نوآوری علمی: مفهوم داشتن شرط در خطاب طلبی تبلیغی - نسخه قابل چاپ +- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir) +-- انجمن: بخش اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=17) +--- انجمن: مباحثات دروس خارج اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=20) +---- انجمن: اصول استاد سیدمحمود مددی (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=44) +---- موضوع: نوآوری علمی: مفهوم داشتن شرط در خطاب طلبی تبلیغی (/showthread.php?tid=2434) |
مفهوم داشتن شرط در خطاب طلبی تبلیغی - مخبریان - 5-بهمن-1400 تفصیل نظر استاد در مفهوم شرط این است که:
RE: مفهوم داشتن شرط در خطاب طلبی تبلیغی - مخبریان - 5-بهمن-1400 قبل از بررسی مدعا لازم است مقدماتی توضیح داده شوند: خطاب تشریعی: خطاب تشریع خطابی است که به نفس آن خطاب، تشریع و جعل صورت میگیرد، به نحوی که قبل از صدور آن خطاب و کلام، هیچ حکمی در مورد آن موضوع وجود نداشته است. خطاب تشریعی ممکن است تکلیفی باشد و میتواند وضعی باشد. شارع ممکن است خداوند متعال باشد و ممکن است پیامبر اکرم ص باشد. بین فقها این امر مسلم بوده است که ائمه ولایت بر تشریع نداشتهاند. خطاب تبلیغی: خطاب تبلیغ خطابی است که بعد از خطاب تشریع رخ داده است و آن تشریع توسط این خطاب تبلیغ میشود. خطاب تبلیغ ممکن است از شارع (خداوند متعال یا پیامبر) یا از امام صادر شود. خطاب تبلیغی شارع به این صورت است که خود شارع خطاب تشریعی خود را یک یا چند بار ابلاغ نماید. یکی از جاهایی که تفکیک بین خطاب تشریع با خطاب تبلیغ خیلی اهمیت پیدا میکند، بحث مفهوم است. گاهی یک استدلال تنها در صورتی درست که شرط در خطاب تشریع باشد یا بالعکس در خطاب تبلیغ باشد. در خطاب تشریع، طلب معنا دارد و میتواند این طلب، منجز یا معلق باشد:
اما در خطاب تبلیغ، واقعاً طلبی وجود ندارد (چون مثلاً امام ع از مکلف طلب نمیکنند که نماز بخوان یا شرب خمر نکن) و اگر این خطابات شکل طلبی به خود بگیرند، باز هم ارشاد به یک طلب تشریعی هستند. اگر امام بفرمایند «صلّ»، این خطاب، ارشاد به یک طلب تشریعی است. همچنین اگر امام بفرمایند «إن جاء زیدٌ فأکرمه» این خطابشان، ارشاد به یک طلب تعلیقی تشریعی است. نکتهی مهم در چنین خطابی این است که هر چند مرشدٌ الیه آن یک طلب تعلیقی است؛ اما نفس ارشاد، همین الآن فعلی است و وابسته به مجیء زید نیست. RE: مفهوم داشتن شرط در خطاب طلبی تبلیغی - مخبریان - 5-بهمن-1400 برای بررسی مفهوم شرط، دو نکته باید روشن شود: 1. حروف یا هیأت شرط برای چه چیزی وضع شدهاند؟ دقت شود که معلول متوقف بر علت است ولی علت مستلزم معلول است. لذا دو نسبت بین علت و معلول وجود دارد و بستگی دارد که از کدام سو به این رابطه نگاه شود. ادات شرط بیان کنندهی یکی از این دو رابطه هستند. به نظر شهید صدر، حروف یا هیأت شرط برای نسبت توقفیه وضع شدهاند. یعنی مثلاً در جملهی «إن جاء زیدٌ فأکرمه» وجوب اکرام متوقف بر مجیء زید است. ایشان در حلقات تصریح کردهاند که: نقل قول:«و إنّ الربط المفترض في مدلول الجملة الشرطية تارة يكون بمعنى توقف الجزاء على الشرط، و اخرى بمعنى استلزام الشرط و استتباعه للجزاء... فعلى الأول يتمّ إثبات المفهوم بلا حاجة الى ما افترضه المحقّق النائيني رحمه اللّه من اطلاق مقابل للتقييد بأو، و ذلك لأنّ الجزاء متوقف على الشرط بحسب الفرض، فلو كان يوجد بدون الشرط لما كان متوقفا عليه.» اما به نظر استاد حروف یا هیأت شرط برای نسبت استلزامیه وضع شده است. طبق این نظر، معنای جملهی «إن جاء زیدٌ فأکرمه» این است که مجیء زید مستلزِم وجوب اکرام زید است. در واقع در این جمله مجیء زید سبب و علت وجوب اکرامش معرفی شده است اما ممکن است وجوب اکرام، دهها علت دیگر هم داشته باشد. RE: مفهوم داشتن شرط در خطاب طلبی تبلیغی - مخبریان - 5-بهمن-1400 2. طرف نسبتی که حروف یا هیأت شرط برای آن وضع شدهاند، چیست؟ حتی اگر فرض کنیم که حروف یا هیأت شرط برای نسبت توقفیه وضع شده باشد؛ باید به این پرسش پاسخ داد که چه چیزی متوقف بر مجیء زید است؟ آیا:
حال باید دید که طرف نسبتی که حروف یا هیأت شرط برای آن وضع شدهاند، چیست؟ پاسخ به این سؤال در خطاب تشریع و تبلیغ با هم فرق دارد: RE: مفهوم داشتن شرط در خطاب طلبی تبلیغی - مخبریان - 5-بهمن-1400 در خطاب تشریع، چون با نفس همین خطاب حکم انشاء میشود، [جزاء امری جزئی است و در نتیجه] طرفِ نسبت، شخص الحکم است. اگر مولا قبل از این تشریع تشریعی داشته باشد مبنی بر این که «أکرم زیداً إن جاء ولده» یا بعد از این تشریع، تشریع دیگری بنماید مبنی بر این که «أکرم زیداً إن جاء ولده» بین دو تشریع مفروض، تنافیای نیست. لذا جملهی شرطیه در خطاب تشریع مفهوم ندارد. در واقع نکتهی کلیدی در مفهوم نداشتن جملهی شرطیه در خطاب تشریع این است که طرف نسبت شرطیه (استلزام باشد یا توقف فرقی نمیکند) شخص الحکم است. در خطاب تبلیغ امام به تشریعات شارع ارشاد میکند و تشریع به یک ارشاد خاص نیست [بلکه ارشاد ناظر به مجموعهی تشریعات است] لذا دو حالت قابل تصور است:
پس اگر امام -که در مقام ارشاد به تشریعات شارع است- خطاب طلبی را معلق بر شرطی نماید، چون سنخ طلب طرف نسبت استلزامیه قرار گرفته است، مفهوم ثابت میشود. برگرفته از دروس خارج اصول فقه استاد سید محمود مددی، بحث مفاهیم، جلسات 68 تا 71، 5 تا 8 دی 1400.
RE: مفهوم داشتن شرط در خطاب طلبی تبلیغی - مخبریان - 13-بهمن-1400 تکمیل: یکی از دوستان نقل کردند که استاد در گفتگوی بعد از درس، گفتهاند که برای مفهوم داشتن شرط در خطاب تبلیغ، علاوه بر احراز این که حکمِ مطرح در جزا، سنخ الحکم است، نیاز به اثبات انحصاری بودن علیت شرط برای جزا هم هست و بدون این مطلب نمیتوان مفهوم را ثابت کرد. پس اثبات مفهوم شرط، منوط به دو رکن خواهد شد:
استاد انحصاری بودن را در خطابات تبلیغی قبول کردهاند و وجه آن را نه اطلاق لفظی بلکه اطلاق مقامی دانستهاند. قاعدتاً بیان استاد باید این باشد که با توجه به این که مولا در بیان حکم تنها یک شرط را بیان کردهاند و شرط دیگری را درعرض شرطِ مطرح شده، موجب حکم ذکر نکردهاند، نشان میدهد که تنها همین شرط است که جزا را در پی دارد. (این اطلاق مقامی میتواند اطلاق مقامی مجموع ادله باشد یا اطلاق مقامی خصوص دلیلی که میخواهد استلزام بین شرط و جزا را بیان نماید؛ هرچند به نظر میرسد که اثبات اطلاق مقامی مجموع ادله سهلتر است.) احتمال دارد که منظور محقق نائینی که اطلاق «أو»یی را مطرح کردهاند همین اطلاق مقامی باشد؛ هرچند که ظاهر کلام ایشان تمسک به اطلاق لفظی است (شهید صدر هم با توجه به همین ظاهر اشکال کردهاند که ذکر نکردن عدل دیگر در شرط به «أو»، تقیید نیست عدم توسعه است و با اصالة الاطلاق نمیتوان چنین نتیجهای گرفت.) |