروع را توجیه میکند یعنی توپ در میدان شماست که نقض را جوری وارد کنید که او راه فرار نداشته باشد؛ در حالیکه او با القای این احتمال ثبوتی؛ نقض شما را پاسخ میدهد.


RE: اختصاص احکام به عالمین - عرفان عزیزی - 4-اسفند-1399

احتمال عدم امکان استیفای غرض عقلائا مورد توجه قرار نمی گیرد و عقلا می گویند می توانی مصلحت را احراز کنی با اعاده.
نسبت به مولای حقیقی نگاه کنید با دید عقلایی این احتمالات ضعیف مورد توجه نیست


RE: اختصاص احکام به عالمین - 1972392352 - 5-اسفند-1399

(4-اسفند-1399, 13:11)عرفان عزیزی نوشته: احتمال عدم امکان استیفای غرض عقلائا مورد توجه قرار نمی گیرد و عقلا می گویند می توانی مصلحت را احراز کنی با اعاده.
نسبت به مولای حقیقی نگاه کنید با دید عقلایی این احتمالات ضعیف مورد توجه نیست

عجیبه که عقلاء پس از توجه به امثله فراوان عرفی دم دست خودشان؛ همچنان احتمال ثبوتی عقلائی عدم امکان استیفای غرض را نمیدهند. Rolleyes  به نظر این احتمال کاملا عقلائی است، ثانیا) اصلا بحث عقلی است نه عقلائی، یعنی همینکه احتمال عقلی برود، برای دفاع از مشکله عقلی دور کافی است.


RE: اختصاص احکام به عالمین - مسعود عطار منش - 7-اسفند-1399

در مولای حقیقی عدم تمکن از استیفا می تواند به جهت مفسده در الزام باشد یعنی مثلا مولا می بیند اگر در برخی موارد الزام کند مفسده ای دارد که بر مصلحت اعاده می چربد.
ممکن است بگویید این احتمال عقلایی نیست ولی دو نکته است که توجه به آن می تواند مساله را روشن تر کند:
نکته اول این که ما در شریعت بیاناتی را می یابیم که شاهد اهمیت داشتن مصالح ترخیصیه (یا مفسده در الزام) می باشد مانند تجویز برایت در جاییکه هم غرض الزامی محتمل است و هم غرض ترخیصی در عین حال شارع الزام به احتیاط نکرده و این معنایی ندارد جز اهم بودن ترخیص و این منافاتی با استحباب احتیاط هم ندارد یا روایاتی که می گوید ان الله یحب ان یوخذ برخصه کما یحب ان یوخذ بعزایمه.
نکته دوم اینست که در همان فضای عقلائی گاهی یک مربی علیرغم مصلحتی که در متعلق می بیند ولی به دلایلی همچون سرکش نشدن زیردست خود از الزام آن رفع ید می کند مثلا پدر می بیند خوردن پفک برای فرزندش ضرر دارد در عین حال به او اجازه می دهد بخورد تا از مفاسد بزرگتری جلوگیری کند و این نیست الا از جهت مفسده در الزامی که در زهن خود عقلا نیز وجود دارد.
ما نگاهمان به شریعت ناقص است. خیال می کنیم شریعت آمده فقط ثواب و عقاب کند در حالی که یکی از اغراض مهم شریعت تربیت نفوس است و لازمه تربیت اینست که گاهی از مصالح و مفاسد موجود در متعلق غنض عین نموده و به مکلف رخصت دهی. این که می فرمایید عقلایی نیست شاید به دلیل قیاس مولا و عبد حقیقی با مولا و عبد عرفیست چون شاید بین مولا و عبد عرفی رابطه تربیتی نباشد ولی بین مولا و عبد حقیقی قطعا غرض تربیتی وجود دارد.


RE: اختصاص احکام به عالمین - عرفان عزیزی - 8-اسفند-1399

(7-اسفند-1399, 22:26)مسعود عطار منش نوشته: در مولای حقیقی عدم تمکن از استیفا می تواند به جهت مفسده در الزام باشد یعنی مثلا مولا می بیند اگر در برخی موارد الزام کند مفسده ای دارد که بر مصلحت اعاده می چربد.
ممکن است بگویید این احتمال عقلایی نیست ولی دو نکته است که توجه به آن می تواند مساله را  روشن تر کند:
نکته اول این که ما در شریعت بیاناتی را می یابیم که شاهد اهمیت داشتن مصالح ترخیصیه (یا مفسده در الزام) می باشد مانند تجویز برایت در جاییکه هم غرض الزامی  محتمل است و هم غرض ترخیصی در عین حال شارع الزام به احتیاط نکرده و این معنایی ندارد جز اهم بودن ترخیص و این منافاتی با استحباب احتیاط هم ندارد یا روایاتی که می گوید ان الله یحب ان یوخذ برخصه کما یحب ان یوخذ بعزایمه.
نکته دوم اینست که در همان فضای عقلائی گاهی یک مربی علیرغم مصلحتی که در متعلق می بیند ولی به دلایلی همچون سرکش نشدن زیردست خود از الزام آن رفع ید می کند مثلا پدر می بیند خوردن پفک برای فرزندش ضرر دارد در عین حال به او اجازه می دهد بخورد تا از مفاسد بزرگتری جلوگیری کند و این نیست الا از جهت مفسده در الزامی که در زهن خود عقلا نیز وجود دارد.
ما نگاهمان به شریعت ناقص است. خیال می کنیم شریعت آمده فقط ثواب و عقاب کند در حالی که یکی از اغراض مهم شریعت تربیت نفوس است و لازمه تربیت اینست که گاهی از مصالح و مفاسد موجود در متعلق غنض عین نموده و به مکلف رخصت دهی. این که می فرمایید عقلایی نیست شاید به دلیل قیاس مولا و عبد حقیقی با مولا و عبد عرفیست چون شاید بین مولا و عبد عرفی رابطه تربیتی نباشد ولی بین مولا و عبد حقیقی قطعا غرض تربیتی وجود دارد.

بله حالا شد احتمال موجه.احسنت


RE: اختصاص احکام به عالمین - مسعود عطار منش - 8-اسفند-1399

از حوصله ای که به خرج دادید متشکرم