مباحثه، تالار علمی فقاهت
تحلیل دلالت استثنای منقطع بر حصر - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=5)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=9)
+---- انجمن: فقه استاد سیدمحمدجواد شبیری (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=51)
+---- موضوع: تحلیل دلالت استثنای منقطع بر حصر (/showthread.php?tid=2596)



تحلیل دلالت استثنای منقطع بر حصر - مسعود عطار منش - 17-تير-1401

استاد شبیری در درس خارج فقه جلسه 22 مورخ 17/8/1400 فرمودند:
آیت الله والد می فرمودند از تتبّع موارد استعمال می فهمیم که از الا حصر استفاده می شود که بنده در مقام بیان تحلیل ادبی این مطلب هستم و نمی خواهم صحت آن را اثبات کنم. در توضیح باید گفت:
برخی از نحوی ها، «الا»ی دالّ بر استنثای منقطع را به معنای «لکن» معنا می کنند مثلا «جائنی القوم الا حمارا» به این معناست که «جائنی القوم لکن لم یجئ الحمار».
برخی استثنای منقطع را به یک استثنای متصل از مسثتنی منه محذوف ارجاع می دهند مثلا «جائنی القوم الا حمارا» به این معناست که «جائنی القوم و ما یرتبط بهم الا حمارا». به این معنا که تمام قوم و تمام چیزهایی که مربوط به این قوم است مانند حیوانات آنها آمدند اما حمار آنها نیامد. مطابق این معنا، مستثنی منه عامی که استثنای منقطع داخل در آن است، در تقدیر گرفته می شود.
اگر استثنای منقطع را به معنای لکن استدراکی بگیریم، حصر مستفاد از دلیل به اطلاق مقامی است. در توضیح باید گفت: در مثال «جائنی القوم لکن لم یجئ الحمار»، در صورتی استدراک صحیح است که توهّم آمدن الاغ وجود داشته اما این اتفاق نیافتاده است. توهّم آمدن الاغ در صورتی وجود دارد که همراه قوم سایر متعلّقات قوم نیز آمده باشد. پس توهّم ناشی از انتظار آمدن الاغ است و معمولا نسبت به خصوص الاغ چنین انتظاری وجود ندارد و انتظار به صورت گسترده تر است. با این فرض، نفی مجئ الاغ به این معناست که غیر از حمار هر آن چیزی که با آمدن قوم انتظار آمدن آنهاست، آمده‌اند. روح قضیه بازگشت به این دارد که قوم و تمام کسانی که با قوم انتظار آمدن آنها می رود، آمدند و تنها از کسانی که انتظار آمدن آنها با قوم است و نیامد، حماری است که نیامد. پس اطلاق مقامی استدراک و اینکه تنها الاغ را استدراک کرده، موجب استفاده حصر می شود.
و اگر استثنای منقطع را به استثنای متصّل ارجاع دهیم، استفاده حصر روشن تر است