مباحثه، تالار علمی فقاهت
«اصول» بررسی کلام استاد حسینی نسب در استناد تقسیم واجب مطلق به معلق و منجز توسط صاحب فصول - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=17)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=20)
+--- موضوع: «اصول» بررسی کلام استاد حسینی نسب در استناد تقسیم واجب مطلق به معلق و منجز توسط صاحب فصول (/showthread.php?tid=2408)



بررسی کلام استاد حسینی نسب در استناد تقسیم واجب مطلق به معلق و منجز توسط صاحب فصول - نکونام - 22-دي-1400

ينقسم الواجب ببعض الاعتبارات إلى مطلق و مشروط فالمطلق منه ما لا يتوقف وجوبه بعد حصول شرائط التكليف من البلوغ و العقل و العلم و القدرة على شي‏ء كالمعرفة و إنما اعتبرنا الإطلاق بعد التقييد بتلك الأمور لامتناع الإطلاق بالنسبة إليها عقلا أو شرعا و يقابله المشروط و هو ما يتوقف وجوبه على غيرها كالحج و قد يطلق الواجب المطلق و يراد به ما لا يتوقف تعلقه بالمكلف على حصول أمر غير حاصل سواء توقف على غير ما مر و حصل كما في الحج بعد الاستطاعة أو لم يتوقف كما مر و هو بهذا المعنى محل النزاع في المبحث الآتي و يقابله المشروط و هو ما يتوقف تعلقه بالمكلف على حصول أمر غير حاصل و النسبة بين كل من المطلقين و مشروطه تباين و بين كل منهما و كل من الآخرين عموم من وجه‏.

????استاد  حسینی نسب در درس  خارج اصول فرمودند که صاحب فصول واجب مطلق را  به واجب منجز  و معلق تقسیم میکند تمسک ایشان به این فقره از کلام صاحب فصول است که  میفرماید : قد یطلق المطلق و یراد به مالایتوقف تعلقه بالمکلف علی حصول امر غیر حاصل و این را بیانی از واجب منجز میداند  .
ولی به نظر این استفاده درست نیست چرا که به نظر در عبارت قد یطلق المطلق در مقام بیان تعریف دیگری از کلمه مطلق است یعنی به عبارت دیگری صاحب فصول میفرمایند که واجب مطلق دو اصطلاح دارد یک اصطلاح این است که  ما لا يتوقف وجوبه بعد حصول شرائط التكليف من البلوغ و العقل و العلم و القدرة على شي‏ء و اصطلاح دیگر این است که ما لا يتوقف تعلقه بالمكلف على حصول أمر غير حاصل . شاهد دیگر این بیان این است که مطلق به معنای اول و مطلق به معنای دوم را من وجه میداند و حال انکه در صورتی که مطلق به معنای دوم از اقسام مطلق به معنی اول باشد رابطه شکل گرفته مطلق است نه من وجه . حداقل این است که مطلب مذکور در فصول ظهوری در انچه استاد تبیین کرده اند ندارد.  
دوستان استظهار خودشان را از عبارت صاحب فصول  بیان کنند. ?